نویسنده: البتّار
اقوال سلف و خلف دربارۀ مذمت و قتال با خوارج
-
قول سیزدهم: قال الإمام ابي الحسن بن القطان: «وأجمعوا على ذم سائر أهل البدع منهم، وهم الروافض، والخوارج، والمرجئة، وترك الاختلاط بهم» وقال: «وأجمعوا على أن قتال الخارجين حلال إذا سفكوا الدماء وأباحوا الحرام»؛ (امام ابن قطان میگوید: و اجماع کردند بر ذم بقیۀ اهل بدعت از آنها و ایشان روافض، خوارج و مرجئه هستند و همچنان اجماع کردند به ترک یکجا و همنشین شدن با آنها.) و همچنان فرمود: (اجماع کردند بر حلال بودن قتال با خارجیها (خوارج) زمانیکه ناحق خونریزی بکنند و حرام را حلال بدانند.)
-
قول چهاردهم: قال شيخ الإسلام إبن تيمية: «وأهل السنة ولله الحمد متفقون على أنهم مبتدعة ضالون، وأنه يجب قتالهم بالنصوص الصحيحة، وأن أميرالمؤمنين علياً كان من أفضل أعماله قتاله للخوارج، وقد اتفق الصحابة على قتالهم»؛ (شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: و اهل سنت لله الحمد اتفاق دارند بر اینکه آنان (خوارج) مبتدع و گمراه هستند و مطابق نصوص صحیح، قتال با ایشان واجب است و بهترین عمل امیرالمؤمنین علی رضیاللهعنه قتالش همراه با خوارج بود و همانا صحابه، بر وجوب قتال با آنان، اتفاق داشتند.)
-
قول پانزدهم: قال: «وما روي من أنهم «شر قتلى تحت أديم السماء وخیر قتيل من قتلوه» فإنهم كانوا مجتهدين في قتل كل مسلم لم يوافقهم، مستحلين لدماء المسلمين وأموالهم وقتل أولادهم مكفرين لهم، وكانوا متدينين بذلك لعظم جهلهم وبدعتهم المضلة»؛ (و آنچهکه دربارۀ آنها روایت شده است: «(خوارج) بدترین کشته شدگان زیر سقف آسمان است و بهترین کشته شده آن است که آنها بکشند» پس آنها مجتهد بودند بر قتل مسلمانانی که با آنها موافق نبودند. خون، مال و قتل فرزندان مسلمانان را حلال میدانستند و فرزندانشان را تکفیر کردند و کشتند و بهوسیلۀ آن نزدیکی میکردند (سبب قربت الی الله میدانستند) بخاطر بزرگی جهلشان و بدعتهای گمراه کنندۀشان.»
-
قول شانزدهم: قال شيخ الإسلام إبن تيمية: «وهؤلاء (يعني الخوارج) أمر النبي بقتالهم؛ لأن معهم ديناً فاسداً لا يصلح به دنيا ولا آخرة»، «لا ريب أن الجهاد والقيام على من خالف الرسل، من أفضل الأعمال التي أمرنا الله أن نتقرب بها إليه، لكن يجب أن يعرف الجهاد الشرعي الذي أمر الله به ورسوله من الجهاد البدعي، وأهل الضلال الذين يجاهدون في طاعة الشيطان وهم يظنون أنهم مجاهدون في طاعة الرحمن، كالخوارج ونحوهم الذين يجاهدون في أهل الاسلام»؛ (شیخ الاسلام ابن تیمیه گفت: نبی صلیاللهعلیهوسلم بر قتال علیه خوارج امر نمودهاند؛ زیرا که با آنان دین فاسدی هست که نه دنیا و نه آخرت با آن درست میشود.) (و شکی نیست که جهاد و قیام با نافرمانان رسولان از بهترین اعمالی است که خداوند ما را به تقرب به آن امر فرموده است؛ ولی جهاد شرعی که الله ورسولش به آن فرموده است، از جهاد بدعی باید تمییز داده و شناخته شود و گمراهانکه در اطاعت از شیطان جهاد میکنند؛ درحالیکه گمان میکنند در اطاعت خدای رحمان مجاهدند؛ مانند خوارج و امثال آنان که با اهل اسلام جهاد میکنند.)
-
قول هفدهم: قال ابن رجب رحمهالله مبينا ثبوت الأحاديث الواردة في ذم الخوارج: «وقد صح عن النبي الأمر بقتال الخوارج وقتلهم، وقد اختلف العلماء في حكمهم فمنهم من قال: هم كفار فيكون قتلهم لكفرهم، ومنهم من قال: إنها يقتلون لفسادهم في الأرض بسفك دماء المسلمين وتكفيرهم لهم»؛ (ابن رجب رحمهالله در توضیح تأیید احادیثی که در مذمت خوارج ذکر شده است، میفرماید: «امر قتال و کشتن خوارج بهطور صحیح از پیامبر نقل شده است و علماء در حکم خود اختلاف کردند، برخی از آنان گفتند: آنها كافرند، پس كشتن آنها به جهت كفرشان است و از جمله آنها هستند كه گفتند: آنها به سبب فساد خود در زمين با ريختن خون مسلمانان و كافر اعلام كردن آنها كشته میشوند.)
