مدخل: ازآنجاییکه امروزه، اعتراضات غربیها علیه زنان مسلمان فزونی یافته و غربیها به زنان مسلمان بهعنوان اسیر و کنیز نگاه میکنند؛ ازاینرو، در این بخش و بخشهای آینده میخواهیم مقایسهای بین جایگاه زن در جامعۀ امروز غرب و جایگاه زن در اسلام داشته باشیم.
جایگاه زن در جامعۀ امروز غرب
در عصر کنونی در جامعۀ غرب، زن ابزاری بیش نیست؛ حیثیت انسانی زن بهطور کامل از بین رفته است. اینقدر شخصیت زن لگدمال شده است که با زندهبهگور کردن دختران در زمان جاهلیت فرقی ندارد، بلکه از آنهم بدتر است. در حقیقت، آفتاب جهانآرای زن بهعنوان گوهر هستی، مادر جامعۀ انسانی، دردانۀ وجود گیتی و سرآمد مخلوقات هستی و منبع عشق، لطافت و زیبایی خالق جهان، در غربستان غروب کرده و حقوق انسانی و انسانیت او مطرح نیست؛ زن وسیلهای شده از دوران بردگی و کنیزی صدمراتب پایینتر و حقیرتر. با آنهم غربیهای غرق در لجنزار شهوتپرستی میخواهند حقوق زن را به ما مسلمانان بیاموزند!
آنها زن را از مقام زن بودن انداختهاند و مادری را از او گرفته و او را وسیلۀ لذتجویی قرار دادهاند. در واقع مقام زن را از مقام انسان و حتی پستتر از حیوانات و چهارپایان تنزل دادهاند.
هرکجا بخواهند از یک آگهی تجارتی و بازرگانی دم بزنند، زنی برهنه و یا نیمه برهنه را در کنار کالای عرضهشده میآورند تا بتوانند کالای خود را بفروشند؛ حیثیت زن را عرضه میکنند تا فرآوردهها و محصولات خود را به بازار بنمایانند.
به نام آزادی
غربیها توانستهاند به نام آزادی، زن را از محیط پرمهر خانواده بیرون کشیده، به بازار پرمشقت کار بیاورند و همۀ تکالیف و سختیهای زندگی را روی شانۀ او بنهند با همان آهنگ آزادی.
در جهان غرب میبینیم که زن بهصورت یک کالای تجاری و شهوانی، به مردان گرگصفت غربی داده میشود و هیچ ارزش و شخصیتی از خود ندارد. در غرب هر کالای تجاری، از صابون و سنگحمام گرفته تا اسباببازی کودکان، همه و همه را زن عریان در رسانهها با نمایش اندام خود به مردم عرضه میکند، یا عکس زن برهنه را روی این ابزار و وسایل چاپ کرده، در بازار به فروش میگذارند.
در جامعۀ غربی که معیار زیبایی برای مرد در لباس مرتب و شیک معرفی شده است، زن باید با شعار آزادی، لخت و عریان به چپ و راست مرد بچرخد.
با همین عصای آزادی، زن از همۀ حقوق خود محروم شده است؛ نه پدر و مادری را میشناسد و نه خواهر و برادری را و نه محیط پرمهر خانوادهای را دیده است و نه اینکه میتواند لذت مادر بودن را بچشد و نه از شخصیت و جایگاه همسر بودن خبری دارد. تنها چند روز جوانیاش –البته اگر اثر زیبایی در او باشد– در کنار زحمت کار و عرق ریختن، طعمۀ چشمان گرسنه و شهوت بیمهار جامعۀ مست غربی است و پسازآن چون زبالهای به باد فراموشی سپرده میشود.
در جامعۀ غربی، ملاک برتری زنان تنها در زیبایی و جوانی است. وقتیکه زن به سن پیری رسید، او را از خانه به مراکزی میبرند که فقط برای افراد کهنسال ساخته شده است؛ جاییکه کسی به دیدارشان نمیرود و از آنان سراغی نمیگیرد. گاهی اوقات نیز حقوق سالمندی را از آنها میگیرند و بهاندازهای که نمیرند به آنان میدهند و در آنجا نه خویشاوندی، نه ارتباطی و نه سرپرست مهربانی دارند.