نویسنده: البتّار
اقوال سلف و خلف دربارۀ مذمت و قتال با خوارج
حالا به اقوال و دیدگاه علمای سلف و خلف امت میپردازیم تا بدانیم که ایشان در مورد این فرقۀ گمراه و نوپیدا چه فرمودند و چه موقفی را اختیار نمودند تا با این فرقه آشنایی حاصل نموده و از نشست و همراهی با آنان بدور شویم؛ چرا که خیر این امت در پیروی «سلف» مخصوصا امامان چهارگانه (که اتفاق امت براین مذاهب است) نهفته میباشد. باید دانست که امت بر گمراهی جمع نمیشود و اینها از جماعت جدا شدهاند و خارج از مذاهب اربعه هستند؛ آنجا که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «لا تجتمعُ أمَّتي على ضلالةٍ». (امت من بر گمراهی جمع نمیشوند.)
خیر و شایستگی مردم در پیروی از امامان چهارگانۀ اهل سنت و جماعت میباشد که ایشان از جمله اسلاف امت هستند؛ چنانکه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم میفرمایند: «خَيْرُكُمْ قَرْنِي، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ» (بهترین شما، کسانی هستند که در عهد و زمان من بسر میبرند؛ سپس کسانیکه در نسل دوم زندگی میکنند و سپس نسل سوم نیز در مرحلۀ بعدی از بهترینها قرار میگیرند.) یعنی قرنهای سهگانه عبارت از زمان پیامبرصلیاللهعلیهوسلم و اصحابش، تابعین و تبع تابعین رضوان اللهعلیهماجمعین است که اینک به اقوالشان مینگریم:
-
قول اول: اجماع صحابه رضواناللهتعالیعلیهماجمعین: «وقد اتفقت كلمة الصحابة جميعاً على ذم الخوارج ولم يختلف أحد مع الخليفة الراشد علي بن أبي طالب رضياللهعنه في قتله للخوارج؛ [بل حتي الذين لم يكونوا معه فرحوا بقتاله للخوارج وقتله إياهم، ونصرته عليهم]»؛ (همانا همۀ صحابه اتفاق کردند بر ذم خوارج و حتی یک نفر هم اختلاف نکرد با خلیفۀ راشد، حضرت علی رضیاللهعنه در قتال با خوارج؛ بلکه حتی کسانیکه با وی نبودند خوشحال بودن بر کشته شدن خوارج و قتالش با آنها و نصرتش.)
-
قول دوم: عبدالرزاق، عن جعفر بن سليمان عن أبي عمران عن عبدالله ابن رباح الأنصاري قال: سمعت كعباً يقول: «للشهيد نور، ولمن قاتل الحرورية عشرة أنوار»؛ (کعب بن الاحبار رضیاللهعنه میگوید: برای شهید یک نور است و برای کسیکه حروریه را بکشد ده نور است.)
-
قول سوم: «كان ابن عمر رضىاللهعنه يرى قتال الحرورية حقاً واجبًا على المسلمين»؛ [ابن عمر رضياللهعنه قتال خوارج را حقی واجب برمسلمانان میدانست.)
-
قول چهارم: قال بشر بن الشفاف البصری رحمهالله: «سألني عبدالله بن سلام عن الخوارج؟ فقلت: هم أطول الناس صلاة، وأكثرهم صوماً غير أنهم إذا خلفوا الجسر، أهرقوا الدماء، وأخذوا الأموال»؛ (بشر بن شفاف میگوید: عبدالله بن سلام از من در مورد خوارج پرسید؟ پس به او گفتم: آنها نماز را خیلی طولانی میخوانند و بیشترین اوقات روزهدار هستند؛ غیر از اینکه آنها که از پل گذشتند و پشتسر گذاشتن (کنایه از قدرت گرفتن) خونها را میریزند و اموال را میگیرند.)
-
قول پنجم: سـأل أبـومـطيـع البلخـي الإمـام أبـاحنيفة: «مـاتقـول في الخوارج المحكمـة؟ قال: هـم أخبـث الخوارج، قلـت لـه: أتكفـرهـم؟ قال: لا ولـكـن نقـاتلـهـم عـلى مـا قـاتلهم الأئمـة مـن أهـل الخـيـر وعـلي رضیاللهعنه و عمر بن عبدالعزيز»؛ (ابومطیع بلخی از امام ابوحنیفه پرسید: دربارۀ خوارج محکمه چه میگویید؟ گفت: آنها خبیثترین خوارج هستند، به او گفتم: آیا آنها را تکفیر میکنی؟ فرمود: نه، بلکه ما با آنان جنگ میکنیم؛ چنان که امامان، اهل خیر، علی رضیاللهعنه و عمر بن عبدالعزیز رحمهالله با آنان جنگیدند.)
-
قول ششم: قال شيخ الاسلام ابن تيمية رحمةاللهعلیه: «وأئمة أهل البدع أضر على الأمة من أهل الذنوب، ولهذا أمر النبي صلىاللهعليهوسلم بقتل الخوارج، ونهى عن قتال الولاة الظلمة»؛ (و پيشوايان اهل بدعت، ضررشان بر اين امت از اهل گناه (فسق و فجور) بيشتر است؛ به همين دليل رسول الله صلیاللهعليهوسلم به قتل (و پيکار با) خوارج امر نموده و از جنگ با حکّام ظالم (و فاسق) تحذير و نهی فرمودهاند.)
