از آنجایی که فرد جوان به مرحلهای رسیده است که به نوعی احساس مستقل بودن میکند، والدین باید این احساس او را پاس بدارند و به او اجازه دهند که تصمیمات کوچک بگیرد و در فعالیتهای خود استقلال داشته باشد. این امر به تقویت اعتماد به نفس او کمک میکند وبهتر میتواند تصمیم بگیرد و به او این امکان را میدهد که مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرد، و ایدههای جدید را امتحان کند و خلاقیت خود را بروز دهد و روابط سالمتر و صمیمانهتر در خانواده پیدا میگردد.جوانی که در محیطی با احترام به استقلال بزرگ میشود، بهتر میتواند برای زندگی مستقل آماده شود و با چالشهای آن مواجه شود ومعمولاً توانایی بیشتری در برقراری ارتباطات مثبت با دیگران دارد و این امر به تقویت خانواده و حتی جامعه نیز کمک میکند.
٨- تعیین قوانین و انتظارات روشن
والدين لازم است یک سری قوانین و انتظارات روشنی بین خود و فرزندانشان تعیین کنند، اما در عین حال انعطافپذیر باشند. فرزند جوانشان بداند چه انتظاراتی از آنها میرود و چه رفتارهایی قابل قبول است. این شفافیت میتواند از سردرگمی و تنش جلوگیری کند ویاد میگیرد که مسئولیت اعمال خود را بپذیرد و نتایج آنها را درک کند و میتواند به او کمک کند، تا مهارتهای اجتماعی و ارتباطی بهتری را یاد بگیرد و در تعاملات خود با دیگران موفقتر باشد وفرصت دارد تا در مورد چالشها فکر کند و راهحلهای مناسبی پیدا کند.
۹- تشویق و حمایت
انسان در هرحال به تشویق و حمایت نیاز دارد و دوست دارد موفقیتها و تلاشهایش دیده شوند و مورد تشویق قرار گیرند. جوانان که دارای روحیات لطیف و زیبایی هستند بیشتر به این امر نیاز دارند و والدین باید به این کار اهتمام بورزند. این امر موجب افزایش انگیزه و خودباوری در آنها میشود.حمایت و تشویق میتواند به جوانان کمک کند تا احساس ارزشمندی و توانمندی کنند و به خودباوری بیشتری دست یابند.آنها انگیزه بیشتری برای یادگیری و بهبود مهارتهای خود پیدا میکنند.احتمالاً بیشتر تمایل دارند تا ایدههای خلاقانه خود را ابراز کنند و ریسکپذیرتر باشند.
۱۰- مدلسازی رفتار
اگر والدین میخواهند که فرزندشان مثبت باشد و مثبت فکر کند و مثبت بار آیند، خودشان باید الگویی از رفتارهای مثبت باشند. فرزندان از آنان یاد میگیرند، از آنها الگو میگیرند،بنابراین والدین باید رفتارهای خوب را در زندگی روزمرهشان نشان دهند.والدین با رفتار خود میتوانند الگوهای مثبتی برای جوانان ایجاد کنند. این الگوها شامل نحوه برخورد با چالشها، حل مسائل و ارتباطات اجتماعی است. میتوانند ارزشهای مهم مانند صداقت، احترام و مسئولیتپذیری را از طریق رفتار خود به فرزندان منتقل کنند.وقتی والدین روشهای حل مسئله را مدلسازی میکنند، جوانان یاد میگیرند که چگونه با چالشها مواجه شوند و راهحلهای مناسبی پیدا کنند.
۱۱- برقراری ارتباط مؤثر
والدین باید با فرزندان خود به صورت صمیمی صحبت کنند و احساسات و افکار خود را با آنها در میان بگذارند. ارتباط مؤثر باعث میشود فرزند احساس کند که نظرات و احساساتش ارزشمند است، که به افزایش اعتماد به نفس او کمک میکند.ارتباط سالم و مؤثر میتواند پیوند عاطفی قویتری بین والدین و فرزندان ایجاد کند و احساس نزدیکی را افزایش دهد.وقتی فرزند احساس کند که میتواند آزادانه صحبت کند، بهتر میتواند احساسات و نگرانیهای خود را بیان کند.گفتوگوهای باز و صادقانه میتواند به فرزند کمک کند تا مهارتهای تفکر انتقادی را توسعه دهد و در تصمیمگیریهایش بهتر عمل کند.یک محیط ارتباطی مثبت و حمایتگر به فرزندان این امکان را میدهد که بدون ترس از قضاوت، تجربیات جدید را امتحان کنند و یاد بگیرند.
۱۲- وقتگذاری با حوصله با فرزندان جوان
یکی از کوتاهیهای که معمولا والدین در حق فرزندان خود مرتکب میشوند، نگذاشتن وقت برای آنان است. گاهی والدین به اندازهای در کارهای خود مستغرق هستند که در بسیاری از مواقع فراموش میکنند فرزند دارند و در برابر آنان مسئول هستند، خصوصا اگر فرزند جوان باشد که در این حالت مسئولیت والدین چندین برابر میگردد. و گاهی والدین اینقدر باهم مشکل دارند که برای چیزهایی جزئی با هم بحث و جدل میکنند و اصلا به فکرشان خطور هم نمیکند که آنان یک خانوادهاند و و مسئول هستند. دختر جوان از مادر باید الگوبردای کند و پسر جوان از پدر. البته منظور از وقت گذاشتن برای فرزندان، نشستن با برنامه و با حوصله با آنان است و گرنه معمولاً شبها کنار همدیگر هستند و شاید با هم مجلس نیز بکنند.
باید والدین زمانهایی را به فعالیتهای مشترک اختصاص دهند، مانند ورزش، بازی یا گفتگو درباره موضوعات مختلف، این کار میتواند یک آموزش برای فرزندان باشد و نیز مطمئن میشوند که برای سخنانشان گوش شنوایی است و برای احساساتشان به عنوان یک انسان احترام گذاشته میشود.