-
قول هجدهم: قال الحجاوي المقدسي: «الخوارج الذين يكفرون بالذنب، ويكفرون أهل الحق، وعثمان، وعلياً، وطلحة، والزبير، وكثيراً من الصحابة، ويستحلون دماء المسلمين وأموالهم إلا من خرج معهم، فهم فسقة، يجوز قتلهم ابتداء والإجهاز على جريحهم»؛ (خوارج کسانی هستند که مرتکبان گناه کبیره را تکفیر میکنند و اهل حق، عثمان، علی، طلحه و زبیر و بسیاری از صحابه را تکفیر مینمایند و خون و اموال مسلمانان را برای خود حلال برمیشمارند مگر کسیکه با آنان خارج شده باشند. پس آنها فاسق هستند، ابتداء کشتن آنها و پایان دادن به مجروحان آنها جایز است.)
-
قول نوزدهم: امام آجری رحمهالله در کتابش چنین میگوید: «لَمْ يَخْتَلِفِ الْعُلَمَاءُ قَدِيمًا وَحَدِيثًا أَنَّ الْخَوَارِجَ قَوْمُ سُوءٍ عُصَاةٌ لِلَّهِ تَعَالَى وَلِرَسُولِهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَإِنْ صَلَّوْا وَصَامُوا، وَاجْتَهَدُوا فِي الْعِبَادَةِ، فَلَيْسَ ذَلِكَ بِنَافِعٍ لَهُمْ، نَعَمْ, وَيُظْهِرُونَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَلَيْسَ ذَلِكَ بِنَافِعٍ لَهُمْ؛ لِأَنَّهُمْ قَوْمٌ يَتَأَوَّلُونَ الْقُرْآنَ عَلَى مَا يَهْوُونَ، وَيُمَوِّهُونَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ، وَقَدْ حَذَّرَنَا اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُمْ، وَحَذَّرَنَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَحَذَّرَنَاهُمُ الْخُلَفَاءُ الرَّاشِدُونَ بَعْدَهُ، وَحَذَّرَنَاهُمُ الصَّحَابَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَمَنْ تَبِعَهُمْ بِإِحْسَانٍ، وَالْخَوَارِجُ هُمُ الشُّرَاةُ الْأَنْجَاسُ الْأَرْجَاسُ، وَمَنْ كَانَ عَلَى مَذْهَبِهِمْ مِنْ سَائِرِ الْخَوَارِجِ يَتَوَارَثُونَ هَذَا الْمَذْهَبَ قَدِيمًا وَحَدِيثًا، وَيَخْرُجُونَ عَلَى الْأَئِمَّةِ وَالْأُمَرَاءِ وَيَسْتَحِلُّونَ قَتْلَ الْمُسْلِمِينَ، فَأَوَّلُ قَرْنٍ طَلَعَ مِنْهُمْ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: هُوَ رَجُلٌ طَعَنَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَهُوَ يَقْسِمُ الْغَنَائِمَ، فَقَالَ: اعْدِلْ يَا مُحَمَّدُ، فَمَا أَرَاكَ تَعْدِلُ، فَقَالَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «وَيْلَكَ، فَمَنْ يَعْدِلُ إِذَا لَمْ أَكُنْ أَعْدِلُ؟» فَأَرَادَ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَتْلَهُ، فَمَنَعَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ قَتْلِهِ وَأَخْبَرَ: «أَنَّ هَذَا وَأَصْحَابًا لَهُ يَحْقِرُ أَحَدُكُمْ صَلَاتَهُ مَعَ صَلَاتِهِ وَصِيَامَهُ مَعَ صِيَامِهِ، يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ» وَأَمَرَ فِي غَيْرِ حَدِيثٍ بِقِتَالِهِمْ، وَبَيَّنَ فَضْلَ مَنْ قَتَلَهُمْ أَوْ قَتَلُوهُ»؛ (علماء از گذشته و حال اختلافی ندارند بر اینکه «خوارج» قومی بد و نافرمان خدا و رسولش هستند؛ اگرچه نماز بخوانند و روزه بگیرند و در عبادت بسیار تلاش نمایند، و این (اعمال و کارکردها) برایشان سودی نخواهد داشت. بله، و امر به معروف و نهی از منکر را سرلوحۀ خود قرار می دهند؛ اما این برایشان سودمند نیست؛ برای اینکه آنها گروهی هستند که قرآن را هرگونه که نفسشان بخواهد تأویل میکنند و دین را بر مسلمانان پنهان میدارند. الله تعالی ما را از آنها بر حذر داشته و پیامبرش و خلفای راشدین بعد از او و صحابه رضیاللهعنهم و همۀ آنها که به نیکی از آنها پیروی کردهاند، ما را از آن گروه گمراه بر حذر داشتهاند. خوارج عناصر نجس و پلیدی هستند و هر کس از سایر خوارج که بر مذهب آنهاست این مذهب فاسد را از گذشته و حال از هم به ارث بردهاند و بر ائمه و امرا خروج کرده و قتل مسلمانان را حلال دانستهاند. اولین شاخهای که از اینها بلند شد، در زمان رسول الله صلیاللهعلیهوسلم بود. مردی که طعن به رسول اللهصلیاللهعلیهوسلم زد درحالیکه ایشان مشغول تقسیم غنائم بود. گفت: ای محمد! عدالت کن، میبینم که عدالت را رعایت نمیکنی. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «وای بر تو، اگر من عدالت نکنم پس چه کسی عدالت میکند؟ عمر رضیاللهعنه خواست او را بکشد. رسول الله صلیاللهعلیهوسلم او را منع کرده و خبر داد: «این شخص و اصحابی که خواهد داشت، نمازتان در مقابل نمازشان و روزۀتان در مقابل روزۀشان ناچیز است و از دین جدا میشوند.» در بسیاری از احادیث دستور جنگ برعلیه آنان داده شده است و همچنان فضیلت کسانیکه آنان را بکشد و یا از دست آنان کشته شود، نیز بیان شده است.)