در سال ۴۴۷ هجری قمری (۱۰۵۴ میلادی)، در دوران خلیفه «المستنصر بالله» و در یکی از سختترین دورانها، دربار قاهره سفیری به نام قاضی ابوعبدالله قضاعی را به قسطنطنیه فرستاد تا پیمان دوستی میان دو دولت را عملی سازد. با این حال، دربار قسطنطنیه با ترس و نگرانی به ظهور قدرت جدید اسلامی یعنی دولت سلجوقیان مینگریست و به ناچار به سمت صلح و سازش با آنها گرایش یافت. به خصوص پس از آنکه نشانههای ضعف و سستی در درون دولت فاطمی آشکار شد. در نتیجه، دولت بیزانس توجه خود را به دولت سلجوقی و خلافت عباسی معطوف داشت. سفیر مصر در موفقیت مأموریت خود ناکام ماند و روابط میان مصر و بیزانس دچار تزلزل شد.
روابط میان شرق و غرب در این دوره بزرگترین دگرگونی تاریخ خود را تجربه کرد؛ زیرا آتش جنگهای صلیبی از اواخر قرن یازدهم میلادی زبانه کشید و سیل فرنگیان صلیبی به طرف مشرق سرازیر شد. مصر و شام، که در آن زمان یک ایالت مصری به شمار میرفت، میدان این حملات بود.
دولت صلیبی فرنگ نیز سعی داشت دولت مصر را به اعتبار اینکه نگهبان اسلام و شرق است، از میان بردارد. با سقوط مصر، درهای اراضی مقدسه و تمامی اراضی مشرق به روی صلیبیان گشوده میشد. در همان اوائل کار، صلیبیها توانستند بخشی از اهداف خود را تحقق بخشند.
به زودی فلسطین به دست جنگجویان صلیبی سقوط کرد و مملکت لاتینی در بیتالمقدس تأسیس شد. این تحولات، روابط شرق و غرب را به شدت مضطرب کرد. اما مصر، پس از ضعف و تزلزل در اواخر دولت فاطمی، در زمان سلطان شجاع خود، صلاحالدین ایوبی، نیرو و شوکت خود را بازیافت. مملکت لاتینی در مقابل ضربات نیرومند مصر به سرعت از پا درآمد و حملات دیگر صلیبیان در اراضی مصر درهم کوبیده شد. بدینگونه، این مصیبت دردناک که نزدیک به دو قرن دوام داشت به انتها رسید و روابط و علایق میان شرق و غرب چندین قرن متزلزل ماند.
مصر پس از جنگهای صلیبی به محور دیپلماسی اسلامی و مجمع علایق و روابط شرق و غرب تبدیل شد و در میدان سیاست بینالمللی به بالاترین مقام نائل گشت. تسلط مصر بر آبهای شرقی دریای مدیترانه و راههای خشکی بازرگانی به سوی شهرهای مشرق و هند، ملتهای اروپا را بر آن داشت که برای بستن پیمان دوستی با مصر بر یکدیگر سبقت گیرند.
مصر علاوه بر روابط قدیمی با دربار قسطنطنیه، با بیشتر دولتها و دربارهای مسیحی نیز روابط مستحکم برقرار ساخت. جمهوریهای ایتالیا، مخصوصاً ونیز، جنوا، و به ویژه پیزا که ناوگان بزرگ تجاری آن پیشاپیش این دولتها به سواحل مشرق رفت و آمد میکرد، با مصر پیمانهای متعدد دوستی و تنظیم مصالح متقابل منعقد ساختند. مصر همچنین روابط دیپلماتیک منظمی با ممالک ناپل، فرانسه، و اسپانیای مسیحی داشت.
تاریخ مصر در قرن هشتم و نهم هجری مملو از اخبار این روابط دیپلماتیک است. قلقشندی در کتاب «صبح الأعشى» بخش زیادی از این سفارتها و مراسلات سیاسی و تجاری را که سلاطین مصر با دول مختلف اروپا در آن اعصار داشتهاند، آورده است. این موارد نمایشگر وضع این روابط دیپلماتیک و چگونگی آنها است و نشان میدهد که مصر در آن زمان چه مهابت و نفوذ مهمی در شئون بینالمللی داشته است. مصر اسلامی همیشه در سیاست خارجی خود، نظر به تأمین مقاصد ملی و عمومی داشته است. در این راه، مصر یک سلسله جنگهای طولانی را در خشکی و دریا با دولت بیزانس پشت سر نهاد و بارها با قرامطه هنگامی که به سوی غرب میرفتند، درگیر شد و خطر آنها را از شام و مصر برطرف ساخت.
مصر بزرگترین سهم را در جنگهای صلیبی به عهده داشت و در عقب راندن قوای مغول و شکست آنها نقش اساسی ایفا کرد، و به این ترتیب رسالت خود را در دفاع از اسلام و تمدن اسلامی ادا نمود. مصر نزدیک به سه قرن پیش، آهنگ جلوهدادن دیپلماسی اسلامی در مقابل دولتهای غربی را داشت. با نیرویی که در خشکه و دریا روی آن حساب میشد و منابع اقتصادی سرشار و تمدن درخشان خود، شایستهترین دولت اسلامی بود که میتوانست در آن زمان پیشرو اسلام و حافظ سرنوشت آن باشد. حتی بعد از آنکه در اواخر قرن پانزدهم میلادی دچار ضعف شد، این هدف مهم تاریخی را از نظر دور نداشت.
