خوارج طبق حدیث نبی صلیاللهعلیهوسلم بهصورت مستمر در هر برهۀ زمانی از بطن اختلافات، بین امت مسلمه خارج میشوند و قطع و نابود میشوند و دو یادگار بد و زشتی را که عبارت از: «تکفیر مسلمانان و قتال اخیار و عامۀ اهل سنت است»، از خود بجا میگذارند؛ تا وقتیکه هر بار توسط مجاهدین ریشهکن شوند و این زخم کشنده فقط هنگام بروز اختلافات شعلهور، دوباره سرباز میکند. قاتلهم الله.
این فرقه هربار با عقیدۀ خاصی ظهور میکند؛ چنانکه در لباس فرقه و تفکر جدید جلوهگر میشوند؛ اما همۀشان باز به دو و سه اصل مهم و اساسیِ خود که آنان را «کلاب النار» قلمداد کرده است، میرسند: اول: قتال؛ دوم: تکفیر؛ سوم: خروج بر امامان اهل سنت مسلمانان. بههمین علت در مطالعۀ تاریخ و فِرَق متوجه این امر میشویم که هر بار با لباس و فرقۀ جدید تحفهای مذموم و خونآلود را میآورند. و الی الله المشتکی.
عن عبدالله بن عمر، قال: سمعت رسول الله صلىاللهعليهوسلم يقول: «إنه كائن فيكم قوم يقرؤون القرآن لا يجاوز تراقيهم، كلما طلع منهم قرن قطع، كلما طلع منهم قرن قطع – حتى ذكر عشرين مرة وزيادة – حتـى يـكـون أخـرهـم يخـرج مع الدجال»؛ (از عبدالله بن عمر رضياللهعنه روایت است که فرمود: از رسول الله صلىاللهعليه وسلم شنیدم که میفرمود: بدرستی که قومی در میان شما آمدنی است که قرآن میخوانند ولی از حلقومشان تجاوز نمیکند؛ هرگاه شاخ شوکت و شکوه آنان تبارز کرد، آن شکوهشان قطع شود. این جمله را رسول الله صلىاللهعليه وسلم بیشتر از بیست بار تکرار نمود تا اینکه آخرین این قوم همزمان با دجال بروز خواهد کرد.) در روایتی از احمـد آمده است: (مردمی از طرف مشرقزمین خواهند آمد که قرآن میخوانند؛ ولی از حلقومشان تجاوز نمیکند، هرگاه یک بار فروپاشیدند، بار دیگر و در زمان دیگری بروز میکنند تا اینکه با جمعی دیگر اینها دجال ظهور میکند.)
بله، این قرن (شاخ) شیطان بهصورت مستمر ظهور خواهد کرد و هربار بعد از شکسته شدن دوباره ظاهر میشود تا اینکه طبق حدیث بالا، آخرینشان همراه با دجال یکجا میشود. این نکته اتفاقی و قبول شده است که تا زمان ظهور دجال خوارج وجود دارند.
شیخالاسلام ابنتیمیه رحمهالله میگوید: «پیامبر صلیاللهعلیهوسلم در احادیث مختلفی خبر داده که (خوارج) تا زمان دجال خروج خواهند کرد و مسلمانان اتفاق نظر دارند که خوارج منحصر در لشکری (که با علی رضیاللهعنه جنگیدند) نیستند.»
واین گروه، گروه با شوکت و با دبدبه و از جملۀ اهل بدعت میباشند که بدعتِ تکفیر مسلمانان، قتال و خروج بر حاکمان اهل سنت… را همراه با خود دارند، پس خطر اینها از خطر فاسقان و فاجران بیشتر است.
قال شيخ الاسلام ابن تيمية رحمةاللهعلیه: «وأئمة أهل البدع أضر على الأمة من أهل الذنوب، ولهذا أمر صلیاللهعليهوآلهوسلم بقتل الخوارج، ونهى عن قتال الولاة الظلمة»؛ (و ضرر پيشوايان اهل بدعت بر اين امت از ضرر فاسقان و فاجران بيشتر است، به همين دليل رسول الله صلیاللهعليهوآلهوسلم به قتل (و پيکار با) خوارج امر نموده و از جنگ با حکام ظالم (و فاسق) تحذير و نهی فرمودهاند.) و حتی بعضی مواقع کار را به جایی میرسانند که قتال با اینها بهتر از قتال با اهل شرک میشود؛ چنانکه ابن هبیره رحمهالله میگوید: «وفي الحديث أن قتال الخوارج أولى من قتال المشركين»؛ (بر اساس این حدیث (حدیثی در مورد خوارج) جنگ با خوارج اولیتر است از جنگ با مشرکین.)
