
نویسنده: ابوالخیر عبدالرحمن «معتصمی»
پدیدهی الحاد و راههای مبارزه با آن (بخش دهم)
ج: برشمردن عملکردها و عقاید انحرافی متدینان را به پای دین و عقیده به خدا
پس از مطالعهی دقیق و گسترده در تاریخچهی الحاد، به این نتیجه میرسیم که یکی از عوامل مهم و اساسی الحاد، برخی از عقاید انحرافی و عملکردهای بد دینداران بوده است که موجب بیاعتمادی و از دست دادن اعتماد مردم نسبت به دین و سپس به مطلق باور به خدا و آفرینندهی عالم شده است. در سطور آتی، نمونههایی از این مسئله بیان خواهد شد.
د: جنایاتی با پیوند و برچسب دینی (مظالم کلیسا در قرون وسطی)
جنگهای صلیبی در قرون وسطی، تحت لوای دین به راه انداخته شده و صورت گرفت. طی این جنگها، حدود دو میلیون نفر به قتل رسید و رودهایی از خون جاری شد. همچنین، محاکم تفتیش عقاید مسیحیت نیز برگزار شد که باعث مرگ ۱۲ میلیون نفر گردید. این جنایات بزرگ و مهیب، به نام دین صورت گرفت و موجب بدنامی آن شد که راه را به سوی الحاد در غرب باز کرد.
ه: مفاسد اخلاقی کشیشان و اربابان کلیسا
نهادهای دینی و رهبران آنها، در جامعه به عنوان نمادهای عفت و پاکی و تمثیل کنندهی مکارم اخلاقی محسوب میشوند. لذا، لغزشها و خطاهای آنها میتواند اذهان عوام را نسبت به اصل دین و ارزشهای آن مغشوش کند. با این حال، رجال دین در غرب و ارباب کلیسا، اعمالی را مرتکب شدند که موجب بدنامی دین و به راه افتادن موج تبلیغات بر علیه دین و دینداران شد. در نتیجه، دستاویزی برای ملحدان و بیدینان گردید که بر اساس آن، هر آنچه را که به دین پیوند و نسبتی داشته باشد، بکوبند.
در این ارتباط، پاسکوینی زیر عنوان «کشیش و کلیسای ناکارآمد» به عنوان یکی از عوامل الحاد از عملکرد کلیسا و رهبران دینی در جامعهی مسیحیت سخن میگوید. بنابراین، هرگونه لغزش از جانب آنها، گناهی نابخشودنی تلقی میشود که شاید باورهای دینی یک فرد را به طور کلی ویران کند. مشاهدهی مفاسد و جرایم اخلاقی و حقوقی سنگین، مانند روابط نامشروع، تجاوز، به عنف داشتن فرزند نا مشروع، خشونت و حتی مفاسد مالی و اقتصادی از سوی ارباب کلیسا، تأثیر سوء بسیاری بر تزلزل پایههای اعتقاد و اعتماد به کلیسا بر جای نهاد.
جان تولند (۱۹۱۲-۲۰۰۲)، فرزند نامشروع یک کشیش بود. او خود را قربانی بیتعهدی یک کشیش میدانست و به زودی ایمان خود را از دست داد. او اقدام به سوزاندن کتاب ادعیهی مشترک مسیحی کرد و سپس، کتابی با عنوان «مسیحیت اسرارآمیز نیست» منتشر نمود.
نمونهی دیگر مفاسد کشیشان و اربابان کلیسا، ریچارد داوکینز، (۱۹۴۱) رهبر ملحدان جدید است که در کودکی مورد تجاوز یک کشیش آنگلیکان قرار گرفته بود.
واقعیت دردناک این است که فساد کلیسا جامعهی مسیحی را با چنان نوسانی روبرو کرد که جبران ناپذیر است. این اتفاق زمینهی تزلزل پایهی اعتقادات و تنزل جایگاه کلیسا و کشیشان و حتی حذف آنها را از جامعه فراهم کرد.[1]
ادامه دارد…
[1] – پدر ناکار آمد ص ۸- ۹.