رحمت الهی فراگیر و عام است، اما تکبر و غرور موجب محرومیت از رحمت خاص الهی و رانده شدن از درگاه خداوند میشود. چنانکه شیطان به علت گناه بزرگ تکبر از مقام قرب الهی رانده شد، مشمول لعن خداوند گردید و از منزلت و جایگاهی که در آن بود سقوط کرد. زمین یا آتش دوزخ محل استقرار عاصیان متکبر است، و تکبر ابلیس نزد خداوند و اولیای الهی پست و کوچک شمرده شد: «قَالَ فَأَهْبِطُ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَأَخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّغِرِينَ».[1]
متکبر از محبت ویژه الهی نیز محروم است، چنانکه قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا»[2]؛ زیرا قلب متکبر به خداوند دلبسته نیست، بلکه به مال و دنیا تعلق دارد و محبت فراوان به امور دنیوی دارد.
۲. گرفتار شدن به ذلت دنیا و عذاب آخرت
قرآن کریم به این حقیقت اشاره دارد که شخص متکبر در دنیا جز خواری نصیبش نمیشود و در آخرت گرفتار عذاب خواهد شد: «لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌّ وَنُذِيقُهُ، يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ»[3]
در روایات نیز تصریح شده است که هر کس تکبر ورزد، کوچک و پست خواهد شد. پستی و حقارت متکبر در چشم دیگران امری طبیعی است و عکسالعمل تکبر او از سوی دیگران محسوب میشود. زیرا همان نفسی که تکبر دارد، در دیگران نیز وجود دارد، و هیچکس دوست ندارد دیگری بر او تکبر ورزد و او را تحقیر کند.
از آیات قرآن چنین برمیآید که حتی قوم ثمود، با وجود فساد و تبهکاری، تکبر را ناپسند میدانستند. آنان حضرت صالح را دروغگویی متکبر میپنداشتند که قصد داشت از طریق ادعای نبوت بر آنان برتری یابد: «أَمُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»؛ ولی خداوند به خوبی میداند که چه کسی متکبر و دروغگو است.[4]
«سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ»؛ «خداوند در آخرت نیز به متکبران عذاب آتش را خواهد چشاند و جهنم جایگاه آنان خواهد بود.»[5]
و در روایتی آمده است کسی که در قلبش به اندازهی ذرهای کبر باشد وارد بهشت نمیشود و همچنین برای یک عالم شایسته نیست که خود را بزرگ بشمارد بر علمی که دارد و خود را برتر داند، چراکه از دو جهت محروم میشود:
اول، محرومیت از رحمت الهی و محرومیت ویژه الهی که بر عالمان دارد، و همچنین گرفتار شدن به ذلت دنیا و عذاب آخرت.
غرور عقبماندگی میآورد:
هان، مشو مغرور بر افعال خود هان، مشو مسرور بر احوال خود
این عبادتهای تو مقبول نیست تا ندانی عاقبت، کار تو چیست
غرور انسان را از دستیابی به اهداف عالی و انسانی بازمیدارد، زیرا غرور مانع از مشورتخواهی و طلب کمک از دیگران میشود. اگر فرد به مبدأ هستی اعتماد و اطمینان داشته باشد، میداند که هر آنچه در زندگی به دست آورده است، از عطایای خداوند است. پس غرور برای چه؟ شغل، مقام، شهرت، مال و ثروت، همسر و فرزند، و حتی عشق، محبت، زیبایی، عقل و دانش، همه و همه هدایایی از جانب خداوند هستند که به صورت امانت نزد ما قرار گرفتهاند. خداوند هر زمان که اراده کند، میتواند این نعمتها را از ما بازپس گیرد. بنابراین، وقتی مالک حقیقی چیزی نیستیم، فخر فروشی و غرور نسبت به امور عاریتی، بیهوده و بیمعناست.
به فرموده خیام نیشابوری:
بر چرخ فلک هیچکسی چیر نشد و ز خوردن آدمی زمین سیر نشد
مغرور بدانی که نخوردهست ترا تعجیل مکن هم بخورد دیر نشد.[10]
روزی عیسی بن مریم علیه السلام از صحرایی میگذشت که به معبدی رسید. در آنجا پیرمردی روحانی مشغول عبادت بود و همانجا زندگی میکرد. حضرت عیسی علیه السلام با او به گفتگو پرداخت. در این میان، جوانی که به رفتارهای زشت و ناپسند شهرت داشت، از آنجا عبور میکرد. وقتی متوجه حضور حضرت عیسی علیه السلام و پیرمرد عابد شد، از شرم دست و پای خود را گم کرد و همانجا ایستاد. با خود گفت: «خدایا، من از کردار زشت خود شرمسارم. اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنشم کند، چه کنم؟ خدایا، عذر مرا بپذیر و آبرویم را مبر.»
پیرمرد عابد، بهمحض دیدن جوان، سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا، مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن!» در این هنگام، خداوند به پیامبرش وحی فرمود: «به این عابد بگو که ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم، زیرا او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ!»
این داستان نشان میدهد که انسان باید درباره دیگران با انصاف قضاوت کند و هرگز آنان را کمتر از خود نداند. کبر و بخل نسبت به دیگران، انسان را از مسیر درست دور میکند. میزان و معیار قضاوت در دست خداوند است و شایسته است که به دیگران اجازه دهیم درباره رفتار ما قضاوت کنند، نه اینکه با خودخواهی و غرور خود را برتر از دیگران بدانیم. شاید کسانی که از نظر ما بدترینند، نزد خداوند بهترین باشند و برعکس. بنابراین، نباید نظرات خود را بر دیگران تحمیل کنیم. با تواضع و فروتنی، باید تنها به راهی که در پیش داریم توجه کنیم.
نخستین نشانههای غرور در شیطان دیده شد. هنگامی که خداوند به او فرمود: «چه چیزی باعث شد که بر آدم سجده نکنی، هنگامی که به تو فرمان دادم؟» شیطان با غرور پاسخ داد: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدی و او را از گِل.»