در دنیای کنونی و در بازار لگامگسیختهی کلمات، جنس صداقت، عدالت، آزادی و دموکراسی تبدیل به جنس تقلبی دروغ، ظلم، اسارت و دیکتاتوری شده است و بهجای آب، سراب نشان داده میشود؛ ازهمینرو، در این سلسله یادداشتها به موضوع اسلام و دموکراسی پرداخته میشود، امید است مورد پسند خوانندگان قرار گیرد.
دموکراسی مقولهی مزعوم و طبل میانخالی است که ادعای حاکمیت مردم بر مردم و احقاق حقوق آنان را دارد، اما درحقیقت معتقدان دموکراسی از آن بهعنوان مرکبی برای برآوردهساختن خواستههایشان و تحمیل سلطه و سطوتشان استفاده میکنند.
در این نوشتار تلاش شده است چهرهی واقعی دموکراسی و اهداف معتقدانش به همگان نشان داده شود و دسیسههای پشتپردهی آن برملا گردد؛ زیرا دموکراسی واقعی غیر از آن چیزی است که مدعیانش از آن دفاع میکنند و با رنگ و لعاب فراوان نشانش میدهند، بلکه مأموریت اصلی دموکراسی تحمیل حاکمیت گروهی خاص بر سرنوشت ملتهاست.
در این بخش از تحقیق به معنا و مفهوم دموکراسی و تاریخ پیدایش آن میپردازیم.
تعریف دموکراسی
دموکراسی تعاریف زیادی دارد و معانی متفاوتی از آن ارائه شده است و مانند بسیاری از مفاهیم در علوم اجتماعی، تعریفی جامع و مانع از آن وجود ندارد. بسیاری از تعریفهای دموکراسی اشاره به نظام حکومتی دارد و ناظر به مبانی و اصول فکری آن است؛ بهطور مثال: دموکراسی اصطلاحی برگرفته از واژهی یونانی (Demokratia) است که در آن پیشوند دموسبه به معنای ادارهی امور خارجی کشور در برابر پولیس (Polis) به معنای ادارهی امور داخلی کشور به کار میرود.
دموکراسی امروزی در اصطلاح سیاسی به مفهوم برتری قدرت آرمانخواهانهی ملی و ادارهی حکومت بهوسیلهی ملت است.
دموکراسی شکلی از یک حکومت است که مطابق با اصول حاکمیت مردم، برابری سیاسی، مشورت با تمام مردم و حکومت اکثریت، سامان یافته است.
برخی دیگر از تعریفها صرفاً به امر مشارکت و انتخابات اشاره دارد؛ بهطور مثال: «دموکراسی یعنی طریقهی تصمیمگیری مردم که چه کسی باید حکومت کند و هدفش چه باید باشد.»
بنابر اعتقاد نظریهپردازان معاصر، دموکراسی در رایجترین معنای خود ناظر به یکی از گونههای حکومت است که در آن قدرت در دست یک یا چند کس نیست، بلکه از آنِ اکثریت است. با این معیار میتوان دموکراسی را از حکومتهای دیگر باز شناخت.
دربارهی دموکراسی بهطور کلی میتوان به دو دیدگاه اشاره کرد:
۱. دموکراسی یک نظام حکومتی است که تعاریف فوق ناظر به آن است؛
۲. دموکراسی طرحی برای جامعه است که هدف آن کامیابی فردی و جمعی تمام شهروندان است.
در این دیدگاه، دموکراسی بهعنوان یک ارزش مطرح میشود تا مکانیزم. دموکراسی یک شیوهی زیستی است؛ هرچند که بهعنوان شکلی از یک حکومت نیز مطرح میشود.