آیا تنها مسایل منفی را حادثه میبینید و یا مسایل مثبت زندگی خود را جزو حوادث میشمارید؟
زندگی انسانی مملو از حوادث و رخدادهای جدید است، رخدادهای سخت و هولناک، دلپذیر و خوشایند که در سالها، ماهها، هفتهها، روزها، حتی ساعتها و لحظهها به وقوع میپیوندد. هر انسانی طعم حالات و حوادث زندگی را میچشد. گاهی شیرین و خوشآیند ولی گاهی چنان تلخ و دردناک میباشد که کام و سینهی آدمی را میسوزاند. هر روز و هر لحظهای گواه رویدادی هستیم که به آن حادثه میگویند. آنچه که اینجا درخور توجه و قابل مکث است فهم واقعیت حادثه و نقش و تکلیف انسان مسلمان در حادثه است. تا با درک این موضوع در غوغای حوادث زندگی موقفی را اتخاذ و مسیری را برگزینیم که منتج به رضای پروردگارمان شود.
هرگاه نام از حادثه میبریم تصویری از تصادم موتر، زلزله، سیلاب، مرگ، جنگ، زخمی شدن، آتش سوزی، خودکشی و… به یادمان میآید، که در کل وقایع درشت و ناخوشآیند در ذهن ما متصور میگردد. بدون شک که این همه حوادثاند اما تصویر کامل و شامل از حادثه نیست، زیرا بستهی حوادث شامل هرگونه رویدادهای مثبت و منفی یعنی زشت و خوب زندگی میباشد.
حادثه به رویداد و واقعیت جدیدی که به وجود میآید گفته میشود. ممکن این رخداد جدید از جنس مثبت یا منفی باشد، خوشایند یا ناخوشایند، مصیبت یا نعمت، عزت یا ذلت، موفقیت یا ناکامی، پیروزی ویا شکست باشد. در هرصورت به هر رویداد جدید در زندگیمان حادثه گفته میشود. انسان در ایجاد و به وقوع پیوستن حادثه هیچ نقش و دخلی ندارد؛ بلکه در برابر حادثه انسان دستگیر و اسیر است. حادثه از لحاظ واقعیتاش بینهایت پیچیده و مغلق است، یعنی در انجام اندکترین و کوچکترین عمل احتمال وقوع دهها حادثه است، بطور مثال تنها در خوردن غذا احتمال رخداد دهها حادثه است؛ که اگر غذا از مجرای درستش پایین نرود و به معده نرسد، یا اگر غذا از لحاظ کیفیت و ترکیباش مشکلی داشته باشد ممکن منجر به حادثهی ناگواری شود، یا در رانندگی، راهرفتن و…؛ بناء اگر ما در انجام هر عمل احتمالات حوادث را بسنجیم ممکن به مشکل روانی گرفتار شویم و در نتیجهی تکلیفی زندگی کرده نتوانیم.
از سوی دیگر نوعیت حوادث در زندگی هر انسان متفاوت است. معمولا حوادث زندگی یک فرد با فرد دیگر مغایر و متفاوت است و اما در سنین مختلف و واقعیتهای مختلف، بر روی انسان میدان واقع شدن حوادث جدید و متفاوت باز میشود. بطور مثال انسان با بالغ و جوان شدن وارد میدان طلبهی نفقه میشود که ممکن در این میدان حوادثی چون فقر و بیچارگی رخ دهد، همچنان با ازدواج، دروازهی دیگری از حوادث بر روی انسان گشوده میشود، و با قدم گذاشتن در عرصهی تحصیل و طلب علم دریچهای از حوادثِ جدید از نوع متفاوت بر روی انسان باز میشود؛ و اما، اگر مشیت الهی بر وقوع حادثهای در زندگی فردی باشد، در این صورت این مهم نیست که این فرد در چه سنی، در چه حالت و میدانی قرار دارد. بناء حادثه غیب است و ایمان به غیب از ایمانیات ما است که ما غیب را نمیدانیم، پس از کجا معلوم که کی در کجا، توسط چی و توسط کی، و در چه میدانی چه نوع حادثهی رخ میدهد.
اما جای تأسف این است که امروزه انسانها جرأت کنترول حوادث را به خود دادهاند که گویا در حوادث نقش و دخلی دارند، این را با زبان خود بیان نمیکنند اما از میدانهای زندگیشان ظاهر میشود که چگونه تشویش از فقر و گرسنگی خود و حتی نسل بعدی خود را دارند، درحالیکه آذوقهی چند ماه و سال بعد خود را دارند. این امر بیشتر از توصیهها و تشویشهای والدین، اعضای فامیل، بزرگان و عامِ مردم جامعه ظاهر میشود. درحالیکه باید تشویش یک مسلمان از بهدست آوردن رزق حلال، زندگی همراه با اسلام و از مرگ با عزت باشد که آیا نصیبمان میشود یا خیر؟ نه تشویشی که نسل کنونی امت دارد. پس به عنوان یک مسلمان این را آویزهی گوشمان کنیم «از حوادثی که در زندگیمان رخ میدهد مورد مواخذه و بازپرس الله سبحانه و تعالی قرار نمیگیریم بلکه از چگونگی موقفمان مورد محاسبهی الهی قرار میگیریم.»