پیشتر بهطور مختصر به پیامدها و آثار منفی نشنلیزم پرداختیم. در این بخش و بخشهای آتی، تلاش میکنیم این آثار و پیامدها را بیشتر توضیح دهیم و آسیبها و مشکلاتی را که جامعه در صورت ظهور این پدیده با آن مواجه میشود، مفصلتر بیان کنیم. یکی از چالشهای اصلی نشنلیزم این است که این ایدئولوژی با حاکمیت اسلام و تمدن اسلامی منافات دارد. اینکه نشنلیزم و ملیگرایی چگونه با حاکمیت و تمدن اسلامی ناسازگار است و وجه این ناسازگاری چیست، موضوعی است که در این بخش آغازین بررسی میکنیم و سپس به پیامدهای دیگر آن میپردازیم.
منافات با تمدن اسلامی
چرا ملیگرایی با تمدن اسلامی منافات دارد؟ زیرا ملیگرایی تمدن اسلامی را که بر اساس آموزههای اسلام بنا شده است، انکار میکند؛ تمدنی که همۀ مردم را در تمام نقاط این گیتی، فارغ از جنسیت، رنگ و زبان، در یک منظومۀ واحد گردهم میآورد. این تمدن همۀ گروهها و اقوامی را که در تأسیس و شکوفایی آن نقش داشتهاند، خواه عرب باشند یا غیرعرب، سفیدپوست باشند یا سیاهپوست، شامل میشود. تمدن اسلامی بر پایههایی چون ربانیّت، عدالت، أخوّت انسانی، شورا، برابری، ثبات، موازنۀ میان مصالح عمومی و خصوصی، رحمت و صلح استوار است.[1]
اسلام هر مسلمانی را که در پیشرفت این تمدن سهیم باشد، فارغ از قومیت یا محل زندگی، بهعنوان عضوی از این منظومۀ عظیم میشناسد. این دین بزرگ، به انسانها شرافت و عزتی میبخشد که ریشه در انتساب به اسلام دارد.
در مقابل، ملیگرایان (بهویژه عربها) تمدن اسلامی را منحصر به قومیت خود میدانند. آنان زمانیکه از تمدن اسلامی سخن میگویند، آن را تنها به «امت عربی» نسبت میدهند.[2] این رویکرد نهتنها حقیقت تمدن اسلامی را مخدوش میکند، بلکه دستاوردهای سایر ملتهای مسلمان را نیز نادیده میگیرد.
منافات با حاکمیت اسلامی
ملیگرایی، ایدئولوژیای وارداتی است که هیچ ارتباطی با عقیدۀ اسلامی ندارد. اسلام به مسلمانان اجازه نمیدهد باورها و ارزشهای خود را از منابع غیر اسلامی اخذ کنند. مسلمانان موظفاند منهج و شیوۀ زندگی خود را تنها بر اساس قرآن و سنت تعیین کنند؛ زیرا اسلام دین برگزیده و کامل الهی است که تمام ابعاد زندگی بشر را پوشش میدهد و نیازها و خواستههای او را برآورده میسازد.[3]
برای حل مشکلات، اتحاد، حفظ سرزمینها و بیرونراندن اشغالگران، مسلمانان نیازی به ملیگرایی ندارند؛ چراکه اسلام برای تمامی این مسائل برنامههای جامع و عملی ارائه داده است.
اسلام، کسی را مسلمان واقعی میداند که به صلاحیت و شایستگی شریعت اسلامی در تمام زمانها و مکانها اعتقاد کامل داشته باشد، از احکام آن فرمانبرداری کند و به حاکمیت آن تسلیم باشد. این حقیقت در آیات بسیاری از قرآن کریم تأیید شده است.[4]
خداوند متعال میفرماید: «وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»؛[5] (هرکس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نمیشود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود.)
و در جای دیگر میفرماید: «أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْمًا لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ»؛[6] (آیا حکم جاهلیت را میخواهند؟ و چه کسی بهتر از خدا برای قومی که یقین دارند، حکم میکند؟)
در سورۀ احزاب میفرماید: «وما کان لمؤمن ولا مؤمنة إذا قضی الله ورسوله أمراً أن یکون لهم الخیرة من أمرهم»؛[7] (هیچ مرد و زن مؤمنی را نمیرسد که چون خداوند متعال جلجلاله و رسولش صلیاللهعلیهوسلم کاری را مقرر نمایند، خود در کارشان اختیار داشته باشند.)
در سورۀ نحل آمده است: «ونزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیء وهدی ورحمة وبشری للمسلمین»؛[8] (و بر تو کتاب [آسمانی] را برای روشن ساختن هر چیزی، هدایت، رحمت و مژده دادن به مسلمانان نازل کردیم.)
این آیات تأکید دارند که نزد خداوند متعال، معتبرترین دین، دین اسلام است. هر کس جز اسلام را بهعنوان دین، اعتقاد یا باور برگزیند، دچار خسارت خواهد شد و اعتقاد و باور او هیچ سودی برایش نخواهد داشت؛ اما ملیگرایان فاصلهای عمیق با دین دارند. تا جاییکه بزرگان آنان میگویند: «مسلمان عرب دو دین دارد: اسلام و ملیگرایی و مسیحی عرب نیز دو دین دارد: نصرانیت و ملیگرایی.» از دیدگاه آنان، نقطۀ مشترک میان مسیحیان و مسلمانان که آنها را به هم پیوند میدهد، ناسیونالیسم و ملیگرایی است.[9] به این معنا که ملیگرایی نزد آنان جایگاهی معادل دین دارد.
پرواضح است که دعوت به ملیگرایی، دعوتی جاهلانه است و در هیچ حالتی نسبت دادن آن به اسلام جایز نیست. همکاری با ملیگرایان نیز شرعاً جایز نیست، بلکه لازم است با این پدیده مقابله شود؛ زیرا شریعت اسلامی دستور مبارزه با چنین انحرافاتی را صادر کرده است.[10]
ملیگرایان با تبلیغ قومگرایی و ملیگرایی، بهطور صریح مردم را به سکولاریزم فرا میخوانند. هدف سکولاریزم، جدایی دین از دولت و حذف شریعت اسلامی از زندگی مردم است؛ این دیدگاه عیناً کفر است و گمراهی آشکاری را به همراه دارد.[11]
ادامه دارد…
[1]. النیجیری، د. عبدالله أبوبکر أحمد، القومیة وحکمها في الشریعة الإسلامیة، نشر المقال في: المجلة الأکادیمیة للأبحاث والنشر العلمي، الإصدار العاشر، تاریخ الإصدار ۲۰۲۰ م، ص ۲۰-۲۱.