وَجُمْهُورُ الْخَوَارِجِ يُكَفِّرُونَ عُثْمَانَ وَعَلِيًّا وَمَنْ تَوَلَّاهُمَا وَالرَّافِضَةُ يَلْعَنُونَ أَبَابَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَمَنْ تَوَلَّاهُمْ وَلَكِنَّ الْفَسَادَ الظَّاهِرَ كَانَ فِي الْخَوَارِجِ: مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَأَخْذِ الْأَمْوَالِ وَالْخُرُوجِ بِالسَّيْفِ. (و جمهور خوارج، عثمان و علی و موالات (دوستانشان) را تکفیر میکردند و روافض، ابوبکر و عمر و عثمان و موالاتشان را تکفیرمیکنند؛ اما فساد آشکاری که در خوارج وجود دارد این است که: ایشان خون مسلمانان را به ناحق میریزند و مالهای مردم را میگیرند و با شمشیر علیه حاکم مسلمانان خروج میکنند.)
و اما بحث تکفیر و عدم تکفیر خوارج و اهل بغاوت بودن آنان در مقالات قبلی ذکر شد…؛ اما در اینجا جا دارد از اتفاق صحابه و بعضی از خلفای راشده مبنی بر عدم تکفیر ولیکن واجب القتل و باغی بودن این قوم فاسق و در مورد علت قتال و فسادشان، اشارهای داشته باشیم:
شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: وَالْخَوَارِجُ الْمَارِقُونَ الَّذِينَ أَمَرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِقِتَالِهِمْ، قَاتَلَهُمْ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَحَدُ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ. وَاتَّفَقَ عَلَى قِتَالِهِمْ أَئِمَّةُ الدِّينِ مِنْ الصَّحَابَةِ وَالتَّابِعِينَ وَمَنْ بَعْدَهُمْ. وَلَمْ يُكَفِّرْهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَسَعْدُ بْنُ أَبِي وَقَّاصٍ وَغَيْرُهُمَا مِنْ الصَّحَابَةِ بَلْ جَعَلُوهُمْ مُسْلِمِينَ مَعَ قِتَالِهِمْ وَلَمْ يُقَاتِلْهُمْ عَلِيٌّ حَتَّى سَفَكُوا الدَّمَ الْحَرَامَ وَأَغَارُوا عَلَى أَمْوَالِ الْمُسْلِمِينَ فَقَاتَلَهُمْ لِدَفْعِ ظُلْمِهِمْ وَبَغْيِهِمْ لَا لِأَنَّهُمْ كُفَّارٌ. (و خوارج خارج شده از دین، کسانی هستند که نبی صلیاللهعلیهوسلم امر به قتالشان داده است، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب که یکی از خلفای راشدین میباشد آنها را کشت و اتفاق کردند بر قتالشان ائمۀ دین از جمله صحابه و تابعین و کسانیکه بعد از ایشان آمدند. علی بن ابی طالب و سعد بن ابی وقاص و غیرشان از صحابه، تکفیرشان نکردند؛ بلکه آنها را از جملۀ مسلمانان قرار دادند؛ درحالیکه میکشتند آنها را (یعنی خوارج را) و آنها را نکشتند مگر زمانیکه خونی که حرام بود را ریختند، و بر اموال مسلمانان حمله کردند، پس آنها (خوارج را) کشتند برای دفع ظلمشان و بغاوتشان نه بهخاطر اینکه آنها کافر بودند.)
پس علت کشتن خوارج در این سخنان ارزشمند از سیرت سلف رضیاللهعنهم اجمعین، شیخ الاسلام ابن تیمیه علل قتال و قول راجح بر عدم تکفیرشان را با تأسی از خیرالقرون بیان نمودند.
قولُ عليٍّ رضِياللهُعنه للخوارجِ «كونوا حيث شئتم وبيننا وبينكم أن لا تسفِكوا دمًا حرامًا ولا تقطعوا سبيلًا ولا تظلِموا أحدًا فإن فعلتم نفَذتُ إليكم بالحربِ.»؛ (سخن علی رضیاللهعنه خطاب به خوارج است که میفرماید: «هر جا میخواهید باشید و بین ما و شما هست که خون حرام را نریزید و هیچ راهی را قطع نکنید، به هیچ کسی ظلم نکنید؛ اگر چنین کردید، باز به سراغتان خواهم آمد.»)
پیامبر صَلَّیاللَّهُعَلَیْهِوَسَلَّمَ در مورد این گروه (خوارج) فرمودهاند: «تَمْرُقُ مَارِقَةٌ عَلی حین فِرْقَةٍ مِنْ الْمُسْلِمِینَ تَقْتُلُهَا أَوْلَی الطَّائِفَتَیْنِ بِالْحَقِّ»؛ (هنگام اختلاف مسلمانان از دین خارج میشوند و به دست گروهی که به حق نزدیکتر است به هلاکت میرسند.) بله، ثابت شد که این قوم فاسق هیچوقت آرام نمیگیرند وبه هیچ عهدی پایبند نمیمانند؛ چون در سرشتشان چنین رذالتی است؛ چنانکه در ابتدای مقاله ذکر شد که اینها به چه عللی نشأت میگیرند و ذریعۀ ظهورشان چیست، با این روایات و اقوال ثابت شد.