-
قول هفتم: الإمام مسلم النیسابوری وفي صحيحه: «كتاب الزكاة، باب ذكر الخوارج وصفاتهم»، «باب: التحريض على قتل الخوارج» و «باب شرّ الخلق»، ثم ذكر الأحاديث الدالة على ذمهم وقتلهم وأنهم شر الخلق»؛ امام مسلم در صحیح مسلماش کتاب الزکاة بابی وضع نموده بهنام ذکر خوارج و صفاتشان و باب تشویق بر قتل خوارج و باب شرترین خلق، سپس احادیثی دال بر ذمشان و قتلشان و اینکه آنها بدترین خلق هستند.
-
قول هشتم: وقال الإمام الاشعری رحمهالله: «وأما السيف، فإن الخوارج جميعاً تقول به وتراه، إلا أن الإباضية لاترى اعتراض الناس بالسيف، ولكنهم يرون إزالة أئمة الجور»؛ [و اما مسئلۀ (خروج با) شمشیر، پس همۀ خوارج آن را قبول دارند و میبینند، مگر اینکه اباضیه خروج و اعتراض با شمشیر را مردم قبول ندارند، اما بر کنار کردن ائمۀ ظالم را معتقدند.)
-
قول نهم: امام ابوالحسن الملطى (متوفي ٣٧٧ق) خطاب به خوارج میگوید که: «و أنتم بإجماع الأمة مارقون خارجون من دين الله، لا اختلاف بين الأمة في ذلك، مع أن أفعالكم من إهراق دماء المسلمين وتكفيركم السلف والخلف واستحلالكم لما حرم الله، عليكم ظاهرة شاهدة عليكم، بأنكم خارجون من الدين داخلون في البغي والفسوق»؛ (و به اجماع امت، شما بیرونروندگان و خارجشدگان از دین الله هستید که در این باره، میان امت هیچ اختلافی نیست، همراه آنکه کارهای شما از خونریزی مسلمانان تا تکفیر کردن از سلف و خلف و حلال کردنتان آنچه که الله حرام کرده است. ظاهرتان شاهد برشماست به اینکه شما خارجشدگان از دین و داخلشدگان به بغاوت و فساد و فسق هستید.)
-
قول دهم: قال الإمام البغوي رحمهالله: «باب قتال الخوارج والملحدين: واتفقت الأمة من أهل السنة والجماعة على أن الاستخلاف سنة، وطاعة الخليفة واجبة، إلا الخوارج، والمارقة الذين شقوا العصا، وخلعوا ربقة الإسلام»؛ (امام بغوی در باب قتال با خوارج و ملحدین میگوید: اهل سنت و جماعت اتفاق کردند بر اینکه استخلاف (تعیین جانشین) سنت است و اطاعت خلیفه واجب است؛ مگر اینکه خوارج و مارقه با ایشان (اهل سنت) مخالفت کردند و انداختند رشتۀ اسلام را.)
-
قول یازدهم: القاضی عیاض قال: «أجمع العلماء على أن الخوارج وأشباههم من أهل البدع والبغي، متى خرجوا على الإمام، وخالفوا رأى الجماعة وشقوا العصا، وجب قتالهم.»؛ (قاضی عیاض میگوید: علماء اتفاق نظر دارند که خوارج و امثال آنها، اهل بدعت و بغاوت هستند؛ هرگاه در مقابل امام قیام کردند و با نظر جماعت مخالفت نمودند و از جماعت جدایی اختیار کردند، باید با آنها جنگید.)
-
قول دوازدهم: قال الإمام إبن قدامة (متوفي ٦٢٠ق): «والصحيح إنشاءالله أن الخوارج يجوز قتلهم ابتداء والإجهاز على جريحهم، لأمر النبي بقتلهم، ووعده بالثواب لمن قتلهم، ولأن بدعتهم وسوء فعلهم، يقتضي حل دمائهم، بدليل ما أخبر به النبي صلیاللهعلیهوسلم من عظم ذنبهم، وأنهم شر الخلق والخليقة، وأنهم يمرقون من الدين وأنهم كلاب النار، وحثه على قتلهم، وإخباره بأنه لو أدركهم لقتلهم قتل عاد»؛ (امام ابن قدامه میگوید: و انشاءالله حق این است که: ابتداء کشتن آنها و پایان دادن به مجروحان آنها، نظر به امر پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و وعدهدهی پاداش برای کسیکه آنان را قتل میکند، جایز است. بدعت و اعمال ناپسندشان مستلزم جواز ریختن خونشان است، به گواه آنچه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از عظمت گناه آنها خبر داده است و آنها بدترین خلق و خلایق هستند و از دین منحرف شدند و سگان آتش دوزخاند، و حضرت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم به کشتن آنان تشویق کرده و گفته است که اگر آنان را بگیرد، مانند عاد قتل كند.)