نویسنده: مولوی اسماعیل سارانی
جهان غرب:
تاریخ چند هزار سالهی غرب سراسر پر از ظلم و جنایت علیه بشریت است از ابتداییترین روزهایی که غرب شناخته شده است، قتل، دزدی، غارت، بردگی، ظلم و جنایت جزء لاینفک تمدن غرب بوده و هست. تحریف واقعیات و وارونه جلوه دادن حقایق جزء ذات غربیها است که قدمتی به طول عمر غرب دارد. از آغاز قرن شانزدهم میلادی دولتهای اروپایی، بر اثر پیشرفت در فنون مختلف، بهویژه صنایع نظامی، به تکاپو افتاده و به دست اندازی به سایر نقاط جهان پرداخته و با اینکار خود برگهای سیاهی به تاریخ جهان افزودند. نخست پرتگالیها به جهانگیری پرداختند و پس از کوتاه زمانی، جای خود را به اسپانیا دادند و آن نیز پس از چندی اقتدار خود را از دست داد و سپس نوبت انگلستان و فرانسه و بلژیک و هلند و آلمان و ایتالیا رسید که در چهار گوشهی جهان به تصرف اراضی و اسیر کردن ملتهای دیگر سرگرم شدند. آنان برای بسط سلطهی خود کثیفترین حیلهها را به کار بستند و توسط متفکران و فیلسوفان خود مکتبهایی اختراع کردند که توسط آن مکتبها جهانیان را به آسانی فریب داده و آنان را به زیر سلطهی خود در آورند.
تحریف تاریخ ملل تحت ستم و فرهنگزدایی و در نهایت دینزدایی از ابزارهای اصلی استعمارگران برای نابودی ملتها بود. آنان آنچنان با مهارت تاریخ آمریکا_آفریقا را تغییر دادند که امروزه بعد از کاوشهای فراوان باستانشناسی تدریجاً میزان غارتگری متمدنین روشن میشود.
نژادپرستی، استثمار و غارت دیگران، همجنسبازی، به بردگی گرفتن انسانها، قتل و شکنجه از خصوصیات اصلی تمدن غرب در گذشته و حال بوده و تا روزیکه این تمدن پابرجا باشد، همین خصایص را حفظ خواهد کرد.
آنتونی آربلاستر به زیبایی ماهیت غرب را چنین بیان میکند: «چیست این جهان، جز دوزخی تمامعیار که در آن چیزی وجود ندارد مگر دروغ و دغل، شکمپرستی و میگساری، فسق و فجور، جنگ و خونریزی؟ در یک کلام، نه از شفقت و شرافت اثری هست و نه کسی به دیگری اعتمادی دارد. به دوستان همانقدر باید بدگمان بود که به دشمنان، و گاهی حتی بیشتر. آری، این است قلمرو جهانی که اهریمن بر آن حکومت میکند و فرمان میراند.»
یگانه تفوق و برتری واقعی تمدن غرب در اعمال جبر و قهر است، در حالی که این تمدن از هر نظر دیگر زشتتر از تمدن مشرق زمین میباشد. استیلای مغرب عبارت است از استیلا و سیطرهی آیین مادهپرستان با انواع و اشکال گوناگون.
کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، در پیامی به مناسبت سال ۲۰۰۴ میلادی، منسوخ شدن بردگی را اعلام کرد. امروزه میلیونها مرد، زن و کودک در جهان مانند احشام خرید و فروش میشوند، به کارهای اجباری وادار شده و یا از مرزها قاچاق میشوند و غالباً برای استفاده در فحشا فروخته میشوند.
احمد سیف مینویسد: «بزهکاران و جنایتکاران زنان و کودکان را برای برآوردن تقاضاهایی که در بازارهای اروپا برای فواحش وجود دارد، به اروپا میآورند.»
همچنان که الکس دوال اسمیت در گاردین نوشت: «اروپا امروز با تحرک آزادانهی کالاها و دختران، خصلتبندی میشود: فاحشگان تلفنی، عروس، اسکورت، رقاصه، مهماندار و زنجیرهای از دیگر مشاغل مخصوص زنان که اغلب سر از روسپیگری و فاحشگی علنی در میآورند.» زنان را از آفریقا، آمریکای لاتین و بهطور روزافزونی از اروپای شرقی، با وعدهی اجازهی کار و مشاغل پردرآمد، مثل رقاصی و کار در رستوران به غرب میآورند ولی به بردگی میفروشند. وقتی که به اروپا میرسند، پاسپورتشان را ضبط میکنند و بعد برای پرداخت بدهیهای متورم شده برای غذا، مسکن و مسافرت، زنان را مجبور میکنند که روزی دوازده ساعت بهصورت یک فاحشه کار کنند. گاه به آنها مواد مخدر میدهند تا کارشان قابل تحمل شود. آنها را زندانی میکنند، کتک میزنند و مورد تجاوز قرار میدهند.
وجه دیگر این تجارت وحشیانه، شامل کودکان میشود. در ایتالیا، بر اساس گزارش ایل مانیفست، نوجوانان برای فاحشگی و نوزادان برای گدایی و بزهکاری خرید و فروش میشوند.
نویسندهی کتاب «جنگ علیه زنان»، که خود زن و از مدافعان فمینیسم است، زنان را آلت دست ثروتمندان مرد میداند و مینویسد: «از رسواترین اشکال توسعه که جنبهی بهرهبرداری دارد، تجارت جدیدی به نام «جهانگردی سکس» است. این سیاحت به عنوان یک استراتژی توسعه، توسط آژانسهای بینالمللی پیشنهاد شد.»
این صنعتِ «متمدنسازی» نخستین بار توسط بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و آژانسهای بینالمللی آمریکا، برنامهریزی و حمایت شد. در جهانگردی سکس، مردان کشورهای توسعهیافته به روسپیخانههایی که در جهان سوم صرفاً برای آنها برپا شده است، میروند. این مراکز فساد مملو از دختران و نوجوانانی است که توسط پدران روستایی فقیر به صورت برده فروخته میشوند. تایلند، کرهجنوبی و فیلیپین برخی از مراکز فعلی جهانگردی سکس هستند. گروهی از تجار ژاپنی از طرف شرکتهای خود، بهعنوان پاداش به این مراکز فرستاده میشوند.
بخش دیگری از صنعت سکس، دلالی است؛ یعنی شرکتهای خصوصی که اکثر آنها در کشورهای غربی هستند، زنان آسیایی یا آمریکای لاتین را میفروشند و علناً آنها را به عنوان زنان مطیع، چشم و گوش بسته و فرمانبردار تبلیغ میکنند.
همچنین، وجود صدها شبکهی ماهوارهای و هزاران شبکهی تلویزیونی در رواج بیبند و باری و افزایش هر چه بیشتر فحشاء و فساد، توسط حامیان حقوق زن، بهخوبی چهره کریح آنها را نشان میدهد.»