نویسنده: عبدالحی لیان
الگوی تربیت الهی در خانوادۀ انبیاء علیهم‌الصلاةو‌السلام

بخش شصت‌وچهارم

آموزه‌های تربیتی داستان یعقوب علیه‌السلام
داستان حضرت یعقوب علیه‌السلام در قرآن کریم گنجینه‌ای پربار از آموزه‌های تربیتی عمیق برای بشریت است. این قصه، فراتر از یک پیام الهی، چالش‌های طاقت‌فرسای صبر و استقامت در برابر ناملایمات، به‌خصوص در عرصۀ دعوت و تربیت نسل‌ها را به تصویر می‌کشد. از مواجهه با نافرمانی نزدیک‌ترین افراد گرفته تا تحمل دوری فرزند، هر فراز از زندگی یعقوب علیه‌السلام، درسی عملی در زمینۀ ایمان، توکل، پایداری و مسئولیت‌پذیری فردی و خانوادگی ارائه می‌دهد. این روایت جاودان، ما را به تأملی عمیق در ابعاد مختلف تربیت فرا می‌خواند و الگوهایی بی‌بدیل برای زیست ایمانی و اخلاقی در اختیار می‌گذارد.
آموزۀ اول: رؤیا، آینده‌نگری است و بسته به بینندۀ متفاوت است
رؤیای حضرت یوسف علیه‌السلام از آن‌گونه رؤیاهای متداولی نبود که برای بسیاری از مردم پیش می‌آید، بلکه رؤیایی بود فراتر از طبیعت بشر و در نتیجه، نشانه‌ای بود برای امر بزرگی که به دست آن پسر فرمانبردار محقق می‌شد. این رؤیا به آنچه از بلا که بر یوسف علیه‌السلام نازل شد اشاره‌ای نکرد، گویی آن را پشت سر انداخته بود و آن را چیزی شایستۀ ذکر نمی‌دانست؛ زیرا آنچه از مصیبت بر یوسف علیه‌السلام نازل شد، در برابر آن نعمت و آسایشی که (سرانجام) به آن دست یافت، اصلاً به حساب نمی‌آید.[1]
رؤیا بسته به بینندۀ متفاوت است. رؤیای پیامبران علیهم‌الصلاةوالسلام، وحی است و رؤیای شایستگان، راست است و به این وصف، بخشی از نبوت است؛ چرا که خبر از غیب می‌دهد. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌‎وآله‌وسلم فرمودند: «از نبوت جز بشارت‌ها باقی نمانده است». اصحاب پرسیدند: «بشارت‌ها چیست؟» فرمودند: «رؤیای صالح.»[2] و نیز آن‌حضرت فرمودند: «رؤیای مؤمن، بخشی از چهل و شش بخش نبوت است.»[3]
آموزۀ دوم: رؤیای صالحه بشارتی است که تنها باید به دوستان بیان شود
اگر کسی رؤیای خوبی ببیند، باید آن را تنها به کسانی که او را دوست دارند و برای رؤیایش ارزش قائلند اطلاع دهد، نه دیگران؛ زیرا این عمل، تکمیل آن خیر است. همچنین اگر خداوند متعال به فردی نعمتی عطا کند (و نعمت‌های خداوند بی‌شمار و فراوان است) جایز است که این نعمت را به کسی که او را دوست دارد و برایش ارزش قائل است نشان دهد، بر اساس آیۀ شریفه:
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ”[4] ترجمه: «‏بلكه نعمت‌های پروردگارت را بازگو كن (و از آن‌ها صحبت بدار، و شكر آن‌ها را با بذل و بخشش بگزار)».‏
بدون اینکه هدف دیگری مانند تکبر و فخرفروشی بر خلق خدا و امور دیگر که منهی دربارۀ آن‌هاست داشته باشد. و نیز جایز است که از بیان آن نزد کسی که از شر و حسادت او می‌ترسد خودداری کند. دلیل این امر آن است که حضرت یعقوب علیه‌السلام پسرش حضرت یوسف علیه‌السلام را از بازگو کردن رؤیایش که بر فضیلت و مقام بلند او دلالت داشت، به برادرانش منع کرد؛ از ترس اینکه مبادا به او حسادت و کینه بورزند. این نوعی از تربیت است که باید در اولین قواعد تربیتی رعایت شود و آن، رازداری تا زمان مناسب افشای آن است. رازداری نوعی کنترل بر رفتارهای ناشی از زبان است، و زبان رها شده (و بدون کنترل) بدترین دشمن انسان است. اگر فرد عادت کند که بر هر آنچه از زبانش برمی‌آید کنترل داشته باشد، به گونه‌ای که تنها از آنچه سخن گفتن درباره‌اش جایز است سخن بگوید و از هر آنچه نباید بگوید خودداری کند، در این صورت اساس محکمی برای ساختن جامعه‌ای بنا نهاده‌ایم که محبت بر آن حاکم است و همکاری و الفت آن را فراگرفته، جایی که نه غیبتی هست و نه سخن‌چینی، نه دروغی و نه نفاقی، نه دشنامی و نه مجادلات بیهوده و… .[5]
