اغلب در تعریف امت چنانکه در جامعهشناسی جاهلی به چشم میخورد، مشترکاتی از قبیل: رنگ، نژاد، سرزمین و زبان را ملاحظه مینمایند و با مبنا قراردادن این عناصر، امت را تعریف میکنند و معتقدند افرادی که از یک رنگ و نژاد هستند و یا در یک سرزمین زندگی میکنند و یا با یک لغت، سخن میگویند امت را تشکیل میدهند، این درحالی است که نظریۀ فوق را میتوان از جهات متعدد مورد تردید قرار داد؛ زیرا قبل از هر چیز در تشکیل هر مجموعهای، باید اعضای آن مجموعه در انتخاب مصالح مشترک بین خود اختیار داشته باشند تا در پذیرفتن و نپذیرفتن آن مجموعه قدرت انتخاب داشته باشند و اجباراً و اکراهاً به سلکی گردن ننهند.
طبق نظریۀ فوق، هیچکدام از عناصر تشکیلدهندۀ یک امت در اختیار افراد نمیباشد؛ چون مسلّم است که از هیچ فردی در تعیین سرزمین زادگاهش نظرخواهی نشده است و همینطور هیچ فردی در تعیین رنگ، نژاد و انتخاب زبان اختیاری نداشته است و به همین جهت است که اینگونه معیارها در اسلام هیچ ارزشی ندارند و هرگز ملاک ارزیابی و سنجش افراد قرار نمیگیرند؛ بنابراین، این چنین عناصر، هیچوقت نمیتوانند تشکیلدهندۀ اجزای یک امت باشند؛ بلکه آنچه میتواند در تعریف و ساخت امت نقش اساسی داشته باشد، معتقدات و ارزشهایی است که یک امت به آن دل داده است و در راه تحقق بخشیدن و محافظت آنها از نفس و نفیس خود میگذرد و یقیناً امتی که بر این اساس پدید آید و عناصر مشترک افرادش باورها و اعتقادات باشد و عقیدۀ صحیح آنها را به یکدیگر مرتبط گرداند، به مراتب متفاوت خواهد بود با امتهای مادی و جاهلی که اغلب پیوندشان بر اساس مصالح مادی میباشد، مصالحی که بعضاً در بین حیوانات یک چراگاه و یا گوسفندان یک مزرعه نیز به چشم میخورد.
اینجاست که امتِ عقیده، امت ایده و اعتقاد بر خلاف بقیۀ امتها همواره در حال رشد و تعالی است و نشاط و فنآوری، صلاحیت و تازگیاش هیچگاه متوقف نمیشود، بر خلاف نظریۀ مشهور ابنخلدون، جامعه شناس معروف جهان اسلام، مبنی بر اینکه حکومتها و امتهای تاریخی بعد از مدتی که سیر صعودی دارند، دوباره به مرور زمان، دچار پیری و فروپاشی میشوند؛ اما امت عقیده هرگز دچار پیری نمیشود و اگر بر معتقدات و باورهای خویش استوار باشد، همیشه در حال رشدونمو، پیشرفت و ترقی میباشد.