نویسنده: محمد عاصم اسماعیل­زهی

حکمت و فلسفۀ حج و اسرار نهان آن

بخش اول

چکیده
از مهم­ترین دستورهای اسلام، زیارت خانۀ خدا و انجام حج است. هر فرد مسلمان در صورت داشتن شرایط خاص؛ مانند بلوغ، عقل، استطاعت مالی و… مکلف به انجام حج است و باید دست کم یک بار در طول عمر، این عمل واجب را به جا آورد. حج، از برنامه‌­های مهم، متعالی و مورد تأکید اسلام است. در قرآن کریم، آیات بسیاری دربارۀ حج سخن گفته و سوره‌­ای نیز به همین نام وجود دارد.
همین اهمیت و جایگاه، سبب شده است که حج، در فروع دین جای گیرد. مهم­ترین و سودمندترین حکمت حج، اظهار عبودیت و بندگی به پیشگاه خداوند متعال است که این امر در تمام اعمال حج نظیر: احرام، طواف، سعی، قربانی و… مشهود و مشخص است. حج‌­گزار با احرام و قطع وابستگی‌هایش از تعلقات مادی و دنیوی، از تمام قیود و وابستگی‌­های خسران­‌آور رها شده، آمادۀ عروج و پرواز در فضاهای معنوی و عرفانی می­‌گردد. همچنین حج، نمایشی عظیم از وحدت جامعۀ اسلامی است. هر مسلمانی موظف است با رها شدن از همۀ قید و بندهای زندگی و پرهیز از همۀ روزمرگی­‌ها، در این نمایش عظیم شرکت کند.
مقدمه
حج از دیرباز تاکنون از اهمیّت ویژه‌‏اى در بین مسلمانان برخوردار بوده است، همه ساله صدها هزار مسلمان مشتاق از گوشه و کنار جهان، به‌سوى سرزمین مقدس مکه و مدینه حرکت کرده، با تمامى سختی‌ها و مشقت‌ها خود را به میقات مى‌‏رسانند و لبیک‌‏گویان آمادۀ انجام فریضۀ حج مى‏‌شوند. حج یکی از مهم­ترین و شکوهمندترین عبادت­‌های اسلامی است. حج يكى از پايه‌هاى دين اسلام و عامل تحكيم پيوند و دوستى ميان مسلمانان است.
پیامبر گرامی خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم حج را پایه و رکن دین دانسته قرآن کریم تارک آن­را کافر شمرده و حضرت ابراهیم علیه‌السلام از خداوند خواستار گرایش دل‌­ها به این خانه گردیده است. اعمال و مناسک آن گذران دورۀ آموزشی سیر و سلوک انسان به سوی خداوند است و حاجی در آن دیار انسان نیک سرشت و خوبی است که همپای فرشتگان در بیت المعمور به طواف خانه حق می­‌پردازد و پروانه‌ای است که در عشق معبود لبیک‌­گو پر می‌­سوزاند تا به وصال معشوق نائل آید، آلودگان و ناخالصان با گام نهادن در این راه جز به قصد توبه و جبران خطا طرفی نمی­‌بندند. حرمت‌­شکنان این حریم را خداوند می‌­شکند و به پویندگان موفق این راه را بهشت جایزه می­‌دهد. سوخته جانان در این حرم خریدار دارند. عارفان در این دیار بر بال فرشتگان گام می‌نهند و با دیدن جای پای حضرت ابراهیم علیه‌السلام راه صحیح زندگی کردن می‌­آموزند. التجا کنندگان در زیر ناودان طلا به انتظار نزول رحمت اشک می­‌ریزند.
حج عبادتى كامل است و از عبادت­‌هاى ديگر نيز نشانه‌اى در خود دارد، مانند نماز داراى ذكر و حركات خاصى است، همانند روزه با ترک امورى همراه است، نظير جهاد مبارزه با شيطان (رمى جمرات) و تحمل سختي‌­ها را در خود دارد و مانند زكات مستلزم انفاق مال در راه خدا و دادن هديه (قربانى) در پيشگاه حق است.
حج
