در حال حاضر، اشکال مختلف حکومتی (البته با مضامین متفاوت) به تدریج به چند گونه تثبیت شدهاند که واقعیت حاکمیتهای سیاسی را امروز در سطح جهان به نمایش میگذارند.
در درجۀ اول، میتوان این اشکال را به دو نحوۀ کلی (متمرکز و غیر متمرکز) تقسیم نمود و سپس هر کدام را به انواع گوناگون تقسیمبندی کرد.
این تقسیمبندی بیانگر واقعیت عملی و اجرایی قانون اساسی ناظر بر این حکومتها نیست؛ بلکه در برخی از حاکمیتهای غیر متمرکز، گاه قدرت مرکزی اقتداری همردیف یا حتی بیشتر از حاکمیتهای متمرکز دارد و یا بالعکس. اما تا آنجا که به بحث فدرالیسم برمیگردد، فدرالیسم خود یکی از حکومتهای غیر متمرکز در جهان به شمار میرود و بسیاری از حکومتهای جهان، که حدود چهل درصد آنها را تشکیل میدهند، تحت سلطۀ نظام فدرالیسمی هستند.
ما میتوانیم حکومتهای متمرکز را به این شیوه تعریف کنیم که دارای یک حزب و یک مرکز در سطح کشور خود باشند و همه از یک حاکمیت تبعیت کنند. برخلاف دولتهای غیر متمرکز که مرکزیت ثابتی ندارند و تمام حکومت به دست چند حزب افتاده است و ملت نیز از یک حکومت مرکزی تبعیت نمیکند؛ بلکه هر حزبی که با ایدههای او موافق باشد را دنبال میکند و احزاب سیاسی دیگر را رها میکند.
درصد عملی نظام فدرال در سطح جهان
دکتر سیروان هدایتپذیری، در یکی از نشریههای فارسی لندن مینویسد: «در حال حاضر تخمین زده میشود که حدود چهل درصد جمعیت جهانی در مساحتی بیش از پنجاه درصد سطح کرۀ زمین، توسط نظامهای فدرالی اداره میشوند.»
بهجز نمونههایی که برشمرده شدند و در چهارچوب یک کشور به منصۀ ظهور رسیدند، نمونههای دیگری هم از تعاون و همگرایی در حال تکوین هستند که خارج از مدار یک کشور است و جمعی از آنها را در بر میگیرد.
در این رابطه میتوان به اتحادیۀ اروپا اشاره کرد. این اتحادیه که جنبۀ اقتصادی و اداری آن در حال حاضر برجسته است، نتوانسته است به یک واحد سیاسی مستقل ارتقا یابد و هنوز راه طولانی برای حصول این امر در پیش دارد.
همین حد یگانگی تاکنون نتوانسته است چشماندازی را برای کشورهای عضو آن بگشاید. برخیها راهحل فدراسیون و دیگران ایجاد یک کنفدراسیون و یا بهکارگیری نمونۀ ایالات متحدۀ آمریکا را برای آیندۀ آن پیشنهاد میکنند.
برخی از خصوصیتهاییکه در نظام فدرالیزمی وجود دارند
هر نظام سیاسی در دنیا، دارای خوبیها و بدیهایی بوده است که گاهی مورد تحسین و یا انتقاد ملتها قرار گرفتهاند.
نظام سیاسی فدرالیزم نیز همانند دیگر نظامهای مطرح دنیا، دارای برخی خوبیها و بدیهایی است که باید مورد توجه و مطالعۀ پژوهشگران قرار گیرد.
فدرالیسم تلاش کرده است تا عمدهترین وجوه و مختصات نظامهای مبتنی بر فدرالیزم و یا کنفدرالیزم را برشمارد.
برخی از پژوهشگران نظام فدرالی، تعدادی از خصوصیات را برای فدرالیزم بیان کردهاند؛ چنانچه میگویند که فدرالیزم در زمرۀ نظامهای غیرمتمرکز محسوب میشود که در آن، ادارۀ حکومتی منطقهای و محلی جای دارند، به این معنا که ارگانهای ادارۀ اجتماعی و صلاحیت هر یک، در حوزهای معین تعریف میشوند.
این امر، یعنی دوگانگی قدرت، یکی از خصوصیات اساسی فدرالیسم است. خصوصیت دیگر فدرالیسم، یگانگی و اتحاد میان این جمعهای متفاوت و قدرتهای چندگانه است، به این معنا که برخلاف حکومتهای متمرکز، ویژگیهای هر یک از واحدها، چه به لحاظ ملی و تاریخی، زبان و فرهنگ، قومیت و سنن، مناسبات اجتماعی و همچنین موقعیت جغرافیایی تعریف شدهاند.
خصوصیت دیگری که فدرالیزم را توصیف میکند این است که در نظامهای فدرال، چندگانگی، یکی از اصول حاکمیت سیاسی است. در این نظام، حاکمیت واحد از مجموعهای از حاکمیتهای جداگانه ولی بههمپیوسته تشکیل شده است، به این معنا که وحدت مجموعه را بهوجود میآورد.
خلاصه اینکه در نظام فدرالیزم، حاکمیت واحدی وجود ندارد؛ بلکه در یک کشور حاکمیتهای مختلفی وجود دارند که در اهداف آن کشور با هم مشترک هستند و مجموعۀ واحدی را تشکیل میدهند. برعکس نظامهای غیرمتمرکز و غیرفدرالی که حاکمیت در کل کشور واحد است و وحدت و انسجام در میان احزاب آن وجود ندارد؛ بلکه ناشی از همانندسازی و مستحیلکردن آنها در خود میباشد.
یکی دیگر از خصوصیات بارز فدرالیزم این است که در چنین سیستمی، قدرت مرکزی و عالی در یک کشور بین بخشهای بههمپیوسته تقسیم میشود. این بخشها داوطلبانه بهوجودآورندۀ قدرت مرکزی هستند و همه میتوانند در قدرت مرکزی آن کشور سهیم باشند و نام و آوازهای از خود بهجای بگذارند.