نویسنده: محمدعاصم اسماعیلزهی
هزار خویش که بیگانه از خدا باشد فدای یک تن بیگانه که آشنا باشد
عید قربان یادآور زیباترین نمونۀ تعبّد انسان در برابر خداوند متعال است. عید قربان، عید فداکاری، ایثار، قربانی، اخلاص و عشق است. فدا کردن فرزند دلبند خود، در راه خدا، امتحانی الهی برای حضرت ابراهیم علیهالسلام بود که عید قربان یادآور آن است.
اسلام نیز خواسته است که مسلمانان هر سال عید قربان را جشن گیرند تا این اصول و ارزشهای الهی را همواره در نظر داشته باشند و همواره برای تبعیت از دستورات خداوند و کسب رضایت الهی آمادۀ هرگونه ایثار و فداکاری باشند.
ایثار و فداکاریِ پدری به نام ابراهیم و پسری به نام اسماعیل که هر دو از بندگان بزرگ خداوند بودند. ابراهیم از جانب پروردگار، مأمور قربانی کردن فرزند دلبندش اسماعیل شد. هنگامیکه ابراهیم فرمان الهی را به پسرش ابلاغ کرد، اسماعیل گفت: پدر جان! فرمان خدا را اجرا کن که مرا از صابران خواهی یافت. خوشحال بود از اینکه خداوند متعال، او را برگزیده است.
قرآن کریم، ضمن بیان داستانهای آموزنده که از مهمترین برنامههای تربیتی آن کتاب الهی است، نمونههایی از مقامات والای انسانهای واقعی را نشان میدهد تا هدف از این دستورات متین آسمانی را به بشر بفهماند.
هدف قربانی نمودن فرزند و یا ذبح گوسفند نیست؛ بلکه هدف، پرورش افکار ناب، دلهای پاک و جانهای منزه است.
خداوند متعال در قرآن میفرماید: «پس همینکه ابراهیم و اسماعیل سر تسلیم فرود آوردند و ابراهیم، او را بر پیشانی بر زمین خوابانید، ندایش دادیم که ای ابراهیم! بهحق، تصدیق مأموریت عالم رؤیا را نمودی و ما به نیکوکاران اینچنین پاداش میدهیم.»
لذا عید قربان، روز ثبوت و اثبات عشق و تسلیم است. روزی است که انسان در برابر معشوق، هیچ بودن همهچیز را میپذیرد، خود و همهچیز را فدای او میکند و «تعبّد» را که نتیجۀ عرفان، شهود و دیدن یار است، به معرض دید میگذارد. امروز باید بهگونهای عمل کنیم و بهنوعی از آزمایش و امتحان به درآییم که همانند حضرت ابراهیم علیهالسلام و حضرت اسماعیل علیهالسلام عشق و تسلیم را به نمایش بگذاریم. امروز باید خاطرۀ عشق و ایثار حضرت ابراهیم علیهالسلام و حضرت اسماعیل علیهالسلام و حضرت هاجر علیهاالسلام را تجدید کنیم. امروز باید معلوم شود که عشق و ایمان ما، در چه مرتبهای و آروزی وصل در چه حدی است و تا چه اندازهای به تعبد و تسلیم دستیافتهایم.
حضرت ابراهیم علیهالسلام هنگامیکه از آزمایشهای پیدرپی کامیاب به درآمد و بهخوبی آنها را به پایان رساند، به مقام «امامت» نایل شد. هنگامیکه در «منا»، در قربانگاه یار، قربانی خویش را حاضر کرد و سراپا تسلیم محض و سرشار از عشق و تعبد شد، دل از غیر دوست برداشت و محو جمال و دیدار یار شد.
در اینجا که با عشق، ایثار و تسلیم ذبیح خود، حضرت اسماعیل علیهالسلام را فدا میکرد، از جانب معبود، ندا آمد که: هان ای ابراهیم، بهخوبی امتحان دادی و اکنون «فدیهای» که برایت فرستادهایم قربانی کن که پیش از این از تو نمیخواستیم.
امروز ما مسلمانان با رفتن به قربانگاه و قربانی کردن، این سنت خلیل علیهالسلام را تجدید میکنیم و نیز عشق، تسلیم و تعبّد را به مرحلۀ عمل و آزمون میگذاریم و هنگام قربانی کلماتی را که حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام در حال قربانی زمزمه میکرد، ما نیز خلیل آسا بر زبان میرانیم و عاشقانه میگوییم: بار خدایا، چنانکه از حضرت ابراهیم علیهالسلام خلیلت و موسی کلیمت و محمد حبیبت، قبول کردی، این قربانی را از ما بپذیر.
