نویسنده: محمد الافغانی
تمدن در لغت و اصطلاح
تمدن در لغتِ عربی از «مَدَن» گرفته شده است که معنای آن اقامت کردن است. و در زبان انگلیسی واژهی Civilzation را به این مفهوم اطلاق مینمایند که آن هم به معنای استقرار یافتن است، که در تعریف اجتماعی، همان شهرنشینی است.
در واقع، در فرهنگ عمید معنای گستردهتری برای این کلمه بیان شده است که شامل موارد ذکر شده نیز میشود. (تمدن ـ شهرنشینی شدن، خوی شهری گزیدن و به اخلاق مردم شهر آشنا شدن، زندگی اجتماعی، همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم ساختن اسباب ترقی و آسایش خود).
تمدن به معنای مجموعهای از فرهنگها و آداب اجتماعی است که در حال پویایی قرار دارد.
تعریف تمدن از دیدگاه ابن خلدون؛
ابن خلدون، به عنوان یک متفکر مسلمان، تمدن را به عنوان حالت اجتماعی تعریف میکند.
یکی از دانشمندان شمال آفریقا، قرنها بعد از این دیدگاه ابن خلدون، تمدن را به این شکل توصیف میکند: «تمدن مجموعهای از عوامل اخلاقی و مادی است که به یک جامعه فرصت میدهد تا برای هر فرد در هر مرحله از زندگی، از کودکی تا پیری، همکاری لازم برای رشد را فراهم کند. تمدن منجر به مصونیت زندگی انسان و تضمین حرکت و توسعهی فرد است و همچنین وسیلهای برای حفاظت از شخصیت ملی و دینی او محسوب میشود.»
با بهرهگیری از این دو نظریه میتوان به این نتیجه رسید که تمدن، حاصل تعالی فرهنگی و پذیرش نظم اجتماعی جامعهای است که از شرایط بربریت یا بادیهنشینی خارج شده و قدم در راه نهادینهسازی امور اجتماعی گذاشته است.
در حقیقت، تمدن دستآورد انسان مدنی و اجتماعی با ویژگیها و خصوصیات فکری، روحی، درونی و رفتاری است که برای تحقق بخشیدن به اهداف مردمی و اصول و ارزشهای انسانی دست از هیچگونه تلاشی بر نمیدارد.
در واقع از این تعریف دو مطلب اخذ میگردد:
-
تمدن همان راه و روش زندگی است که مردم و جامعه برای پیشبرد اهداف خود در تمام زمینههای روحی، اجتماعی، سیاسی، عمرانی و مادی برای خود برمیگزینند و از ارزشها و اصول و قوانین خاصی نشأت میگیرد.
-
تمدن دو جنبه دارد؛