همانطور که میدانید فقیر بودن با قناعت داشتن فرق میکند.
ممکن است فردی باشد و دارای بهرهها و برخوردار از متاع دنیا باشد در عین حال قناعت پیشهاست. حساب دخل و خرج خود را دارد و به تعبیر دیگر حسن تدبیر در معاش دارد ولی فردی هست که محروم است از چیزهایی که مورد احتیاج او است.
همانا انسانها و موجودات در پیشگاه خداوند فقیر و محتاج هستند. غنی مطلق خداوند است و بس ! اوست که افاده وجود میکند به موجودات و مخلوقات خود.
اگر احتیاج را تنها به مال اختصاص بدهیم همه مردم فقیر نیستند بلکه نسبت به آن مالی که نیاز دارند فقیر هستند ولی اگر فراتر از مال بگیریم همه محتاج یکدیگر هستند و به دلیل احتیاج و نیازی که دارند انسانها در کنار هم زندگی میکنند.
نتیجه حرص
دلبستگی و وابستگی انسان به متاع دنیا از آفات و خطرهای بزرگ تکامل انسان و رسیدن به قرب الیالله است.
مال، ثروت، مقام، فرزند، ماشین و.. از وابستگیهای انسان و متاع دنیایی محسوب میشوند.
کسی که دلبسته شد دچار حرص، طمع و… میشود و تمام تلاش خود را در این زمینه صرف میکند و از به کمال رسیدن خود بسوی حقتعالی باز میماند.
طرق قانع بودن
لذا دین مبین اسلام رهنمودهایی و سفارشهایی در این زمینه برای انسان دارد که باید آنها را بشناسد و در راه عمل به آن کوشش کند.
یکی از آن راهها همان زهد و دل بریدن از دنیا بود.
راه دیگر تاثیرپذیری الگوهایی موفق و همیشه زنده تاریخ که در قرآن فراوان نمونههایی از آنها بیان شده است.
از جمله رسول اکرم (صلیاللهعلیهوسلم)، سایر پیامبران و انبیاء و اولیای خداوند همه و همه نمونههای عملی در زندگی هستند که با سرمشق گرفتن از زندگانی و روش سادهزیستی آنها میتوانیم به جایگاه رفیع انسانی برسیم.
مثلا رسول اکرم (صلیاللهعلیهوسلم) در اوج قناعت، فداکاری، گذشت و.. بودند.
اگر پول و ثروت و مقام برای انسان شهرت و شخصیت و بزرگی میآورد چرا پیامبر اسلام که در نهایت سادهزیستی و قناعت بودند نامدار و دارای شخصیت عظیم انسانی به عنوان الگوی همیشه تاریخ بشر هستند ؟!
رهنمود بعدی که سفارش شده است. حفظ آبروی خویش و نگه داشتن عزّت نفس است.
بدترین وضع آن است که داشتن حرص و طمع و زیادهخواهی انسان را وادار کند که آبرویش را از دست بدهد. همینطور پا روی عزت نفس خود بگذارد. چرا که طلب و خواستن پل ذلت است مانند پلی است که از آبرو و شخصیت و عزت نفس خود میگذرد.
مگر پول و مقام چقدر مقدس است که انسان عزّت نفس خود را با آن معامله میکند؟!
مگر دنیا چه اندازه ارزش دارد که انسان اعتبار و ابرو و شرف خود را از دست بدهد؟!
زیادهخواهی انسان را به نابودی و تباهی میکشاند.
به تدریج در این راه که وارد شود دیگر غرق در آن میشود و بیرون آمدن از آن سختتر میشود مانند باتلاق است که اگر وارد آن شوی در آن فرو میروی و هر چه دست و پا بزنی بیشتر در آن فرو میروی و غرق میشوی.
علائم قانع نبودن
ذلت و خواری، نگرانی و تشویش خاطر، چشم طمع داشتن به مال دیگران، عدم امنیت در معیشت، احساس حقارت.
کسی که به آنچه خداوند به او داده راضی نباشد خواه ناخواه دست نیاز به سوی دیگران دراز میکند که باعث باعث ذلت و خواری او میشود.
به نظر میرسد که بین قناعت و عزت نفس که از مهمترین مؤلفههای سلامت روان است، رابطه مستقیمی وجود دارد. ارزش آدمی به عزت و کرامت اوست و به میزان و درجهای که واجد این خصیصه است، به همان میزان میتوان او را آنگونه که باید باشد و خدایش خواسته، انسان نامید؛ چون سرشت آدمی کرامتمند است. قرآن کریم میفرماید: [مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ1] کسى که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد؛ چرا که) تمام عزت براى خداست؛ سخنان پاکیزه به سوى او صعود مىکند و عمل صالح را بالا مىبرد.
انسان حریص و طمعکار همیشه نگران است و خاطر ناراحت دارد. نگران سرنوشت مال و ثروتش است نگران وضعیت و مقام و منصب خود است لذا همیشه پریشان خاطر است.
فردی که حرص و طمع دارد همیشه احساس ناامنی در معیشت و زندگی میکند. فکر میکند باید هر چه بیشتر بدست آوردن برای روز مبادا.
در حالیکه غافل از این است که خداوند روزی همه را تضمین کرده است. مورد بعدی این است که احساس حقارت میکند. اگر سادهزیست باشد و به دور از تجملات و چزهای پرخرج و به درد نخور و دکوری باشد فکر میکند تحقیر شده و چیزی از شخصیت و کلاسش کم شده است.
انسان حریص مریض است و باید آن را درمان کرد یا خودش برای درمان بیماریش که بسیار خطرناک نیز هست تلاش کند.
روش درمان طمع
یکی از راههای درمان اعتماد کردن به قدرت و رزاقیت خداوند است که ثمره چنین اعتمادی در سلامت و عافیت بودن است هم از نظر فکری و روحی و هم روانی.
راههایی که در کتب اخلاقی و آیات و روایات برای درمان حرص و طمع گفته شده است.
از جمله راه علمی است
راه علمی
باید به عاقبت ثروتمندان و مردمان مال اندوز فرومایه بنگرد که در صفات چهارپایان دست و پا میزنند.
مثل چهارپایان حریص شکم و شهوت و.. هستند. عاقبت عبرتآموزقارون را همه میدانند.
دیگر اینکه به شرافت و عزت انسانی و نفسانی و آزادگی از قید و بندهای دست و پاگیر دنیا که در قناعت نهفته است بیندیشد.
به رزّاق بودن خداوند اعتقاد و ایمان داشته باشد و بیشتر از حد خود تجاوز نکند.
راه عملی
در راه تحصیل معاش اعتدال و میانهروی پیشه کند و مخارج غیر ضروری را از زندگی خود حذف کند.
جلوی اسرافها و تبذیرها را بگیرد و با این عمل بیماری مزمن و خطرناک حرص مبارزه کند تا به پیروزی برسد.
خودش عملکننده به دستورات دینی باشد و همینطور مشوّق خانواده خود و الگو باشد و آنان را به این روش ساده زندگی کردن در عین حال برخوردار بودن امکانات مورد لزوم عادت دهد.
و چشم طمع به مال دیگران نداشته باشد و به بالا دست خود نگاه نکند.
اگر به بالاتراز خودش بنگرد گرفتار طمع میشود وشیطان در این موقع او را متوجه دنیا و متاع دنیا میکند.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروههایی از مردم دادهایم میفکن که اینها شکوفههای زندگی دنیا است و برای آن است که آنان را با این بیازماییم و روزی پروردگارت پایدار است!.