نویسنده: عبیدالله نیمروزی
چاهی در بهشت
بعد از هجرت مسلمانان به مدینه و افزایش تعدادشان در مدینه، توطئههای یهود نسبت به مسلمانان زیاد شد، یکی از توطئههای طمعکاران این بود که در مدینه چاهی به نام رومه وجود داشت که متعلق به فردی یهودی بود، این شخص یهودی پول آب را از مسلمانان میگرفت، وقتی نیاز مسلمانان به آب را احساس کرد، سوء استفاده نمود و شروع کرد به بالا بردن قیمت آب، آنگاه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمود: هرکس چاه رومه را بخرد، در عوض، خداوند یک چاه در بهشت به او میدهد. عثمان رضیاللهعنه نزد آن یهودی رفت و به او پیشنهاد کرد که چاه رومه را از او بخرد؛ یهودی مبلغ گزافی را که عبارت از پنجاه هزار درهم بود در مقابل چاه تقاضا کرد، عثمان به او پیشنهاد کرد که نصف چاه را دوازده هزار درهم از او بخرد، بر این اساس که یک روز او از آب چاه استفاده کند و یک روز عثمان رضیاللهعنه؛ یهودی موافقت کرد، حضرت عثمان رضیاللهعنه روز خودش را مجانی اعلان کرد و از مسلمانان تقاضا کرد که در روز نوبتش مجانی آب ببرند، دیگر هیچکس از مسلمانان در نوبت روز یهودی برای گرفتن آب نمیرفت، یهودی نزد عثمان آمد و به او پیشنهاد کرد که سهمش از چاه را به هشت هزار درهم بخرد؛ عثمان موافقت کرد و چاه «رومه» را خرید و برای خودش چاهی در بهشت مهیا کرد. خوشا به حالش.
غزوهی تبوک
این جنگ به جنگ عسره یا سخت نامیده شد؛ چون زمان این جنگ در گرمای سخت و پیش از رسیدن میوهها و برداشت محصولات بود، تعداد مسلمانان به «سیهزار» رسید، این تعداد به غذا و چهارپایان و چیزهای دیگر نیاز داشتند، ابوبکر تمام مالش را آورد و عمر نصف مالش را آورد؛ ولی این کافی نبود. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم روی منبر ایستاد و گفت: چه کسی لشکر عسره را تجهیز میکند در مقابل، بهشت از آن او باشد؟ عثمان ایستاد و گفت: صد شتر با بارش بر عهدهی من. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمود: خدا به تو جزای خیر دهد، خدایا از عثمان راضی باش و او را بیامرز. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم یک پله از منبر آمد پایین، عثمان گفت: سیصد شتر با بار و تجهیزات بر عهدهی من. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم برایش دعا کرد: فرمود از امروز به بعد عثمان هرکاری که بکند ضرر نمیکند. وقتی این را شنید، گفت: یا رسول الله صلیاللهعلیهوسلم نهصد و پنجاه شتر مجهز پنجاه اسب و هفتصد اوقیه طلا و ده هزار دینار با من. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم دستانش را بالا بُرد و دعا کرد: خدایا برای عثمان بیامرز، آنچه پیش فرستاده و آنچه به تأخیر انداخته است. عثمان بعد از آن ضرر نکرد و او به تنهایی یک سوم سپاه را آماده و مجهز کرد.
بیعت با ایشان
عثمان نقش مستشار خلیفه را در دوران عمر فاروق رضیاللهعنه داشت. وقتی فاروق رضیاللهعنه ضربه خورد، نخواست که بعد از خود خلیفهای انتخاب کند؛ ولی شش نفر را انتخاب کرد که عبارت بودند از: عثمان رضیاللهعنه، علی رضیاللهعنه، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر و سعد بن ابی وقاص رضیاللهعنهم؛ بر این اساس که از میان آنها یکی انتخاب شود و به صهیب رومی رضیاللهعنه دستور داد که برای مردم امامت دهد تا خلیفه انتخاب شود؛ سرانجام عثمان به عنوان خلیفه انتخاب شد و بعد از اینکه با او بیعت کردند روی منبر رفت و برای مردم سخنرانی کرد و گفت: اما بعد، به من تحمیل شده و من پذیرفتهام من متّبع و پیرو هستم و مبتدع و نوآور نیستم.
فتوحات عهد خلافت حضرت عثمان رضیاللهعنه
در عهد خلافت ایشان دو نوع فتوحات نصیب مسلمانان شد. اول آن ممالکی که در عهد حضرت فاورق اعظم رضیاللهعنه فتح شده و بعداً سرکشی نموده از قلمرو حکومت اسلامی جدا شده بودند. بار دیگر در زمان حضرت عثمان رضیاللهعنه مجدداً به قلمرو اسلام ملحق شدند. دوم فتح جدیدی که در آنها جهاد بر پا شده تحت تصرف مسلمانان در آمدهاند. در اینجا از هر دو نوع فتوحات شرح مختصری به طور نمونه بیان میشود.
الحاق مجدد سرزمینهای جدا شدهی مردم همدان که سرزمین آنها تحت تسلط مسلمانان وجود داشت سرکشی و طغیان نموده از سیطرهی حکومت اسلامی جدا شده بودند، طغیان این سرزمین به وسیلهی حضرت مغيرة بن شعبه رضياللهعنه سركوب و فتح گردید. مردم ری نیز علم طغیان برافراشتند، اما اسلام بار دیگر به وسیلهی حضرت ابوموسی اشعری و حضرت براء بن عازب رضیاللهعنهما بر آنها پیروز شد. در اسکندریهی مصر هم آتش شرارت و بغاوت شعلهور شد؛ اما با سعی و کوشش حضرت عمرو بن عاص رضیاللهعنه این شهر نیز فتح گردید. اهالی آذربایجان هم خیانت کردند؛ اما به وسیلهی کوششهای ولید بن عقبه رضیاللهعنه بار دیگر مسلمانان بر آنجا تسلط یافتند و نقاط همجوار آذربایجان نیز فتح شدند. ارمنستان هم که از اسلام جدا شده بود بار دیگر فتح شد.
این فتوحاتِ حضرت عثمان رضیاللهعنه نظیر خدمت قتال با مرتدین بود که بهوسیلهی حضرت ابوبکر رضیاللهعنه انجام یافت. اگر مساعی او به کار نمیرفت و این شورشها و طغیانها خاموش نمیشدند خدا میداند عاقبت کار مسلمانان چه میشد!؟
ادامه دارد…