نویسنده: صادق فائز
شیوههای برخورد والدین با جوانان
۱۳- آموزش مهارتهای زندگی
والدین باید به فرزندان خود مهارتهای لازم برای زندگی مستقل را آموزش دهند، مانند مدیریت مالی، حل مسایل و مهارتهای اجتماعی. البته این مستلزم آن است که خود والدین در زندگی چنین مهارتهای را تجربه کنند ولی بازهم میتوانند از تجاربی که در زندگی کسب کردهاند در این زمینه استفاده نمایند. این کار میتواند تقویت اعتماد به نفس را جوانان بالا ببرد، و در مواجهه با چالشها احساس قدرت کنند. و نیز با این کار میتوانند تقویت شوند و به طور مستقل و خلاقانه به چالشها پاسخ دهند.این مهارتها نه تنها به فرزندان کمک میکند تا در زندگی روزمره خود موفقتر باشند، بلکه آنها را برای مواجهه با چالشهای آینده آماده میسازد.
۱۴- پشتیبانی عاطفی
انسانها قطعاً در زندگی روزمره خود با انواع چالشها و سختیها مواجه میشوند و از نظر عاطفی حتما نیاز به کمک پیدا میکنند، از این رو والدین در مواقع سختی باید کنار فرزندان جوان خود باشند و احساساتشان را درک کنند. این حمایت میتواند به آنها کمک کند تا با چالشها بهتر کنار بیایند و مشکلات را سریعتر حل کنند. متأسفانه اکثر والدین پس از اینکه فرزندان جوانشان ازدواج کرده و مستقل میشوند پشت آنان را از هرنظر خالی میکنند، حال آنکه انسان تا زنده است نیاز به کمک دارد مخصوصا کمک و حمایت عاطفی که افراد جوان بیشتر به آن نیاز دارد.
۱۵- اجتناب از قضاوت سریع
جوانان معمولاً به خاطر خام بودنشان قطعا گاهی دچار خطا و لغزش میشوند والدین سعی کنند در مورد اشتباهات، رفتارها و حتی انتخابهای فرزندانشان زود قضاوت نکنند و آنان را زیر تیغ انتقادات خود قرار ندهد، و به جای آن، سؤالاتی بپرسند که باعث گفتگو شود و بتوانند از راه صحبت و هم افزایی به جواب پرسشهای خود برسند.
والدین با رعایت این نکته، میتوانند رابطهای مثبت و سازنده با فرزندان جوان خود برقرار کنند.
۱۶- پرهیز از تحمیل خواسته خود بر جوانان
از آنجایی که والدین از نظر مقام و جایگاه بالاتر از فرزندان هستند معمولا از این جایگاه خواسته یا ناخواسته استفاده بد میکنند و چنین وانمود میکنند که هرچه آنها بگویند درست است و هرچه آنها بخواهند باید فرزند قبول کند. تحمیل خواسته در دوران کودکی شاید جواب دهد ولی در دوران جوانی اصلا جواب نمیدهد. این درحالی است که والدین در بسیاری از موارد، اشتباه میکنند و حق با آنان نیست. تحمیل خواسته بر فرزندان ضمن اینکه روحیات آنان را از بین میبرد، استقلال و شخصیت آنان را تحت تأثیر قرار میدهد.
۱۷ـ عدم قیاس دوران جوانی آنان با دوران جوانی خود
والدین فرزند جوانشان را با دوران جوانی خود قیاس نکنند. جوان مال امروز است نه زمان قدیم. به او دستور ندهند که مانند آنان فکر کند. مانند آنان زندگی کند و یا مانند آنان لباس بپوشد. خیلی از والدین بدون توجه به زمانه و فضای جدید سعی میکنند فرزندان جوان خود کاملا مثل خود تربیت کنند. این امر سوای مسأله عقیده و دین اشتباه و غلط است. آنها طبق مقتضیات زمان خود حرکت میکنند و سعی میکنند مثل دیگر افراد جوان زندگی کنند، پس والدین باید آنها را کمک کنند که منحرف نشوند و با جوانان صالح همنشین شوند.
۱۸-قهر کردن به شکل محدود
یکی از کارهای تربیت فرزند قهر کردن است، اما نباید طولانی شود. چنانچه زمان قهر، بیشتر از یک هفته شود باعث کینه و قطع رابطه میشود. قهر محدود میتواند به فرزندان فرصتی بدهد تا درباره رفتار یا عمل خود فکر کنند و به عواقب آن پی ببرند.در برخی موارد، میتواند به فرزندان کمک کند تا احساس استقلال بیشتری کنند و یاد بگیرند که چگونه با احساسات خود مواجه شوند.این تجربه میتواند به فرزندان یاد دهد که چگونه با دیگران در مواقع اختلاف نظر یا تنش برخورد کنند و راهحلهای مؤثری پیدا کنند.البته، مهم است که این قهر محدود به شیوهای انجام شود که آسیبزا نباشد و باعث دوری عاطفی طولانیمدت نشود. پس از پایان قهر، باید فرصتی برای گفتگو و توضیح احساسات فراهم شود تا ارتباطات سالم حفظ شود.
۱۹ـ انتقاد کردن از رفتار جوانان نه از شخصیت آنان
گاهی والدین از فرزندان جوان خود عیب یا رفتار اشتباهی میبینند پس خواسته یا ناخواسته بجای انتقاد از رفتارشان، شخصیت آنان را به باد انتقاد میگیرند و نوک تیز انتقادشان را به سوی شخصیت آنان نشانه میگیرند. والدین برای رفتار با جوانان از رفتار آنان انتقاد کنند و دنبال اصلاح باشند. شخصيت هر کسی تقريبا پايدار و ثابت است. ولی رفتار شخص، موقتي و قابل تغيير میباشد. به جای استفاده از جملاتی که شخصيت جوان را هدف قرار میدهد.
۲۰- لزوم رعایت عدالت میان فرزندان
اگر کسی یک فرزند داشته باشد قطعا به امر عدالت نیاز پیدا نمیکند، اما اگر بیشتر از یک فرزند داشته باشد (اعم از پسر و دختر) آن وقت هم از نظر شرعی و هم از نگاه اخلاقی رعایت عدالت میان فرزندان لازم خواهد شد. انسانها طبعا نیازمند هستند و هر یک از فرزندان به محبت و لطف والدین نیاز دارند و اگر خدای ناخواسته در حق یکی از آنان اجحاف شود ضمن ضایع شدن حقی از حقوق خدا باعث کینه و حسد میان فرزندان خواهد شد خصوصا زمانی که آنان به سن نوجوانی و جوانی پا بگذارند. رعایت عدالت میتواند حس رقابت منفی را کاهش دهد و به جای آن همکاری و همبستگی را تقویت کند.وقتی فرزندان احساس کنند که ارزشمند و مورد توجه هستند، اعتماد به نفس آنها افزایش مییابد و میتواند الگوی مناسبی برای رفتارهای مثبت باشد و تنشها و درگیریهای بین فرزندان را کاهش دهد و محیط خانواده را آرامتر کند.ومهمتر آنکه فرزندان با مشاهده رفتار عادلانه والدین، یاد میگیرند که باید در زندگی خود نیز به عدالت و انصاف پایبند باشند.
ادامه دارد…