نویسنده: دوکتور نورمحمد محبی

قرآن؛ معجزه‌ای فراتر از زمان

بخش چهل‌وهشتم

قلب، کیسۀ تامور و شگفتی لخته‌شدن خون
قلب انسان از جمله عجایب آفرینش الهی است؛ عضله‌ای بی‌همتا که خداوند آن را در درون سینۀ ما جا داده و آن را سرچشمۀ حیات و حرکت بدن قرار داده است. دانشمندان، قلب را قوی‌ترین و استوارترین عضله در وجود بشر می‌دانند؛ عضله‌ای که از لحظۀ نخستِ تپیدن در رحم مادر تا واپسین دم زندگی، پیوسته کار می‌کند؛ نه خسته می‌شود، نه از کار بازمی‌ماند، نه از حرکت می‌ایستد.
دانشمندان قلب را «پمپ مکنده[1] و فشاردهنده» می‌نامند؛ پمپی که وظیفه دارد خون را در سرتاسر بدن به گردش درآورد. این وظیفۀ عظیم و خستگی‌ناپذیر، از آغازین لحظاتِ حیات جنینی آغاز می‌گردد و تا دم واپسین ادامه می‌یابد. قلب نه می‌خوابد، نه استراحت می‌کند، و نه از کار باز می‌ماند؛ گویی‌که برای حرکت و تپش آفریده شده است.
ساختمان شگفت‌انگیز قلب
از نشانه‌های روشن قدرت و حکمت پروردگار این است که برای قلب، کیسه‌ای خاص به‌نام «شِغاف» خلق کرده است که به خود قلب چسبیده است. این کیسه، توسط پوشش دیگری به‌نام «تامور/پریکارد» (Pericardium)[2] احاطه گردیده است. تامور، غشایی است که ماده‌ای روان‌کننده ترشح می‌نماید؛ ماده‌ای که وظیفه‌اش نرم‌ ساختن حرکت قلب است تا قلب در اثر تپش‌های مداوم، با دیواره‌های اطراف تماس و اصطکاک نداشته باشد؛ دُرُست مانند روغنی که در دستگاه‌های صنعتی برای کاهش اصطکاک به‌کار می‌رود.
غلاف شغاف، غشایی است بسیار نازک، لطیف و صیقلی. این غشاء به همراه تامور، به‌گونه‌ای خلق شده‌اند که مانع تماس مستقیم قلب با بافت‌های اطراف شده و حرکت آن را کاملاً روان و بدون اصطکاک ساخته‌اند. بی‌تردید، این نظم دقیق، تدبیری است از سوی خداوند علیم و قدیر.
شگفتی لخته‌شدن خون
یکی دیگر از اسرار بزرگ آفرینش، خصوصیت عجیبی است که در خون نهاده شده است: خاصیت «تجلّط» (لخته‌شدن). اگر این خصوصیت در خون وجود نمی‌داشت، کوچک‌ترین زخم یا خراش می‌توانست سبب مرگ انسان گردد؛ زیرا خون پیوسته و بدون توقف از بدن خارج می‌شد.
اما پروردگار متعال چنان حکیمانه خون را آفریده است که به‌محض تماس با هوای بیرون، رشته‌هایی به‌نام «فیبرین»[3] در آن پدید می‌آیند که راه خروج خون را می‌بندند. این رشته‌ها مانند یک درب یا درپوش طبیعی عمل می‌کنند که منفذ گشوده‌شده را سریعاً مسدود می‌سازند. این خصوصیت خارق‌العاده سبب می‌شود که از خون‌ریزی بیشتر جلوگیری گردد و زخم به‌تدریج التیام یابد. همان‌گونه که قرآن کریم می‌فرماید: «ذَٰلِكَ تَقدِیرُ ٱلعَزِیزِ ٱلعَلِیمِ.»[4]؛ ترجمه: «این، اندازه‌گیری و تعیین خداوند توانای آگاه است.»
گردش خون در قلب
نحوۀ گردش خون در قلب نیز بسیار شگفت‌انگیز و دقیق است. خون وریدی (خونی که از اعضای بدن پس از رساندن اکسیجن و دریافت مواد زاید برگشته است) نخست وارد «دهلیز (اُذَین)[5] راست» قلب می‌شود، سپس به «بُطَن[6] راست» سرازیر می‌گردد. از آنجا، خون به سوی «ریه‌ها» فرستاده می‌شود تا گاز کاربن‌دای‌اکساید را رها کرده و اکسیجن تازه دریافت کند.
پس از اکسیجن‌گیری، خون از ریه‌ها برگشته و وارد «دهلیز (اُذَین) چپ» می‌شود، سپس به «بُطن چپ» راه می‌یابد. از بطن چپ، خون اکسیجن‌دار از طریق «شریان آئورت (شریان اصلی)» به تمام اعضای بدن پمپ می‌گردد.
در ساختار قلب، چهار حجره وجود دارد: دو دهلیز و دو بطن، که با نظمی کامل و بدون هیچ خستگی، وظیفۀ جذب و پمپاژ خون را به‌گونۀ پیوسته انجام می‌دهند. قلب نه خواب دارد، نه توقف، و نه خستگی؛ بلکه شب و روز، در خدمت بدن است.
قدرت شگفت‌آور قلب
دانشمندان تخمین زده‌اند که در هر ضربان قلب، بیش از ۱۰ سانتی‌متر مکعب خون به بیرون رانده می‌شود. اگر متوسط تپش قلب را در حدود ۸۰ ضربه در دقیقه بدانیم، این مقدار در یک دقیقه به «دو و نیم بُشکه خون» می‌رسد.
برخی محققان محاسبه کرده‌اند که قلب یک انسان، در طول ۷۰ سال زندگی، در مجموع حدود «چهار میلیون بُشکه» خون پمپ می‌کند! آیا این کار بی‌وقفه و عجیب، از یک عضلۀ عادی ساخته است؟ یا این‌که دستی نادیدنی، اما حکیمانه، در پس پردۀ این نظم در حرکت است؟
خلاصه اینکه بدون شک، قلب از بزرگ‌ترین نشانه‌های قدرت خداوند متعال در آفرینش است. پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم، در حدیثی عمیق و پرمعنا فرموده اند: «ألا وإن فی ‌الجسد ‌مضغة: إذا صلحت صلح الجسد كله، وإذا فسدت فسد الجسد كله، ألا وهی القلب).»[7]؛ ترجمه: «آگاه باشید که در جسم پاره­گوشتی است که اگر صالح شوده، همۀ جسد درست و صالح می­گردد و اگر فاسد گردد تمام جسم فاسد می­گردد و بدانید که آن قلب است.»
این حدیث نبوی، جایگاه قلب را نه‌تنها به‌عنوان یک عضو فیزیولوژیکی، بلکه به‌عنوان سرچشمۀ اخلاق، نیت، ایمان و سلامت معنوی انسان نیز معرفی می‌کند.
در شناخت دستگاه گردش خون و قلب، انسان تنها به ذره‌ای از علم خداوند دست یافته است. هرچه علم پیشتر می‌رود، بیش‌تر به عظمت آفریده‌های خداوند پی می‌برد. قلب تنها یک تودۀ عضلانی نیست، بلکه آینۀ حکمت و رحمت خداست.[8]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. «پمپ مکنده» همان پمپ وکیوم (Vacuum Pump): دستگاهی است که با کاهش فشار در یک محیط بسته، هوا یا گاز را از آن محیط بیرون می‌کشد و خلأ نسبی یا کامل ایجاد می‌کند.