این مفهوم از آیۀ شریفه: قَالَ یا بُنَی لاَ تَقْصُصْ رُؤْیاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَیكِیدُواْ لَكَ كَیداً إِنَّ الشَّیطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ”[6] ترجمه: «(پدرش) گفت: فرزند عزیزم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مكن، (چرا كه مایۀ حسد آنان می‌شود، و شیطان ایشان را بر آن می‌دارد) كه برای تو نیرنگ بازی و دسیسه‌سازی كنند. بی‌گمان اهریمن دشمن آشكار انسان است».‏
و نیز فرمودۀ رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم استفاده می‌شود که فرمودند: الرُّؤْیَا مُعَلَّقَةٌ بِرِجْلِ طَائِرٍ مَا لَمْ یَتَحَدَّثْ بِهَا صَاحِبُهَا، فَإِذَا حَدَّثَ بِهَا وَقَعَتْ”[7] «خواب به پای پرنده‌ای آویزان است تا زمانی که صاحبش آن را بازگو نکند، و وقتی آن را بازگو کرد (به واقع) می‌گراید».
همچنین از ابو قتاده رضی‌الله‌عنه روایت است که گفت: از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شنیدم که می‌فرمود: «الرُّؤْیَا مِنَ اللَّهِ، وَالْحُلْمُ مِنَ الشَّیْطَانِ، فَإِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ شَیْئًا یَكْرَهُهُ فَلْیَنْفِثْ عَنْ یَسَارِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَلْیَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّهَا، فَإِنَّهَا لَنْ تَضُرَّهُ.»[8]؛ رؤیای خوب از جانب خداست و خواب پریشان از شیطان. پس اگر یکی از شما چیزی را دید که خوش ندارد، سه بار به سمت چپ خود فوت کند و از شر آن و شر شیطان به خدا پناه ببرد، که (در این صورت) به او آسیبی نمی‌رساند. او (ابو قتاده) گفت: من رؤیاهایی می‌دیدم که (بار سنگین آن) برایم از کوه هم سنگین‌تر بود، اما پس از شنیدن این حدیث، دیگر هیچ اعتنایی به آن‌ها نکردم.
و از ابو سلمهرضی‌الله‌عنه روایت است که گفت: من رؤیاهایی می‌دیدم که مرا بیمار می‌کرد. گفت: سپس ابوقتاده رضی‌الله‌عنه را ملاقات کردم و او گفت: من نیز رؤیاهایی می‌دیدم که مرا بیمار می‌کرد، تا اینکه شنیدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌فرماید: «الرُّؤْیَا الصَّالِحَةُ مِنَ اللَّهِ، فَإِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ مَا یُحِبُّ فَلَا یُحَدِّثْ بِهَا إِلَّا مَنْ یُحِبُّ، وَإِنْ رَأَى مَا یَكْرَهُ فَلْیَتَفِلْ عَنْ یَسَارِهِ ثَلَاثًا، وَلْیَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ الشَّیْطَانِ وَشَرِّهَا، وَلَا یُحَدِّثْ بِهَا أَحَدًا فَإِنَّهَا لَنْ تَضُرَّهُ.»[9]؛ رؤیای صالحه از جانب خداست. پس اگر یکی از شما چیزی را دید که دوست دارد، آن را تنها برای کسی‌که دوستش دارد بازگو کند، و اگر چیزی را دید که خوش ندارد، سه بار به سمت چپ خود فوت کند و از شر شیطان و شر آن به خدا پناه ببرد و آن را برای هیچ کس بازگو نکند، که (در این صورت) به او آسیبی نمی‌رساند.
از مجموعۀ احادیث پیشین فهمیده می‌شود که اگر کسی رؤیای ناخوشایندی ببیند، باید چند کار انجام دهد تا به او آسیب نرساند:
۱. سه بار به سمت چپ خود فوت کند.
۲. از شر آن به خدا پناه ببرد.
۳. آن را برای هیچ کس بازگو نکند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. محمد السید، الوکیل، نظرات فی أحسن القصص، دمشق: دارالقلم، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۰۵.

[2]. أخرجه البخاري، كتاب التعبير، الحديث (۶۹۹۰).

[3]. أخرجه البخاري، كتاب التعبير، الحديث (۱۹۸۸)؛ مسلم، كتاب الرؤيا، الحديث (٢٢٦٣).

[4]. الضحی: ۱۱.

[5]. محمد السید، الوکیل، نظرات فی أحسن القصص، دمشق: دارالقلم، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۸۹.

[6]. یوسف: ۵.

[7]. أخرجه أحمد، ج۴، ص۱؛ الدارمي، كتاب الرؤيا، الحديث (٢١٤٨).

[8]. أخرجه مسلم، كتاب الرؤيا، الحديث (٢٢٦١). 

9. أخرجه البخاري، كتاب التعبير، الحديث (٦٦٣٧).

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version