امر بالمعروف و نهي عن المنكر؛ فریضهای که ملحدان از آن هراس دارند
بخش سوم
روش امر به معروف و نهی از منکر
ناگفته نماند که انجام هر کاری راه و روش مخصوص خودش را دارد؛ اگر آن راه و روش طی شود، نتيجه خواهد داد.
در امر به معروف و نهی از منکر بايد با حکمت و بصيرت و مشورت پيش رفت، زمانی که منکر را ديديم، مبادا داد و فرياد بکشيم و بد و بيراه بگوييم؛ بلکه ابتدا بايد دست به دعا برداريم و از الله کمک بجوييم و بينديشيم و مشورت کنيم که از کجا شروع کنيم و چگونه اقدام نماييم؟ خداوند متعال میفرمايد: “ادع إلی سبيل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتي هي أحسن” [نحل: ۱۲۵] ترجمه: «مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نيکو و زيبا به راه پروردگارت فراخوان و با ايشان به شيوه هرچه نيکوتر و بهتر گفتگو کن.»
پاسخ به برخی شبهات دربارهٔ امر به معروف و نهی از منكر
در مورد امر به معروف و نهی از منکر شبهات و اشکالهایی مطرح شده که به برخی از آنان پاسخ داده میشود:
شبههٔ اول
برخی میگویند: بر ما لازم است که مردم را به حال خودشان رها نماییم و در زندگی خصوصیشان با امر به معروفی که رغبت به انجام آن نداشته و نهی از منکری که میل به انجام آن دارند، دخالت نکنیم؛ زیرا این کار با آزادی شخصی مردم که در اسلام ثابت شده سازگاری ندارد، آنان برای صحت مدعای خود به این آیه متمسک شدهاند که خداوند متعال میفرماید: “لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِ” [بقره: ۲۵۲] ترجمه: «در (کار) دین هیچ اجباری نیست و راه (هدایت) از بیراهه (ضلالت) روشن گردید.»
پاسخ این شبهه
۱. دعوت مردم بهطور صحیح و معقول به انجام معروف و ترک منکر نهتنها با آزادی افراد ناسازگار نیست؛ بلکه عقل انسانی آن را تأیید کرده و عقلانی به نظر میرسد؛ زیرا اگر انسان مشاهده کند فردی نزدیک است که در چاه بیفتد و هلاک شود، اگر او را بهطور صحیح و حتی با شدت معقول هدایت و راهنمایی نکند، نزد عُقلا مذمت و سرزنش خواهد شد. عقل سلیم در چنین موردی حکم میکند که انسان عالم افراد جاهل را بهسوی هدایت راهنمایی کرده و با امر به معروف و نهی از منکر مردم را از جهنم نجات دهد.
۲. همانگونه که در جای خود به اثبات رسیده، غایت و هدف انسان قرب به خداست نه فرو رفتن در منکرات و بدون شک، آزادی انسان نیز باید در این راستا قرار بگیرد تا تأمینکننده هدف او باشد. لذا میتوان گفت که از دیدگاه اسلام، آزادی وسیلهای است برای دستیابی انسان به کمال. برخلاف مکاتب بشری که آزادی را یک هدف به شمار میآورند. البته ناگفته نماند که بدون شک مسئلهٔ سعادت و کمال فرد به اختیار و انتخاب او وابسته است، ولی انسان نمیتواند به نام آزادی انتخاب، مزاحم آزادی سایر افراد جامعه و کمال اجتماع گردد و احیاناً به کمال جامعه آسیبی برساند. این مسئلهای است که نه تنها اسلام، بلکه مکاتب بشری نیز بر آن تأکید میورزند. میدانیم افرادی که در جامعه به صورت علنی منکرات را انجام میدهند، با ایجاد ناهنجاریها و حرمتشکنیها، جامعه را به فساد و تباهی میکشانند. بدین ترتیب، کمال فرد و آزادی آن در رسیدن به کمالش تا آنجا محترم شمرده میشود که به کمال جامعه آسیب نرساند. ازهمینرو، یکی از وظایف دولت و حاکمیت آن است که هم از آزادی فردی دفاع کند و هم از حریم آزادی اجتماعی و کمال جامعه محافظت نماید. در اسلام آزادی ارزش ذاتی ندارد، بلکه ارزش آن به هدف و مقصد آن است؛ اگر آزادی در مسیر سعادت انسان قرار گرفته و باعث تعالی فرهنگی و آموزشی و پرورشی جامعه باشد، کاملاً ارزشمند است و در غیراینصورت، بیارزش یا احیاناً ضد ارزش خواهد بود. حق این است که آزادی تکوینی و آزادی اجتماعی هر کدام فلسفه و حکمت خاص خود را دارند. انسان تکویناً آزاد خلق شده تا به کمال مطلوب خود برسد؛ اما از آنجا که او مختار است که از این آزادی در راه کمال یا زوال خود بهره گیرد، پس حق ندارد از این آزادی برای سقوط جامعه استفاده کند، چون اهداف هر جامعهای حدّ آزادی انسان در آن را تعریف میکند.
۳. آیهٔ مورد نظر، اکراه و اجبار در عقیده را نفی میکند؛ زیرا اعتقاد و ایمان از امور قلبی است که اکراه و اجبارپذیر نیست و جملهٔ «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» جملهای خبری است که خداوند بعد از آن، جملهٔ «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» را آورده است؛ جملهای که در مقام تعلیل بر جملهٔ اول واقع شده است. به این معنا که بعد از روشنشدن راه و انکشاف حق، حاجتی به اکراه در عقیده نیست. سپس در آیههای دیگر به وجوب امر به معروف و نهی از منکر تصریح شده است. همچنین در مبحث حدود و تعزیرها بهطور گسترده سخن از اجرای حدود شرعی به جهت جلوگیری از تکرار منکرات در جامعه شده است. این دستورها همگی مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر است.