[2].  تامور یک کیسه یا غشاء دولایه است که قلب را دربر گرفته و آن را در میان قفسۀ سینه ثابت نگه می‌دارد.

[3]. فیبرین (Fibrin) یک پروتئین رشته‌ای و نامحلول است که نقش اساسی در لخته‌شدن خون (تجلّط) دارد.

[4]. انعام: ۹۶.

[5]. «اُذَین» (Atrium) یکی از حُجره‌های قلب است. اُذَین‌ها دو حُجرۀ بالایی قلب هستند که خون ابتدا وارد آن‌ها می‌شود.

[6]. «بُطن» (Ventricle): یکی از حجره‌های تحتانی قلب است. قلب دو بُطن دارد:

 بُطن راست: خون را به شُش‌ها (ریه‌ها) می‌فرستد تا اکسیژن‌گیری شود. بُطن چپ: خون را به تمام بدن پمپ می‌کند.

[7]. البخاري، أبو عبد الله محمد بن إسماعيل الجعفي (۱۴۱۴ هـ)، الجامع الصحيح، ج ۱، ص ۲۹، دار ابن كثير، دار اليمامة-دمشق.

[8]. موسوعة الإعجاز العلمي في القرآن والسنة، ج۱، ص ۱۴۲-۱۴۴.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version