
نویسنده: محمد عاصم اسماعیلزهی
اومانیزم «انسانگرایی»
بخش دوازدهم
اومانیزم در مواجهه با مسلمان! (ادامه)
شدیدترین و وحشتناکترین چیزی که دشمنان اسلام را از اسلام میترساند روح جهادِ نهفته در آن است!
مستشرق معاصر کانادایی «ویلفرد کانتول اسمیت» در جایی اعتراف میکند که اروپا نمیتواند ترس و وحشتی را که چند قرن از فتوحات اسلامی داشت به دست فراموشی بسپارد و میگوید: «هیچ چیزی با این ترس و وحشت در عصر جدید برابری نمیکند، حتی وحشت اروپا از تسلط کمونیزم بر چک اسلواکی در سال ۱۹۴۸ میلادی!.»[1]
مستشرق آمریکایی «رابرت بین» (Robert Payne) در مقدمۀ کتاب خود با عنوان «Sacred Sword The» شمشیر مقدس میگوید: «ما اسبابی قوی برای بحث و بررسی عربها و آشنایی با روش آنان داریم، آنها در گذشته تمام دنیا را تحت تصرف خود درآوردند و برای بار دوم نیز چنین خواهند کرد! زیرا آتشی که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم آن را شعلهور نمود کماکان با قدرت شعله میکشد و هزار سبب برای اعتقاد به این مسئله وجود دارد که این شعله، خاموش ناشدنی است!.»[2]
آینده را به علم خداوند جلجلاله میسپاریم، چرا که ما نمیدانیم فردا حال و وضع مسلمانان چه خواهد بود. بنابراین به زمان حاضر نظر میافکنیم و به وحشت دشمنان اسلام از روح نهفتۀ جهاد در امت اشاره میکنیم… .
اروپا هیچگاه همانند امروز دارای چنین قدرتی نبوده است و جز به وسیلۀ استعمار جهان اسلام و تاراج خیرات آن و به بندگی کشاندن اهل آن و تحت نفوذ در آوردن آنان به چنین رفاه رو به رشدی نرسید.
چه میشود اگر در مسلمین روح جهاد بیدار شود و این استعمار را با انواع و اشکال ظاهری و باطنی آن اعم از سیاسی و نظامی و اقتصادی بیرون برانند و سروری و سیادت خود بر سرزمین و جان و مال و فکر و وجدانشان را باز پس گیرند؟!
اگر چنین اتفاقی روی میداد اروپا چه وضعیتی میداشت؟ و این رفاه رو به رشدی که امروزه در آن به سر میبرد به کجا میرفت اگر مسلمین، خیرات خود را برای خویش نگهدارند یا آن را به صورت معاملۀ آزاد با قیمت حقیقی و مناسب در تجارت آزاد به اروپا بفروشند؟
و این قدرت و توان عظیم نظامی و علمی و مادی که امروزه در اختیار دارد کجا خواهد رفت اگر منابع اروپا کاهش یابد و کالاهایش که امروزه بر عقبافتادگان توزیع میشود و سودهای آنچنانی به جیب میزند دچار رکود شود؟!
هرگز! دشمنان اسلام هرگز دوست ندارند که روح نهفتۀ جهاد در امت بیدار گردد، هرچند هم سخن رابرت پین محقق نشود؛ سخنی که با آن، اعصاب غرب را دچار تشویش میکند تا فشار بر مسلمانان را افزایش دهند و اجازۀ بهرهوری از هیچ فرصتی برای خیزش را به آنان ندهند یا دقیقتر بگوییم اجازۀ بهرهوری از هیچ فرصتی برای بازگشت به حقیقت اسلام که بخاطر پروسۀ «غربیگرایی» از دست دادهاند را ندهند!
دعوت انسانیت از جمله سلاحهای جنگی است که روح جهاد در مسلمانان را هدف گرفته است.
