فقهای کرام و سلف صالح (رحمهمالله) با وجود تبحر علمی و درک و فهم عمیقی که از قرآن، حدیث، اجماع و قیاس داشتند، شدیداً از فتوا دادن اجتناب میکردند و دیگران را نیز از این کار برحذر میداشتند؛ زیرا از سنگینی مسئولیت و شدت عقاب آن آگاه بودند.
عبدالله بن مسعود و عبدالله بن عباس (رحمهماالله) میفرمایند: «هر کسی که هیچ سوالی را بیپاسخ و هیچ فتوایی را بیجواب نمیگذارد، او دیوانه است نه عالم دین.»
امام ابوحنیفه (رحمهالله) میفرماید: «اگر خوف ضایع شدن علم و مواخذه الله تعالی نسبت به کتمان علم نمیبود، هرگز فتوا نمیدادم؛ زیرا فتوا دادن، مردم را راحت نمودن و خود را گرفتار کردن است.»
امام مالک بن انس (رحمهالله) میفرماید: «از هر کس مسئله شرعی پرسیده شود و طلب فتوا گردد، باید جایگاهش در بهشت و دوزخ را تصور کند، خود را در دوزخ ببیند و راه نجات از آن را بیابد و آنگاه فتوا دهد.» باری از مالک بن انس (رحمهالله) سوال شرعی پرسیده شد و ایشان در جواب گفت: «لاادری، نمیدانم.» اطرافیان گفتند: «این مسئله خفیف و ساده است، چطور نمیدانید؟!» امام مالک خشمگین شد و با ناراحتی فرمود: «در دین مسئله خفیف و ساده نداریم، همه مسائل دین بزرگ است و بیتوجهی به آنها عاقبت انسان را خراب میکند.»
عبدالرحمن ابن ابی لیلی میگوید: «من حدود ۱۲۰ صحابه انصاری را دیدم که هرگاه از آنها مسئله شرعی پرسیده میشد، این به آن راجع میکرد و آن به این، تا اینکه مستفتی دوباره به نفر اول میرسید. همه آنها از فتوا دادن و پرسش شرعی اجتناب میکردند و احتیاط را در این امر ترجیح میدادند.
امام سفیان بن عیینه و امام سحنون میفرمایند: «علامت انسان کمعلم و جاهل آن است که به هر سوالی جواب میدهد و به هر فتوایی پاسخ میدهد.»
حضرت حذیفه (رضیالله عنه) میگوید: «عموماً سه گروه از مردم فتوا میدهند: یا آن کسی که به علم قرآن واقف است و شأن نزول آیات و شأن ورود روایات را میداند، یا کسی که قاضی و یا حاکم وقت است و چارهای ندارد، و یا کسی که انسان احمق است.»
محمد بن سیرین (رحمهالله) در پیوند به این سخنِ حضرت حذیفه (رضیالله عنه) میگوید: «من هرگز فتوا نمیدهم، زیرا از دو گروه اول نیستم و از گروه سوم هم دوست ندارم باشم.»
بله، فتوا بدون علم از معضلات بسیار بزرگ جامعه اسلامی و بهخصوص جامعه افغانستان گشته است. کاش آن احتیاط سلف به مردم برسد و آن را سرلوحه زندگی خود قرار دهند.
اگر مردم ما مسائل علمی و دینی را به اهل آن بسپارند، جامعهی ما، رو به اتحاد و پیشرفت گام خواهد زد. اختلافات دیدگاهی و سلیقهای برچیده میشود و دینداری نیز عام میگردد.