همانگونه که کارایی حواس پنجگانه نامحدود (Unlimited) نیست، بلکه در یک حد به پایان میرسد، قلمرو قدرت (Jurisdiction) عقل نیز نامحدود (Unlimited) نیست. عقل نیز تا یک حد کارایی دارد و انسان را راهنمایی میکند؛ ولی اگر بخواهیم فراتر از محدودۀ عقل از آن استفاده کنیم، جواب درستی نمیدهد و انسان را راهنمایی نمیکند.
آنجا که جولان عقل به پایان میرسد، خداوند وسیلۀ سومی برای شناخت اشیاء عطاء فرموده است و آن آموزش آسمانی و «وحی الهی» است. کارایی این سبب از جایی شروع میشود که کاربرد عقل به پایان میرسد. ازاینرو استفاده از عقل، در حوزۀ عمل وحی الهی، مانند این است که برای دیدن، گوش را به کار ببریم، برای شنیدن از چشم استفاده کنیم.
هرگز این به این معنی نیست که عقل بیهوده است، بلکه عقل در حوزۀ عمل خود (Jurisdiction) کارایی دارد. اگر بخواهیم بیرون از دایرۀ عملش، از آن استفاده کنیم مانند این است که کسی خواسته باشد با چشم و گوش ببوید.
فرق اسلام و مادیگرایی
فرق بین اسلام و یک نظام مادیگرا این است که نظام مادیگرا پس از استفاده از دو وسیلۀ قبلی کسب علم (حواس و عقل)، بازمیایستد. آنها میگویند: «انسان وسیلۀ سومی برای کسب علم ندارد، فقط چشم، گوش، بینی و عقل ما وجود خارجی دارند و برتر از این، وسیلهای نیست.» اسلام میگوید: «همراه با این اسباب، سبب دیگری نزد شما وجود دارد و آن وحی الهی است.»
حال باید ببینیم که این ادعای اسلام که تمام امور با عقل روشن نمیشوند؛ بلکه نیاز به راهنمایی آسمانی، وحی الهی، پیامبران، رسل و کتابهای آسمانی داریم، در عصر حاضر تا چه حد درست است؟
بر جهان امروزی عقلگرایی یا فلسفۀ عقلانی(Rationalism) حکمفرماست و گفته میشود: «هر چیز را بر ترازوی عقل گذارده و پس از تشخیص، آن را اختیار میکنیم»؛ اما عقل دارای یک فرمول (Formula) و اصل (Principle) مستحکم نیست که وجهۀ تصدیق جهانی داشته باشد و بشریت آن را قبول (Universal Truth) داشته باشد. بهوسیلۀ آن برای خوبی و بدی خود یک معیار تجویز نماید، چه چیز خوب است؟ چه چیز بد است؟ چه چیزی اختیار کنیم؟ از کدام چیز بپرهیزیم؟ هرگاه این تصمیم را به عقل واگذار میکنید، تاریخ را بررسی نمایید، در آنجا میبینید که این عقل، انسان را بیش از اندازه فریب داده است. اگر عقل را آزاد بگذاریم، انسان را از کجا به کجا میرساند. برای این منظور چند مثال تاریخی را تقدیم میکنم.