چنانکه وقتی خطری سهمگین اندلس را تهدید کرد و از مصر یاری خواست، مصر با وسائل دیپلماسی به یاری آن برخاست. این در زمانی بود که سپاهیان اسپانیایی قصد جنگ و نابودی اندلس را داشتند. این اتفاق در زمان سلطان مصر، ملک اشرف قایتبای، رخ داد. دربار مصر هیئتی را به نمایندگی به سوی فردیناند پنجم، پادشاه اسپانیا، و همسر او ملکه ایزابیلا اعزام داشت تا دو پادشاه مزبور دست از تعرض به مسلمین بردارند، وگرنه او نیز شدیدترین احکام را دربارهی رعایای مسیحی خود صادر خواهد کرد (۱۴۸۸ میلادی).
همین اخطار را دربار مصر قبلاً به فردیناند، پادشاه ناپل، فرستاد تا در نزد شاه و ملکه اسپانیا وساطت کند. با اینکه این سفارت به نتیجه نرسید و دولت اسلام با سقوط غرناطه در سال ۱۴۹۲ به دست اسپانیا در اندلس سقوط کرد، اما این اقدام نشان میدهد که مصر همیشه سیاست عمومی اسلامی را در کنار سیاست ملی خود مراعات میکرد و از توجه به دیپلماسی اروپا غافل نبود.
مصر از اوائل قرن پانزدهم، زمانی که مورد توجه خلفای مجاهد عثمانی قرار گرفت، از سیاست دفاعی محض پیروی میکرد. در آن روز بر مصر پوشیده نبود که مرزهای حقیقی آن در شمال شام واقع است، لذا تمام توجه خود را صرف عقب راندن جنگجویان جدید از حدود شمالی خود مینمود. با اینکه مدتی توانست از استقلال خود دفاع کند، اما عوامل انحلال داخلی آمادگی و قدرت آن را در هم شکست و موقعیت و ثروت ملی آن رو به ضعف نهاد. به ویژه از زمانی که پرتغالیها راه دریایی هند را کشف کردند و راههای قدیم شرقی که از مصر میگذشت، متروک شد. این راهها تجارت مصر را به غنائم بسیاری میرساند. اما چیزی نگذشت که آن کاخ با عظمت که دولتهای سلاطین مصر در مدت چندین قرن برپا ساخته بودند، در هم فرو ریخت (۱۵۱۷).
نتیجهگیری
دیپلماسی اسلامی از آغاز تا امروز تحولات زیادی را تجربه کرده است. این تحولات تا حدودی طبیعی به نظر میرسند، زیرا دیپلماسی از لحاظ اصول، اهداف و شیوهها، تابع شرایط سیاسی، موقعیت دولتها، اراده سیاستمداران و منافع و خواستههایی است که دولتها در هر عصر و زمانی برای خود تعریف میکنند. با توجه به متغیر بودن این عناصر، دیپلماسی نیز دستخوش دگرگونی میگردد. دیپلماسی به عنوان شیوه اِعمال سیاست خارجی از اصول و اهداف و روشهای عملی ویژهای برای پیشبرد سیاستهای خارجی تشکیل گردیده است.
سفارت هرچند در آغاز پیچیدگی امروز را نداشته، اما به دلیل وظیفه مهمی که در ابلاغ اهداف و منافع حکومت دینی و اقناع طرفهای درگیر داشته، از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
منابع:
۱. ابن الفراء، رسل الملوک (سفیران)، ترجمه پرویز اتابکى.
۴. جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهرکلام.
۵. تاریخ طبرى، ترجمه ابوالقاسم پاینده.
۶. سیفالدین سعید آل یحیى، الحرکات العسکریه للرسول الاعظم فى کفتى میزان (بیروت: دار العربیه للمورعات، ۷. بید ابراهیم احمد و دیگران، الدولة العربیة الاسلامیه فى العصر الاموى(بغداد: دانشگاه بغداد، ۱۹۹۳) ص ۱۷ – ۸. نادیه محمود مصطفى، مشروع العلاقات الدولیة فى الاسلام(قاهره: المعهد العالمى للفکر الاسلامى، ۱۹۹۶م)
۹. موفق سالمنورى، العلاقات العباسیة البیزنطیه (بغداد: دار لشؤون الثقافیة العامه، ۱۹۹۰م) ص ۱۶۱ – ۱۶۲.[1] ـ ۱۰ـ دیپلمات و دیپلماسی/ علی آلادپوش و علیرضا توتونچیان.
۱۱ـ ابن منظور/ لسـان العـرب/ مـاده سَیَرَ.
۱۲ـ فتح مصر/ باتلر.
۱۳ ـ فتوح مصر.
۱۴ـ دولة الاسلامی فی الاندلس.
۱۵ـ کامل ابن اثیر.
۱۶ـ روزنامهی «منچستر گاردین».
۱۷ـ صحنههای تکاندهنده در تاریخ اسلام/ص۷۸.
۱۸ـ خلاصه بحث بارتولد Barthold در مجلهی «الإسلام» آلمانی .Der Islam. B.III. ۴۰۹.