نویسنده: رحمتالله رحمانی
چکیده
آداب سخن گفتن از جمله موضوعاتی است که همیشه مورد توجه علمای اخلاق و ادبیات بوده است. سخن گفتن، که از اعمال اختیاری انسان نشأت میگیرد، نه تنها بیانگر اندیشههای فردی است بلکه نشاندهندهی کیفیت تفکر او نیز میباشد. هدف از آموزش آداب سخن گفتن، ارتقاء نحوهی صحیح اندیشیدن و در پی آن، زیبا سخن گفتن است که این دو، تأثیری دوجانبه بر یکدیگر دارند؛ به این معنی که کسی که به زیبایی میاندیشد، به زیبایی نیز سخن میگوید.
زبان، یکی از نعمتهای بزرگ و آفرینشهای دقیق خداوند است که با وجود حجم کوچکش، میتواند منشأ اعمال بزرگ و گاه نادرست باشد. این عضو کلیدی بدن، نقشی حیاتی در برقراری ارتباطات اجتماعی ایفا میکند. استفادهی صحیح از زبان میتواند به تعامل مثبت بین انسانها و به تبع آن، به پیشرفت و سعادت جامعه کمک کند.
قرآن کریم، به گفتار نیک و سخنانی که خصوصیاتی چون نرمی، شایستگی و بلاغت دارند، توصیه میکند و از گفتن سخنان نادرست مانند تمسخر، دروغ و مجادلهی بیهوده برحذر میدارد. نحوهی گوش دادن نیز به عنوان یکی از عوامل مهم در فرآیند ارتباطی، اهمیت دارد. در قرآن، شنیدن تنها به معنای گوش دادن نیست، بلکه به معنای داشتن آگاهی نیز به کار رفته است.
زبان بدن نیز گاهی اوقات به تنهایی یا در کنار کلام، برای انتقال پیام به کار گرفته میشود. این امر به ویژه زمانی اهمیت پیدا میکند که برخی موضوعات به دلیل ملاحظات مختلف نمیتوانند به صراحت بیان شوند. در نتیجه، زبان بدن میتواند نقش تأکیدی یا جایگزینی برای کلام ایفا کند.
مقدمه
زبان و توانایی سخن گفتن از جمله نعمتهای شگرفی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است. بیشک، بدون قابلیت بیان، انسان از برقراری ارتباط با دیگران و انتقال دانشها و تجربیات خود عاجز میماند. توان سخن گفتن به انسان این امکان را میدهد که به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کرده و دانش، عواطف و احساسات خود را منتقل سازد. اهمیت زبان و سخن در حیات انسانی به حدی است که برخی معتقدند انسان به واسطهی سخن گفتن فکر میکند، حتی اگر این سخنگویی درونی باشد و به شکل گفتار ظاهری نیاید. متفکری که در خلوت خویش به تأمل میپردازد، در واقع با سخن گفتن درونی به تفکر میپردازد.
بر همین اساس، برخی از اندیشیدن به مثابهی یک نوع سخن گفتن یاد کردهاند و فلاسفه و دانشمندان علم منطق، نطق را به معنای تفکر تلقی نموده و به انسان عاقل و خردمند، لقب «حیوان ناطق» اعطا کردهاند. اینچنین است که دانش منطق به معنای شیوه و روش صحیح تفکر میپردازد و کسی منطقی شناخته میشود که به روش درستی تفکر کند و به علم و دانش نایل گردد.
قرآن کریم نیز، با بیان آداب و آفات گوناگون، به اهمیت سخن گفتن پرداخته است. هدف از تعیین این آداب، بیان شیوهی درست اندیشیدن و سخن گفتن و همچنین دوری جستن از آسیبها و آفات فردی و اجتماعی ناشی از سوء استفاده از زبان است. سخن گفتن، به ویژه در جنبهی ظاهری و متداول آن، با حیطهی عملکرد اجتماعی و روابط عمومی انسان ارتباط مستقیم دارد. سعدی شیرازی، شاعر بزرگ پارسیگوی، در این زمینه میفرماید:
سخن را سر است ای خردمند و بُن میاور سخن در میان سخن
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش نگوید سخن تا نبیند خموش
آداب سخن
سخن به معنای کلام، قول، گفتار، بیان و نطق آمده است.
