سؤال دیگری که مطرح کردهاند آن است که چرا طلاق به دست مرد سپرده شده است؟ چرا مرد مدیر و مسئول خانواده است و به سرنوشت فرزندان و آیندۀ خود میاندیشد و کمتر از زن به زیر عواقب و بدبختیهای زمانه قرار میگیرد؟
در جواب این اعتراضات باید گفت: مرد اولین مسئول کانون خانواده است و تحت هر شرایط، زود متأثر نشده ثابت و استوار میماند، بنابراین عجولانه تصمیم نگرفته و به هنگام بروز اختلافات و مشاجرات خانوادگی زبان خود را از دست نمیدهد؛ زیرا به عواقب تصمیم فرد میاندیشد، درصورتیکه زن بهسرعت متأثر میشود و تحت تأثیر عاطفه و احساسات قرار گرفته و از خود عکسالعمل نشان میدهد و تصمیمهای عجولانه میگیرد. و اگر طلاق به دست زن میبود به هنگام بروز اختلافات ناچیز تصمیمهای سنگین اتخاذ میکرد و زلزلۀ طلاق، بنیان خانواده را بیشتر از این تکان میداد، حرمت اسرار خانواده چیزی نیست که بتوان آن را به دست دیگران سپرد.
اعتراض دیگر این است که چرا اسلام تعدد زوجات (زنان) را جائز قرار داده است، ولی تعدد ازواج (شوهران) را جائز قرار نداده است؟
در جواب چنین اعتراض پوچ اینگونه باید گفت: چون در شریعت اسلام، لذت تابع مقتضیات مصلحت است نه اینکه مصلحت دنبالهرو و تابع مقتضیات لذت و کامجویی باشد. بر همین اساس میتوان گفت: پیاده کردن تعدد زوجات همراه با شرایط و ضوابط مزبور آن مصلحت خانوادگی را مخدوش نخواهد ساخت و در ستون نسب انسان هیچ ضرری ایجاد نخواهد کرد.
اما اگر تعدد ازواج نیز برای زن پیاده شود، نتیجهای که دست میدهد چیزی نیست جز اینکه کانون خانواده برباد میرود و ستون نسب انسان را مخدوش و متزلزل میسازد و نتیجۀ این پدیده، انواع مختلف بیماریهای لاعلاج و عقدههای روانی را بر جای میگذارد.
خوشخیالان دنیا و اسلامستیزان بر اعتراض خود افزوده و میگویند: مهریه بهایی است که مرد در مقابل تمتع و لذتجویی به زن میدهد، گوییکه مرد همسرش را در مقابل مبلغی که به او میدهد، میخرد، یا اینکه میگویند: چرا اسلام برای زن مهریه تعیین کرده است مگر زن کالا است که بخواهند او را خریداری کنند؟
جواب این اعتراض بسیار ساده است: ازدواج ابزار خوشگذرانی نیست که مردان بهوسیلۀ آن لذتجویی کنند و اعطای مال دلیل بر این است که درخواستن و طلب این زن جدی و قصد او دایمی است. بدین ترتیب مرد طالب است نه مطلوب، پس مرد مهریه را به او عطا میکند.
چنانچه قرآن میفرماید: «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا»؛ «مهریۀ زنان را بهعنوان هدیهای از طیب خاطر به ایشان بدهید و اگر به میل خودشان چیزی از آن را به شما وا گذاشتند، آن را حلال و گوارا بخورید.»
دکتور محمد سعید رمضان بوطی میفرمایند: «همین مهریهای که خداوند، آن همه اهمیت برایش قایل است، ارزشش در این خلاصه نمیشود که رابطهای مالی باشد که شوهر آن را، همچون هدیهای که مرد، در شرایط معمولی آن را به زنش میدهد، تقدیم همسرش نماید، بلکه شالودهای بزرگ است که در استحکام بخشیدن عقد ازدواج و حفظ زندگی زناشویی از خطرهای احتمالی نقش بسزایی ایفا میکند و درازترین عمر ممکن را برای زندگی زناشویی تضمین مینماید.»
دلیل دیگر وجوب مهریه در اسلام این است که مردها خود کار میکنند و برای پول بهدست آوردن زحمت میکشند، میدانند که باید جان کنند تا زندگی را اداره نمایند. حال اگر مرد بخواهد بهانهگیری کند و برای بهدست آوردن زن دیگر، زنش را طلاق بدهد و…، سدی بر سر راه او قرار دارد به نام مهریه. محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم فرمودهاند: «أبغض الحلال إلی الله تعالی الطلاق»؛ «منفورترین حلال نزد پروردگار طلاق است.»
و مهریه باعث میشود که میزان طلاق کاهش یابد؛ زیرا طلاق مشکلات عدیدهای را در جامعه پدید میآورد، چون: فرزندان طلاق، زنان بیوه، مردان مشوش، پدر و مادرهای دلشکسته و… .
هدف اصلی دشمنان اسلام، از طرح اینچنین مسایلی از بین بردن ارزشهای اخلاقی و اسلامی مسلمانان، کشاندن آنان به منجلابهای فساد و بیبندوباری است و نیز هدفشان قرار دادن زن مسلمان در اختیار غارتگران و دزدان وحشی است تا همهچیز او را غارت کنند [کاری که امروزه با زنان غربی انجام میگیرد. اگر کتابها، مقالات و سایتها را با دقت بررسی کنیم درمییابیم که زن در غرب چه جایگاهی دارد و آنان برای زن چه منزلتی قایل هستند.]
خلاصه اینکه هدفشان عرضه کردن زن بهعنوان ارزانترین کالا در بازار بردهفروشی معاصر است. و این چیزی است که نیاز به هیچ دلیلی ندارد؛ زیرا جایگاه زن در غرب از آفتاب روشنتر است و همه میدانند که زنان غربی با چه مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند. دختران بهمحض اینکه به سن رشد برسند باید، هزینه و مصارفشان را از هر راهی که شده، خودشان فراهم کنند. برای اینکه این جایگاه بهتر درک شود، این مسائل را در بخش بعدی انشاءالله، بیشتر توضیح خواهیم داد.
بدینوسیله غربیان بهزور خواستهاند ثابت کنند که مرد مساوی با زن و زن مساوی با مرد است و این را تساوی حقوق نامیدهاند که باعث مفسده و فتنهانگیزیهای فراوانی در جامعه شده است. اگر افکارمان را بر رویای این شعارها متمرکز کنیم چنین وانمود شده است که زن در غرب بر مسند احترام و اکرام نشسته و در دریای آزادی شناور شده و از حقوق کامل خود برخوردار است.
اما حقیقت این است که زن غربی دارد از واقعیات متضاد این شعارها رنج میبرد. در عصر حاضر زن غربی قربانی طغیان و تجاوز نظام غربی شده است. پس باید دانست که اسلام تنها دینی است که حقوق زن را بهطور کامل ادا مینماید و با در نظر گرفتن همۀ ویژگیهای آنان، جایگاه و شخصیت والایی برایشان در نظر گرفته است. در میان تمدنهای کهن و نوبنیاد تنها این دین مقدس اسلام است که ارزش واقعی را برای زنان به ارمغان آورده است.