در جوامعی که امر به معروف و نهی از منکر نقش کلیدی نداشته باشد، نادانی بهتدریج بر چنین جوامع و ملتهایی سایه میافکند، بساط علم و دانش و خرد از چنین اجتماعی برچیده میشود و سرانجام نادانی شایع شده و جوامع تسخیر جهالت میگردند؛ چراکه در نبود امر به معروف و نهی از منکر، انسانهای خطاکار و فسادپیشه تصور میکنند مسیرشان درست، عملکردشان صحیح و اندیشههای آنان مطابق با واقعیتهای دینی است. این خودحقپنداری، موجب میشود دیگر کسی احساس نیاز به علم و دانش نکرده و رجوع به دانشمندان، علما و فقهای اسلامی کم شود. بهمرورزمان، ارتباط اکثریت جامعه با اقلیت دانشمند و دانا قطع میگردد و این قطع ارتباط، باعث فاصله و مرزبندی میشود. احتمال میرود با این رویکرد، نظریۀ جدایی دین از دولت، دین از اجتماع و دین از تمامی شئون زندگی حاکم گردد که خود موضوعی است به وسعت کتابها که در این نوشته نمیگنجد.
لذا باید متوجه بود که امر به معروف و نهی از منکر، در برچیدن بساط نادانی و جهالت از جامعه، نقش مهم و اساسی دارد وگرنه برای عموم ملتها، تفکیک معروف و منکر نیز مشتبه میگردد؛ چراکه امر به معروف، درواقع امر به دانایی، فهمیدگی، دانش، خرد و تعقل است و نهی از منکر، منع کردن از جهالت، اشتباه، خطاکاری و امور ضد تعقل و دین است. به تعبیر سادهتر، امر به معروف و نهی از منکر، مسیر درست را مشخص میکنند که دانستن مسیر صحیح و شناخت امور درست، خود علم، دانش، فهم و درک است. چنانکه در اکثر مواردی که انسانها دچار خطا، اشتباه و گناه شدهاند، الله تعالی در موردشان میفرماید که اکثریت اینها نمیدانند، نمیفهمند، درک نمیکنند، جاهلاند، عقل ندارند و…: «وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ»؛ ترجمه: «و مثل کافران (در شنیدن سخن انبیاء و درک نکردن معنای آن) چون حیوانی است که آوازش کنند و او از آن آواز (معنایی درک نکرده و) جز صدایی نشنود، کفّار هم (از شنیدن و دیدن حق) کر و گنگ و کوراند، زیرا تعقل نمیکنند.»
«وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ»؛ ترجمه: «و چون به نماز ندا دهید، آن را به مسخره و بازی میگیرند، این به خاطر آن است که آنان مردمی نابخردند.»
«وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لا يَعْقِلُونَ»؛ ترجمه: «و برخى از آنان كسانىاند كه به تو گوش فرا مىدهند آيا تو كران را هر چند در نيابند شنوا خواهى كرد؟!»
«وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ»؛ ترجمه: «و هیچکس جز به فرمان الله نمیتواند ایمان بیاورد و [الله] پلیدی را بر کسانیکه نمیاندیشند قرار میدهد.»
«وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»؛ ترجمه: «و چون حكمى را به جاى حكم ديگر بياوريم و خدا به آنچه به تدريج نازل میكند داناتر است، مىگويند جز اين نيست كه تو دروغبافى [نه] بلكه بيشتر آنان نمى دانند.»
«مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»؛ ترجمه: «و ما آن دو را جز به حق نیافریدیم ولیکن بیشتر آنان نمیدانند.»
«إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»؛ ترجمه: «بیگمان کسانیکه از پشت حجرهها صدایت میزنند، بیشترشان بیخردانند.»
«وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ»؛ ترجمه: «و اگر فرشتگان را بر آنان نازل میکردیم و مردگان با آنان سخن میگفتند و همهچیز را در برابرشان گرد میآوردیم، هرگز ایمان نمیآوردند مگر آنکه الله بخواهد، ولی بیشترشان نمیدانند.»
«فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» ترجمه: «پس هنگامیکه نیکی [و نعمت] به آنان روی آورد، گفتند: «این حق ما است» و اگر بدی [و رنجی] به آنان میرسید، به موسی و کسانیکه با او بودند فال بد میزدند. آگاه باشید، همانا فال بدشان فقط به نزد الله است [و به کیفر گناهانشان میباشد] ولیکن بیشتر آنان نمیدانند.»
«أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَلَا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ»؛ ترجمه: «آگاه باشید، بیشک آنچه در آسمانها و زمین است از آن الله است، آگاه باشید همانا وعدۀ الله حق است ولیکن بیشتر آنان نمیدانند.»
«أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ»؛ ترجمه: «آيا آنها جز خدا معبودانی برگزيدند؟ بگو دلیلتان را بياوريد اين سخن من و سخن (پيامبرانی است) كه پيش از من بودند، اما اكثر آنها حق را نمیدانند و به اين دليل از آن رويگردانند.»
این در حالی است که الله تعالی در جاهای مختلفی بین دانایان و جاهلان فرق قائل شده و اهل دانش و فهم و درک را بر انسانهایی که چیزی نمیدانند و درک درستی ندارند، برتری داده است که بهطور نمونه به ذکر یک آیه بسنده میکنیم: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ»؛ ترجمه: «بگو: آیا کسانیکه میدانند و کسانیکه نمیدانند یکسان هستند؟! تنها خردمندان پند میپذیرند.»