غزالی به عنوان یکی از بزرگترین مجاهدان حقیقی اسلام شناخته میشود. پیش از سفر ده سالهاش، او به عنوان متکلم برجستهی زمان خود شناخته شده بود و از طریق بیان، خطابه، تألیف و تصنیف، از اسلام حمایت میکرد. پس از تحول و انقلاب درونی خود، به یکی از بزرگترین مربیان و هادیان بشریت در زمینهی علم و عمل تبدیل شد.
اولین مجاهدت او این بود که برای رسیدن به حقیقت، بالاترین مناصب و مقامات دنیوی را ترک گفت، و در عمل نشان داد که بزرگترین مقامات دنیوی در برابر کوچکترین درجات معرفت ارزشی ندارند. در آن دوران که به شدت تحت تأثیر جدلهای دینی و تعصبات مذهبی بود و هرگونه انتقاد به عقاید رایج میتوانست فرد را به تکفیر، نفرت عمومی، زندان، قتل و شکنجه دچار سازد، غزالی بیپروا پا در میدان نقد افکار رایج گذاشت و شرایط دینی و علمی آن زمان را به شدت مورد انتقاد قرار داد.
او بر این باور بود که بسیاری از مفاسد اجتماعی ناشی از علمای نادرست و کسانی است که به قول سعدی «بر سرپای بند غرور دارند». غزالی هم این گروه را تربیت کرد و هم به شدت مورد نکوهش قرار داد، زیانهایی را که این گروه به دین و اخلاق وارد میکنند و مضرات جدل و مناظرهای که تنها به خاطر خودنمایی و غلبه بر دیگران است، در مجالس وعظ و در آثار خود مانند «احیاء العلوم» و «المنقذ من الضلال» با استدلالهای محکم و بیانی روان و جذاب بیان کرد. او یکی از بزرگترین فصول «احیاء العلوم» را که از اولین ابواب این کتاب است، به علم و علما و آداب تعلیم و تعلم اختصاص داد.
در زمانی که به گفتهی خودش علم و دین تباه شده بود و خطرهای بزرگی از هر سو روی دار شده بود، تألیف این کتاب را بر خود واجب و ضروری دانست.
غزالی در نکوهش علمای نادرست میگوید: «واحترز عن الإغترار بتلبیسات علماء السوء فإن شرهم علی الدین أعظم من شر الشیاطین»؛ یعنی: «مراقب باشید تا فریب تزویر علمای بد را نخورید، چرا که بدی آنها بر دین بیشتر از شر شیاطین است».
غزالی هر عقیدهای را که به نفع اصلاح دین و اخلاق میدانست، با قاطعیت و صراحت کامل بیان میکرد و بدون هراس، به شکستن بتهای جهل و خرافات پرداخت؛ زیرا که غزالی به حقیقت و واقعیتی محکم و استوار تکیه داشت و از هیاهوی افکار باطل هیچ ابایی نداشت، چراغ راهنمایی در دست داشت و از تاریکی تنهایی واهمهای به دل راه نمیداد. هر چه بیشتر مخالفان بر مخالفت و انکار خود اصرار ورزیدند، او بیشتر بر دعوت و راهنمایی خود میافزود و مسیر کاروان حقیقت را به دلیل پارس و غوغای سگهای مخالف، تغییر نمیداد.
مه فشاند نور و سگ عوعو کند هر کسی بر طینت خود میتند
هر کسی را خدمتی داده قضا در خور آن گوهرش در ابتلا
مجاهد بزرگ، غزالی (رحمهالله) در مسیر دین و حقیقت تأثیرات شگرفی بر جا گذاشت. تلاشهای علمی و عملی او در جامعه اسلامی اثری معجزهآسا ایجاد کرد و اصلاحات او منجر به انقلابی بزرگ شد.
مردم عادی که تا پیش از این تنها مانند گوسفندانی در خدمت رهبران مذهبی بودند، به تدریج با مقایسه سخنان و رفتار غزالی با دیگران، از خواب غفلت بیدار شدند و دیگر تحت سلطهی علمای جاهطلب و فقهای دنیادار نماندند و به دنبال علمای واقعی برآمدند. برخی از علما به فکر اصلاح خود افتادند و عدهای نیز به ناچار، گرچه فقط به ظاهر و برای جلب نظر عوام، روشهای خود را تغییر دادند. اما آن دسته که اصلاحات غزالی را خلاف منافع و آرزوهای دنیوی خود و مانعی بر سر راه جاهطلبیشان میدیدند، او را به تکفیر کشیدند و به اتهاماتی همچون مجوسیت، زندقه و بیدینی متهم نمودند. اوضاع به جایی رسید که آثار او را به بهانهی اینکه موجب گمراهی مردم است میسوزاندند و گروهی نیز از طریق مقابله و مناظرهی نوشتاری، به رد عقاید او پرداختند و کتابهایی در نقض گفتهها و نظریاتش به رشته تحریر درآوردند.
در نهایت، غزالی با کوششهای بیپایان خود خدمت بزرگی به جامعه اسلامی و بشریت ارائه داد و اسلام را به خاطر داشتن چنین متفکری دوراندیش و نابغهای برجسته، سرافراز و مفتخر ساخت.
تألیفات غزالی
غزالی، دانشمندی نامدار، بسیاری از آثار و تألیفات ارزشمند خود را به زبانهای فارسی و عربی به یادگار گذاشته و جهانیان را از خرمن دانش و فضایل خویش بهرهمند ساخته است. خوشبختانه، اکثریت آثار او همچنان موجود است و کتابخانههای بزرگ جهان نیز اغلب شاهد حضور چندین اثر مهم از او هستند. به همین دلیل، علمای اسلام به او لقب «سید المصنفین» دادهاند. برخی میگویند اگر تألیفات غزالی را بر کل عمرش تقسیم کنیم، به طور متوسط روزانه چهار کراسه نگاشته است. بسیاری از آثار او به زبانهای مختلفی چون فرانسوی، آلمانی، لاتین، عبری و دیگر زبانها ترجمه شده و هم اصل و هم ترجمههای آنها بارها در سراسر دنیا منتشر شدهاند.
اما غزالی در یکی از نوشتههای فارسی خود که در حدود ۵۳ سالگی نگاشته، بیان کرده است که در علوم دینی نزدیک به هفتاد کتاب تألیف کرده و احتمال دارد در دیگر علوم نیز آثاری داشته باشد که در فهرست علوم دینی ذکر نشدهاند. برخی محققان تعداد آثار باقیمانده از او را بیش از هفتاد کتاب ذکر کردهاند و بعضی دیگر نوشتهاند که او در حدود دویست کتاب تألیف کرده است، در حالی که برخی از محققان تعداد کتابهای نوشته شده توسط او را تا چهارصد اثر برآورد کردهاند.
تألیفات غزالی بر اساس دورانهای مختلف زندگی و تحولات روحی او به چند دسته تقسیم میشوند: جدلیات، مناظرات و فنون خلاف، فقه، اصول فقه، حدیث، فلسفه، کلام، اصول عقاید، اخلاق، تصوف و در مجموع مسائل دینی، الهیات و اخلاقی.