نویسنده: ابو رائف

جنایات شوروی در افغانستان

    شوروی که با قشون تا دندان مسلح به افغانستان حمله کرد، به‌دنبال هموارساختن زمینۀ حضور طولانی‌مدت خویش و استعمار و اشغال دایمی و همیشگی این مملکت بود. آنان از هر ابزار و آله‌ای برای بقا و ماندن خود استفاده می‌کردند و به‌نوعی، ابزار و آلات جنگی و نظامی‌شان درجهت برآورده‌ساختن هدف و نتیجۀ موردنیازشان مورد استفاده قرار می‌گرفتند.
    آنان با شعار «هدف وسیلۀ را توجیه می‌کند»، دست به هر جنایت و قتل و کشتار و بی‌خانمان‌سازی زدند و در این‌جهت، از دایرۀ اهداف نظامی و انسانی خارج شدند.
    در این تجاوز، بیش از یک میلیون افغان به روش‌های مختلف، جان خود را از دست دادند. پنج میلیون افغان (یک‌سوم جمعیت افغانستان) به کشورهای ایران و پاکستان مهاجر شدند؛ به‌گونه‌ای که سرآغاز مهاجرت گستردۀ افغان‌ها و جلاوطن‌شدن آنان بود. در سال‌های هشتاد میلادی از هر دو مهاجر در جهان، یکی افغان بود.
    افزون بر کشته‌شده‌ها، یک میلیون و دوصدهزار افغان دیگر، شامل مجاهدین ضد روس، سربازان حکومت و افراد ملکی در جنگ‌ها معیوب و مجروح شدند، مجموعاً بیش از سه میلیون افغان مجروح و کشته شدند.
    از دیگر آثار شوم و نتایج تجاوز و جنایات شوروی سابق بر افغانستان، ازبین‌رفتن اراضی زراعتی و کشاورزی افغانستان بود. به‌گونه‌ای که در سال ۱۹۸۵م. بیشتر از نیمی از اراضی زراعتی افغانستان که منبع اصلی و اساسی درآمد مردم و کسب روزی آن‌ها بود و نیز دست‌گاه‌ها و شبکه‌های آب‌یاری زراعتی، درنتیجة بمباردمان و یا خراب‌کاری‌های عمدی روس‌ها، ازبین رفتند.
    افزون بر جنایات ذکرشده، در زمینۀ سلب آرامش و امنیت از اراضی افغانستان و مردم آن، ده تا پانزده میلیون ماین توسط نیروهای شوروی و ارتش آن وقت افغانستان، به زمین فرش شدند که تاکنون خطر بزرگی برای افغانستان به‌شمار می‌روند و هرازگاهی با انفجار و انفلاق آن‌ها، جان کودکان و زنان و عموم مردم را در معرض خطر جدی قرار می‌دهند.