میگویند: برادر من! دنیا تغییر کرده است، بنابراین از جهاد سخنی بر زبان نیاور! یا اگر هم ناچار شدی تنها از جهاد دفاعی سخن بگوی و در مورد آن هم خیلی کم و محدود سخن بران! زیرا این چیزیست که امروزه مناسب «انسانگرایی متمدن» نمیباشد!
جهاد، شرایط تاریخی خاصی داشته و آن دوران به سر آمده است! اما امروزه انسانیت، یک خانواده گشته است! و قانون بینالمللی و هیأتهای بینالمللی هستند که به حق تو رسیدگی مینمایند و به شیوههای «دیپلماتیک» قضایای تو را حل و فصل میکنند! و اگر این هیأتها در بازگرداندن حق به تاراجرفتۀ تو موفق نشدند در این هنگام میتوانی بهخاطر حق خود بجنگی اما نام جهاد بر آن نگذار! چرا که دوران جهاد به سر رسیده است، به همین خاطر نام آن را دفاع از حقوق مشروع بگذار !!!
اما مبادا در نشر دعوت از جهاد سخنی بر زبان بیاوری! زیرا امروزه وسائلی انسانی برای نشر دعوت وجود دارند که در صورت تمایل میتوانی از آنها استفاده کنی؛ وسائلی همانند کتاب و رادیو و تلویزیون و کنفرانس و تدریس وجود دارند، پس مبادا از جهاد سخنی بر زبان بیاوری چون در این هنگام مورد انتقاد شدید افراد متمدن قرار میگیری!
اسلام (دین خداوند متعال) در کمال صراحت میباشد و در نهایت قاطعیت است، نه طفره میرود و نه میپیچاند و نه با شعارات دست به فریب میزند.
“هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كَافِرُ وَمِنْكُمْ مُؤْمِنٌ” ترجمه: «او کسی است که شما را آفریده است (و به شما آزادی و اختیار داده است). گروهی از شما کافر و گروهی از شما مؤمن میگردید».[3]
“هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ” ترجمه: «آیا کسانیکه (وظیفۀ خود را در قبال خدا) میدانند با کسانی که (چنین چیزی را) نمیدانند برابر و یکسانند؟!».[4]
“وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ* وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ* وَلَا الظُّلُّ وَلَا الْحَرُورُ* وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ” ترجمه: «نابینا و بینا یکسان نیست و تاریکیها و نور هم همسان نمیباشد و سایه و گرمای سوزان هم یکی نیست، و مردگان و زندگان هم مساوی نمیباشند».[5]
و با صراحت و قطعیت تمام مقرر مینماید که ولاء مسلمان تنها برای خدا و پیامبرش و مؤمنان است و ولاء در غیر این موارد جایز نمیباشد.
“إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا” ترجمه: «تنها خدا و پیغمبر او و مؤمنان، یاور و دوست شمایند.»[6]
“لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهُ فِي شَيْءٍ” ترجمه: «مؤمنان نباید کافران را به جای ایشان به دوستی گیرند، و هر که چنین کند (رابطۀ او با خدا گسسته است و بهرهای) وی را در چیزی از رحمت خدا نیست».[7]
“يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنهُم” ترجمه: «ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را به دوستی نگیرید (و به طریق اولی آنان را به سرپرستی نپذیرید). ایشان برخی دوست برخی دیگرند (و در دشمنی با شما یکسان و برابرند). هر کس از شما با ایشان دوستی ورزد (و آنان را به سرپرستی بپذیرد) بیگمان او از زمرۀ ایشان است».[8]
و با صراحت و قاطعیت مقرر میدارد که جهاد برای نشر دعوت اسلام تا روز قیامت باقی است.
“وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ للهِ” ترجمه: «و با آنان پیکار کنید تا فتنهای باقی نماند (و نیرویی نداشته باشند که با آن بتوانند شما را از دینتان برگردانند) و دین خالصانه از آن خدا گردد».[9]
ادامه دارد…