«وَأَذِنْ فِي النَّاسِ بِالْحَج يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ»؛ «و ندا در ده در میان مردم برای حج که بیایند پیش تو پیاده و سوار بر هر شتر لاغری که می‌­آیند از هر راه دور؛ تا شاهد باشند سودهایی را که برای آن­‌ها است و یاد کنند نام الله را در روزهای معلوم بر آنچه روزی‌­شان کرده است از زبان بسته چهارپایان دامی؛ پس بخورید از آن‌­ها و بخورانید درمانده نیازمند را. سپس باید بزدایند آلودگی خود را و وفا کنند به نذرهای خود و طواف کنند آن خانۀ کهنه را».[1]
اسلام دین یکتاپرستی و پیراستن است که در آن واسطه‌­گری و نمایندگی نیست.
اسلام، دین توحید ناب است؛ دینی است که به واسطه­‌گری بین بنده و پروردگار باور ندارد جز پیامبران و رسولان الهی؛ به این معنی که آنان در تبلیغ رسالت و معرفی ذات و صفات الهی و بیان کردن آنچه شایسته الله تعالی است و آنچه شایسته او نیست و راهنمایی انسان‌­ها به راه راست، واسطه بین خالق و مخلوق بوده‌اند.
و به چیز قابل مشاهده و محسوسی که انسان تفکرش را بر آن متمرکز کرده و همتش را صرف آن کند؛ تا معبودی را که چشم­‌ها از درک آن ناتوانند، تصور کند و در تخیل و تصورش با آن ارتباط داشته باشد و به آن تمسک جوید، نیاز ندارد.
در اسلام واسطه­‌ها، میانجی‌­ها، مظاهر، تصاویر، بت­‌ها، بت‌خانه‌­ها و طبقه کاهنان و پرده­‌داران وجود ندارند. «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ». «و هنگامی که بپرسند از تو بندگانم دربارۀ من، پس همانا من نزدیکم؛ پاسخ می‌دهم درخواست دعاکننده را هرگاه بخواند مرا؛ پس باید بپذیرند دعوت مرا و باید ایمان آورند به من؛ باشد که آنان راه درست پویند».[2]
«فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ. أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللهِ زُلْفَى». «پس پرستش کن الله را خالصانه برای او دین (عبادت) را. آگاه باش، از آن الله است دین (عبادت) خالص، و آنان­که گرفتند غیر او خدا را دوستان و کارسازانی، (گفتند:) عبادت نمی‌کنیم آنان را جز برای آنکه نزدیک گردانند ما را به الله نزدیک گردانیدنی».[3]
بنابراین اسلام دینی است که پیراستن تصور و خیال، بلندنگری اندیشه، صفای اراده و نیت، اخلاص در عمل، بریدن از غیر؛ به گونه‌­ای که بریدن و انقطاعی بالاتر و فزون­‌تر از آن قابل تصور نباشد، را می‌خواهد و نیز سطح فکری و اعتقادی­‌ای را می­‌طلبد؛ که نه انسانیت و نه ادیان، فلسفه­‌ها و سیستم‌­های دینی و عقلی به مانند و یا نزدیک آن نرسیده­‌اند. و الله سبحانه و تعالى ذات خودش را به گونه­‌ای توصیف کرده است که از نظر دقت و والایی، توصیفی بالاتر از آن وجود ندارد؛ آنجا که می‌فرماید: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ». «نیست مانند او هیچ چیزی و او است آن شنوای بینا».[4]
نیاز انسان به چیز قابل دیدنی که اشتیاقش را متوجه آن کرده و رغبتش را در تعظیم و تقرب برآورده کند
اما طبیعت انسان همان فطرت بشری است و انسان همواره به دنبال چیزی بوده است که آن را با چشم سر ببیند و اشتیاقش را متوجه او کرده و آروزویش را برآورد و رغبت زیادش را در تعظیم و تقرب اشباع کند.
ادامه دارد…
بخش بعدی
[1]. سورۀ حج، آیه: ۲۷-۲۹.
[2]. سورۀ بقره، آیه: ۱۸۶.
[3]. سورۀ زمر، آیه: ۲-۳.
[4]. سورۀ شوری، آیه: ۱۱.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version