قیام مردم مجاهد افغانستان علیه تجاوز شوروی

    مردم مجاهد افغانستان با تشکیل گروه‌ها و حرکات مختلف جهادی در اقصا نقاط کشور، علیه تهاجم شوروی به‌پا خواستند و با عزم و مجاهده‌های بی‌شمار، کشورشان را از چنگال متجاوزین آزاد ساختند.
    مبارزه و ایستادگی در مقابل ابرقدرت‌ زمان و یا به‌عبارتی، امپراتوری کبیر شرق، برگ زرینی در تاریخ حماسه‌آفرینی‌های ملت افغان است؛ حماسه‌ای که در آن، ملت افغان با چنگ و دندان از جای‌جای خاک وطن پاسداری کرد و صدها هزار سینۀ چاک‌شده و شریان خون دل، الف‌بای عزت، غیرت و آزادگی را رسم نمود.
    مقاومت ملت مسلمان افغان در مقابل جماهیر شوروی که در آن زمان ابر قدرت شرق و دومین قدرت جهان بود، صحنه‌هایی از ایثار و رشادت را آفرید که همانند آن کم‌تر دیده و شنیده می‌شود.
    نبرد دلیرانۀ مجاهدین مسلمان در افغانستان با امپراتوری بزرگ شرق، حکایتی است که بی‌شک در تاریخ مسلمانان و جهان جاودانه خواهد ماند.
    این جنگ، نُه سال و دو ماه به‌درازا انجامید و در طول این مدت، مردان و زنان افغان در سخت‌ترین شرایط، درمیان کوهستان‌ها و در اوج گرما و سرما به مبارزه پرداختند و دشوارتر آن‌که نه‌تنها با روس‌ها می‌جنگیدند بلکه دولت مرکزی نیز در برابر آن‌ها قرار داشت.
    احزاب و حرکت‌های اسلامی با حمایت و تشویق بعضی از کشورهای اسلامی و منطقه‌ای، زمام قیام جهادی ملت افغانستان را در دست گرفتند و با جهت‌دهی آن‌ها، حرکت جهادی را رهبری کردند.
    احزابی مانند «جمعیت اسلامی افغانستان»، «اتحاد اسلامی»، «حزب اسلامی»، »حزب وحدت اسلامی افغانستان»، «حرکت اسلامی»، «حزب دعوت اسلامی»، «محاذ ملی افغانستان» و… که هرکدام متشکل از اقوام و مذاهب مختلف افغانستان بودند اما درجهت مبارزه با اشغال شوروی و به‌همین هدف واحد می‌جنگیدند، توانستند با رهبری و جهت‌دهی مجاهدین و سوق‌دادن آن‌ها در امور جهادی، شوروی و ایادی‌اش را شکست داده و راه را برای ختم اشغال هموار کنند.
    در کنار مردم مجاهد افغانستان و احزاب اسلامی افغانستان، بسیاری از مجاهدین عرب مسلمان نیز به کشور افغانستان کوچ کردند و در کنار برادران افغان خود به نبرد و جهاد علیه متجاوزین شوروی پرداختند. آنان با داعیه و روحیۀ بالای دینی و جهادی، به کمک برادران خود در افغانستان شتافتند. مشهورترین آنان شیخ شهید «عبدالله عزام» فلسطینی بود که سال‌ها مصروف جهاد در افغانستان بود و نظم و نظام تازه‌ای به روحیۀ جهادی ملت افغان داد.
    وی در کنار فعالیت‌های جهادی و اشتراک در میادین جهادی، در امور فرهنگی و نوشتاری جهادی نیز فعال بود و جان‌فشانی‌ها و کراماتی را که از مجاهدین افغانستان در هنگام جهاد با شوروی ظاهر شده است را در کتابی گردآوری کرده است و آن را به‌نام «آیات الرحمان في جهاد الأفغان»؛ »نشانه‌های رحمان در جهاد مردم افغان» در اختیار عموم قرار داده است.
    غیر از احزاب اسلامی که علیه شوروی می‌جنگیدند، با آغاز سال تحصیلی بسیاری از محصلین و دانشجویان نیز پرچم جهاد را برافراشته داشتند و صنوف تحصیلی پوهنتون‌ها تبدیل به میادین حرکت‌های جهادی و رهبری و جهت‌دهی آن‌ها شده بود.

شکست و خروج شوروی از افغانستان

    قیام‌های مردمی در سراسر افغانستان روزبه‌روز اوج بیشتری به‌خود می‌گرفت و گروه‌های جهادی منظم‌تر می‌شدند و ضربات شدیدی بر پیکر نیروهای اشغال‌گر شوروی و جیره‌خواران داخلی آنان وارد می‌گردید.
    پس از مرگ «برژنف»، رئیس جمهوری که توسط وی به افغانستان حمله صورت گرفت، «گورباچف» زمام حکومت شوروی را به‌دست گرفت. وی که دولتش از افغانستان متحمل خسارت‌های بزرگی شده بود و نیز عقب‌نشینی برای جایگاه و اعتبار آنان در محافل عمومی و بین‌المللی و درمیان کشورهای وابسته به نظام سرمایه‌داری باعث افت بود، برای حل این بحران و خروج از این معضل بزرگ حیله‌ای اندیشید و با پادرمیانی سازمان ملل در تاریخ ۱۴ آوریل۱۹۸۸م. توافق‌نامه‌ای چهارجانبه بین روسیه، آمریکا، کابل و اسلام‌آباد در ژنو تنظیم کرد که طبق مفاد آن، در مدت نُه ماه قشون روسیه به‌صورت صلح‌آمیز از افغانستان خارج شوند.
    سرانجام ارتش متجاوز شوروی، در ۲۶ دلو ۱۳۶۷ ه.ش. مطابق با ۱۵ فبریه ۱۹۸۹م. مجبور به خروج ذلت‌بار از افغانستان شد و همین زخم سبب متلاشی‌شدن اتحاد جماهیر شوروی سابق شد.
    بدین‌صورت، دومین مرحلۀ اشغال افغانستان توسط یکی از ابرقدرت‌های جهان به‌پایان رسید و برگ زرین دیگری از رشادت‌ها و مجاهدت‌های ملت افغانستان به‌ثبت رسید.
بخش قبلی | بخش بعدی

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version