بعضی از محدّثین گفتهاند: امام بخاری در سال 217 هجری قمری تألیف «الجامع الصحیح» را آغاز کرده و در سال 233 هجری قمری به پایان رسانید که تقریباً در مدت 16 سال آن را تکمیل کرد؛ بعضی از محدّثین در مورد سال شروع و اتمام آن، از تاریخ استنباط کردهاند که از سال 217 شروع و سال 233 به اتمام رسیده است؛ اما مدت شانزده سال یقینی است.
بسیاری از علماء با توجه به این که یحیی بن معین در سال 233 و علی بن مدینی در سال 234 و احمد بن حنبل در سال241 هجری قمری وفات کردهاند؛ نظرشان این است که در سال 233 هـ. ق. کتاب به پایان رسیده است؛ زیرا یحیی بن معین و احمد بن حنبل این کتاب را دیده و به آنها عرضه شده است.
امام بخاری تألیف کتاب را در سن 33 سالگی شروع و در سن 49 سالگی به پایان رسانده و بعد از آن33 سال زنده ماند و در این مدت این کتاب را تدریس میکرد و به شاگردان اجازة روایت میداد و از این کتاب در این مدت، کم و زیاد میکرد.
مصنفین گاهی کتابهایشان را اصلاح میکنند و چیزی به آن میافزایند یا کم میکنند؛ بنابراین، نسخههای بخاری مختلف هستند؛ به طور مثال: نسخة حماد بن شاکر «دوصد» حدیث از نسخة فربری کمتر دارد و نسخة ابراهیم بن معقل «سیصد» حدیث از نسخة فربری کم دارد.
ویژگیوفضایل «صحیحالبخاری»
شیخ عبدالقدوس بن همام میفرماید: «از مشایخ شنیدهام که امام وقتی این کتاب را در ریاض الجنه (بین منبر و حجرهی مبارک پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم) به رشتهی تحریر در آورد، برای نوشتنِ هر حدیث، دو رکعت نماز میخواند».
عمر بن محمد بن بحیر البجیری میفرماید: «این کتاب در «مسجد الحرام» نوشته شده و امام بخاری برای نوشتن هر حدیث، طهارت نموده و دو رکعت نماز میخواند و بعد حدیث را مینوشت».
امام بخاری ابتدا غسل میکرد و سپس دو رکعت نماز استخاره میخواند؛ اگر شرحِ صدر حاصل میشد، حدیث را درج میکرد و مینوشت.
این کتاب نه تنها برکاتِ باطنی دارد؛ بلکه به برکاتِ ظاهری هم میرسد و علامه ابنحجر فرموده است که «صحیح البخاری» اگر در وقت مصیبت خوانده شود، آن مصیبت دور میشود و اگر کشتیای در حال غرق شدن بود، خوانده شود، آن کشتی نجات پیدا میکند، امام بخاری برای خوانندهی این کتاب دعا فرموده و خود او مستجب الدعوه بودهاند.
علامه جمال الدین از استاد خود، جلیل الدین نقل کرده که من «صحیح البخاری» را 120 بار خواندم و هرکسی که حاجتی داشته باشد، بر آورده میشود.
قبول شدنِ دعا بعد از خواندنِ دو کتاب ثابت است: یکی قرآن عظیم الشأن و دیگری صحیح البخاری.[1]
تعدادمرویاتکتاب «الجامعالصحیح»
تعداد احادیثِ کتاب بخاری با مکرّرات، «هفت هزار و دوصد و هفتاد و پنج» حدیث و بدون مکرّرات، «چهار هزار» حدیث هستند.
