نویسنده: خالد یاغیزهی
چکیده
قرآنکریم، کتاب مقدس ما مسلمانان، نه تنها به عنوان کلام خداوند، بلکه به عنوان راهنمای زندگی و اصول دینی ما در نظر گرفته میشود. خواندن قرآن کریم یکی از مناسک دینی ما مسلمانان است و اعتقاد داریم رعایت آداب تلاوت قرآن در میزان تأثیرگذاری قرآن در زندگی و رشد معنوی ما اهمیت دارد. به همین دلیل، تلاوت قرآن نیازمند رعایت آداب خاصی است تا فرد بتواند از برکات و تأثیرات روحی این کتاب مقدس بهرهمند شود. معتقد هستیم در زمان تلاوت قرآن، خداوند با واسطه با ما گفتگو میکند. در نتیجه، تلاوت اگر مؤدبانه، آگاهانه و توأم با آداب و رسوم خود باشد، برتر و مؤثرتر خواهد بود. ادب و احترام در قبال هر چیزی، نه تنها بیانگر درجه بالای اهمیت و ارزش آن چیز در نزد ماست، بلکه به نوعی شخصیت حقیقی را نشان میدهد.
مقدمه
قرآن، از مبدا پاکی و طهارت، بر پاکترین قلب عالم هستی تلاوت و از لبان پاکترین مخلوق الهی بر عالم وجود عرضه گردید. بیگمان تلاوت به معنای خواندن و تدبر در معنای آن در خصوص کتابهای آسمانی از جمله قرآن، باید بهعنوان امری روزانه انجام شود؛ زیرا خواندن و تدبر در آیات قرآن افزون بر ایجاد شناخت نسبت به هستی، فرمانهایی را نیز به خواننده منتقل میکند که بر پایه آن میتواند به سعادت دنیا و آخرت دست یابد و زندگی خویش را به درستی مدیریت نماید. به ویژه آن که قرآن از سوی خداوندی نازل شده است که آفریدگار و پروردگار هستی و انسان است و خیر و صلاح وی را بیشتر میداند و میخواهد.
قرآن، آن کتاب هدایت الهی که معجزه جاوید پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) میباشد، جز از طریق خواندن و پیبردن به مفاهیمش و به کار بستن دستوراتش، نمیتوان به هدایتش رسید. بنابراین، تمامی انسانها و بهویژه مسلمانان در راه رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی ناچار از مراجعه به قرآن و خواندن آن میباشند. برای اینکه بهتر بتوانیم به اهداف قرآنی برسیم، بزرگان دین فصلی تحت عنوان آداب قرآنی باز نمودهاند تا با رعایت نمودن آنها بهتر و سریعتر بتوانیم به پیامهایش برسیم. در زیر به تعدادی از این آداب اشارهای گذرا خواهیم داشت، باشد که آنچنان که شایسته حضور در محضر قرآن است، حضور یافته تا از دریای بیکران رحمت الهی، به اندازهی درک خودمان استفاده کنیم. چرا که «آب دریا را اگر نتوان کشید، بل به قدر تشنگی باید چشید.»
آداب تلاوت قرآن کریم
نقش قرآن چون که بر عالَم نشست |
نقشههای پاپ و کاهِن را شکست |
|
فاش گویم آنچه در دلْ مُضمر است |
این کتابی نیست چیزی دیگر است |
|
چون که در جان رفت، جانْ دیگر شود |
جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود |
|
با مسلمان گفت: جان بر کف بِنِه |
هر چه از حاجت فزونداری بده |
|
اقبال لاهوری |