نعمت بیان و سخن گفتن از بزرگترین نعمتهایی است که خداوند به انسان ارزانی داشته و او را به واسطهی آن بر سایر مخلوقات کرامت بخشیده است: «الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿۳﴾ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴﴾»؛ ترجمه: «خداوند مهربان، قرآن را یاد داد، انسان را بیافرید و به او بیان (آنچه در دل است) آموخت.»
با توجه به ارزش و جایگاه بسیار بالای نعمت زبان و قدرت سخن گفتن، حق شکرگزاری و استفادهی صحیح از آن نیز به همان اندازه مهم و ضروری است. اسلام با بیان دقیقی از چگونگی بهرهبرداری از این نعمت عظیم، راهنماییهایی ارائه داده است. تاکید شده که سخنانی که در طول روز و شب از زبانها جاری میشود باید در مسیر خیر و صلاح باشد، چرا که بسیاری از مردم به طور مداوم سخن میگویند، اما اگر به محتوای گفتههایشان توجه کنیم، متوجه میشویم که بسیاری از آنها بیمعنی، بیفایده، یا حتی زیانآور هستند. خداوند زبان را برای بیان مطالب بیهوده و پوچ خلق نکرده است، بلکه هدف از آفرینش زبان، استفاده بهینه و مثبت از آن است.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «لَّا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»؛ ترجمه: «در بسیاری از نجواها و پچپچهای آنها خیری نیست، مگر آن که کسی به صدقه دادن، کار نیکو، یا اصلاح میان مردم فرمان دهد. و هر کس چنین کاری را به دنبال رضایت خدا انجام دهد، به زودی پاداش بزرگی به او خواهیم داد.» این آیه بر اهمیت استفادهی مثبت و سازنده از قدرت سخن گفتن تأکید دارد و انسانها را به سمت کلامی سوق میدهد که سودمند و در جهت رضای خداوند باشد.
اسلام به مقولهی سخن و نحوهی بیان آن اهمیت فراوانی میدهد؛ زیرا کلام انسان نشاندهندهی عقل و اخلاق اوست و نحوهی برخورد او با زبان، نمایانگر فرهنگ جامعه و میزان نفوذ فضیلت در آن است. پیش از آنکه شخصی سخنی بگوید، باید ارزیابی کند که آیا نیاز و انگیزهای برای این سخن وجود دارد یا خیر. اگر سخن گفتن دلیل موجهی دارد، باید سخن گفت و در غیر این صورت، سکوت ارجحیت دارد. در واقع، سکوت در زمانی که سخن گفتن ضرورتی ندارد، میتواند به منزلهی عبادتی باشد که پاداش فراوانی دارد.
حضرت عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه) فرمودهاند: «به آن خدایی که جز او خدایی نیست، سوگند که هیچ چیزی بیش از زبان نیازمند به کنترل و مهار شدن نیست.» حضرت عبدالله بن عباس (رضی الله عنه) پنج رهنمود را بیان کردهاند که بهتر از اسبان سیاه است:
۱. دربارهی چیزی که فایدهای برایت ندارد و هدفت نیست سخن نگو؛ زیرا بیفایده است و احتمال دارد گناه به همراه داشته باشد.
۲. دربارهی هدفت تا زمان و مجال مناسب برای سخن گفتن فراهم نشده، سخن مگو؛ چرا که بسیاری با سخن نابهجا، هدف خود را از دست میدهند و دچار نقص و ایراد میشوند.
۳ و ۴. با افراد حلیم و نادان به جدال و منازعه مپرداز؛ زیرا حلیم تو را به دشمنی میگیرد و نادان آزارت میدهد. در غیاب برادر و دوستت فقط چیزی بگو که دوست داری او نیز در غیابت بگوید و همانطور که دوست داری او از تو درگذرد، تو نیز از او بگذر.
۵. به گونهای عمل کن که باور داشته باشی کارهای نیک پاداش دارند و گناهان و اعمال بد بازخواست.
مسلمان تنها زمانی میتواند به این رهنمودها عمل کند که بر زبان خود مسلط باشد و بتواند در زمانهای لازم سکوت کند و در زمانهای مقتضی به درستی سخن بگوید. اما کسانی که تحت کنترل زبان خود نیستند، ممکن است زبانشان آنها را به سمت مخاطرات بکشاند.
ادامه دارد…