علامه نووی نظر استاد خود، علامه بن صلاح را تأیید میکند و حافظ ابنکثیر در کتاب «اختصار علوم الحدیث» نظر علامه نووی و علامه ابنصلاح را اختیار کرده است؛ لیکن برداشتِ حافظ ابنحجر و دیگر بزرگان این است که تعداد کل مرویات، ازاین بیشتراند و تعداد آنها را «نه هزار و هشتاد و دو» نوشتهاند، بعضی میگویند: علامه ابنصلاح تعداد احادیث مسند را ذکر کرده است و علامه ابنحجر احادیثی را که سندشان ذکر شده و آنهایی که ذکر نشده را نیز حساب کرده است و با حذف و بدونِ درنظرداشتِ معلّقات و متابعات و با رعایتِ مکرّرات، «هفت هزار و سیصد و نود و هفت» حدیث بیان کرده است.
معلّقاتی که متونشان را نیز در کتاب بخاری ذکر کردهاند، تعدادشان 1341 حدیث هستند؛ متابعات 344 که مجموعشان با آنچه که ابنصلاح گفته است «نه هزار و هشتاد و دو» حدیث میشود و حافظ ابنحجر میفرماید: روایت مرفوعه بدون تکرار، «دو هزار و پانصد و سیزده» حدیث هستند؛ اما علامه عسقلانی (شاگرد ابنحجر) تعداد احادیث را بعد از حذفِ مکرّرات و تعلیقات، «دو هزار و ششصد و دو» حدیث گفته و سید انورشاه، شمارش علامه عسقلانی را تأیید کرده است.
امام برای جرح و تعدیل، روش دیگری غیر از روش محدّثین در پیش گرفت. ائمۀ حدیث و متخصصین این فن، وقتی یک راوی را جرح میکنند، گاهی میگویند: «دجال من الدجلة، وضَّاع، کذَّاب» و الفاظ سختی به کار میبرند؛ اما امام هرگاه به وضَّاع و کذَّاب برخورد میکند، فقط و فقط به «منکرالحدیث» اکتفا مینماید یا «فیه نظر» میفرماید و یا «سقطوا عنه» میگویند.
جایی دیگر میفرماید: «کل من قلت فیه «منکر الحدیث» فلا تحلُّ الروایة عنه» «هر کسی که من او را منکر الحدیث بگویم، روایت از او صحیح نیست. و منکر الحدیث معنی وضَّاع را میدهد».
منقول است که امام از یک استاد که احساس کرده بود، این استاد مدلِّس است و تدلیس میکند، 10 هزار حدیث را که از او حفظ داشت، ترک کرد و این مهارت و احتیاط امام را در روایت حدیث نشان میدهد.
نتیجه
لذا در نتیجه درمییابیم که هر شخصی میتواند در ابعاد مختلف زندگی خود از قبیل: سفر به خاطر کسب علم، تأثیر دعای مادر، کامیابی در امتحانات و آزمایشات خداوندی، اعتدال و میانهروی از زندگی حضرت امام بخاری رحمهالله الگوبرداری نماید و حتی میتوان گفت که هیچ درس و تربیتی وجود ندارد که در تشکیل شخصیت مسلمانان نقش داشته باشد؛ مگر اینکه آن را در رفتار و سیرت امام بخاری مییابیم.
بدون شک ما از سیره و زندگی امام بخاری تلاش، کوشش و صبر جمیل را میآموزیم و نیز میآموزیم آنچه را که باعث صعود در مدارج صدق و امانت و جستجو از حق و حقیقت است را باید محکم گرفته و به شاگردان و معلمین احترام متقابل داشته باشیم، بهگونهای که معلم نیاز شاگرد خود را برآورده سازد و شاگرد احترام استادش را به جای بیاورد و منزلت و قدر او را درک کند.
در اینجا قلم را درحالیکه اصلا دلم نمیخواهد، کنار میگذاریم.
کلمۀ بخاری در وجود من دوست داشتنی است و آن کلمهای است که در تمامی اعصار و قرون از آن یاد میشود و نسلها به طنین آن گوش فرا میدهند.
منابع:
[1] . علوم الحدیث صفحه 14 لإبن الصلاح، حقّقه و علَّق علیه، الدکتور مصطفی، انتشارات: دارالمصطفی.