مسلمان با سربریدن قربانی، تمام «انانیّت»ها و هواها را سر میبرد و چشم امید و طمع، از غیر او میبندد.
تاریخ و فلسفۀ قربانی
لفظ قربانی مشتق از قربان بر وزن قرآن، به چیزی گفته میشود که وسیلۀ تقرب الی الله باشد، خواه ذبيحه، حیوان باشد یا عموم صدقات دیگر. ابوبکر جصاص معنی عامتری کرده و میفرماید: «قربانی عبارت است از هر عمل نیکی که به آن قصد نزدیکی به رحمت خداوندی باشد، البته در عرف عام اطلاقش بیشتر بر حيوان مذبوحه میآید. این لفظ چندین جا در قرآن مجید آمده و در اکثر مواقع جانور مذبوحه، مراد است.»
ذبح قربانی، جهت تقرب به خداوندی، وقتی آغاز گردید که حضرت آدم علیهالسلام به دنیا تشریف آورده و دنیا آباد شد. نخستین بار دو فرزند حضرت آدم علیهالسلام، یعنی «هابیل» و «قابيل» قربانی عرضه داشتند. چنانکه خداوند متعال واقعۀ آنها را در قرآن مجید ذکر کرده، میفرماید: «إِذْ قَرَّبَا قُرْبَاناً» «هنگامیکه هر یکی از آنها قربانی پیش کرد».
ابن كثير رحمهالله تحت عنوان این آیه از ابن عبّاس رضیاللهعنه روایت کرده، میگوید: «هابیل یک قوچ و قابیل مقداری گندم و غیره بهطور قربانی تقدیم نمود، برحسب دستور الهی آتشی از آسمان آمده، قربانی هابیل را سوخت و قربانی قابیل را به حال خود گذاشت.»
علامت قبولیت قربانی به بارگاه الهی و عدم قبولی آن در زمان انبیای پیشین چنین بود که آتشی از آسمان آمده، قربانی مقبول را میسوخت و آنکه موردپسند خداوند نمیبود برقرار میگذاشت. در آن زمان اگر مال غنیمتی از راه جهاد، به دست مسلمین میافتاد آن را نیز آتش آسمانی میسوخت و این علامت قبولیت آن بود. این یکی از نعمتهای خداوند است که بر امت محمد صلیاللهعلیهوسلم گوشت قربانی و مال غنیمت حلال کرده شد. روزی رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم بعدازاین که فضایل و نعمتهای خداوند را بر خود ذکر نمود، فرمود: «وَأُحِلَّتْ لِىَ الغَنَائِمُ»؛ «برای من مال غنیمت حلال گردانیده شده است.» در زمان آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم چون عدهای از مردم اسلام را نمیپذیرفتند، عذر پیش کرده و میگفتند: یکی از علامتهای نبوّت انبیاء پیشین این بود که آتشی از آسمان آمده، قربانیهای آنها را میسوخت؛ لذا ما هم به شما هرگز ایمان نخواهیم آورد تا مادامیکه چنین حالتی برای شما ظاهر نگردد. خداوند متعال این عذر بیجای آنها را چنین جواب میدهد: اگر راست میگویید پس چرا به همان انبیایی که قربانیهای آنها را آتش میسوخت ایمان نیاوردید و آنها را تکذیب کردید؟ علاوه بر تکذیب، از کشتن آنها هم دریغ نورزیدید. از این همه مکر و حیله معلوم میشود که ارادۀ پذیرفتن ندارید.
از عبارت فوق چنین معلوم میگردد که قربانی از زمان حضرت آدم، عبادت و وسیلۀ تقرب به خداوند قرار گرفته بود. نیز معلوم میشود که علامت قبول شدن قربانی در زمان انبیای پیشین چنین بود که آتشی از آسمان آمده و آن را نابود میساخت.
مشروعیت قربانی بهمنظور عبادت اگرچه از زمان حضرت آدم علیهالسلام میباشد؛ اما شأن خاص آن از واقعۀ حضرت ابراهیم علیهالسلام سرچشمه میگیرد و به سبب زنده کردن یادگارش، قربانی در شریعت محمدی صلیاللهعلیهوسلم واجب شد. ذبح قربانی یادگاری بینظیر در تاریخ اسلامی است و خداوند متعال آن را در سورۀ صافات مفصلاً بیان فرموده است. این واقعۀ تاریخی برای درک حقیقت قربانی، عطفی عظیم و پراهمیت به شمار میرود.
ادامه دارد…