شب قدر شب مبارکی است که فضیلت آن از هزار ماهی که شب قدر در آن بناشد، برتر است.
حدیث:
«عن أبی هریرة أن الرسول (صلیاللهعلیهوسلم) قال: ما جلس قوم یذکرون الله إلا حفتهم الملائکة، و غشیتهم الرحمة و نزلت علیهم السکینة و ذکرهم اللَّه فیمن عنده».
ترجمه: از ابو هریره (رضیاللهعنه) روایت است که نبی اکرم (صلیاللهعلیهوسلم) فرمود: هیچ گروهی به ذکر خدا گردهم نمینشینند، مگر آنکه فرشتگان پیرامون آنها را فرا میگیرند، رحمت بر دل و جان شان فرود میآید، آرامش درونی در اعماق جان شان مینشیند، و خداوند آنها را در جمع بارگاه خودش یاد میکند. (آلبانی در «صحیح الجامع»: 5608، آن را صحیح دانسته است).
داستان:
«ام طه» پیر زنیست هفتاد ساله: خواندن و نوشتن را چندان بلد نیست. روزی در دل آرزو کرد: کاش میتوانستم نام خدا را به دست خودم بنویسم تا وقتی میمیرم، چنان نمیرم که سواد نوشتن نام خدا را هم نداشته باشم. برای همین، به سوادآموزی پرداخت و تصمیم گرفت قرآن را حفظ کند. طی دو سال توانست کل قرآن را حفظ کند؛ چنانکه نه پیری و نه ناتوانی، سبب نشدند او از این کار باز بماند، چرا که هدف او روشن و معین بود؛ این در حالی ست که بسیاری در عنفوان جوانی بهانه میآورند که حافظه شان ضعیف است و نمیتوانند حفظ کنند!
حکمت:
آدم خردمند، همواره در جستجوی حکمت است؛ اما آدم نابخرد گمان میکند حکمت را در چنگ دارد.
دعاء:
«رب إني ظلمت نفسي فاغفر لي و ارحمني؛ و اغفر للمؤمنین و المؤمنات: الأحیاء منهم و الأموات».
ترجمه: پروردگارا! من به خودم ستم کردهام؛ پس از گناهم در گذر و به من رحم کن؛ [نیز] از گناه همه مردان و زنان مؤمن: مرده و زنده شان؛ درگذر و ببخشا!
درس:
یک آدم معمولی که در جان خویش عادت اهتمام به اولویتها و انجام سریع کارهای مهم را بپرورد، ممکن است حتی از یک نابغه که پرگویی کند و قشنگ برنامه بریزد بی آنکه اقدام و عمل کند؛ بیشتر بدرخشد.