پس از آنکه انقلاب سراسری و مشهور مردم شبهقارۀ هند علیه استعمار انگلیس در سال ۱۲۷۴ق./ ۱۸۵۷م. بر اثر توطئههای داخلی و سرکوبگری نظامی استعمارگران با شکست مواجه شد، اوضاع هند رو به وخامت نهاد. دولت مسلمانان مغول که بهظاهر تا آن روز در دهلی حاکم بود، آخرین نفسهای خود را کشید و جان داد و از آن پس انگلیس بر سراسر هند تسلط یافت.
نیروهای انگلیسی در دهلی و دیگر شهرهای هند حمام خون بهراه انداختند و خیابانها را مملو از اجساد شهدا و مجروحان کردند. بهویژه علما و بزرگمردان اندیشه و دعوت و رهبران انقلاب را تحت تعقیب و هدف خشم و غضب خود قرار دادند؛ برخی را کشتند، برخی را آواره و مجبور به هجرت کردند، عدهای را دستگیر و اعدام کردند، تعدادی را نیز به جزیرۀ «اندمان» در اقیانوس هند که از نظر آب و هوا و شرایط زندگی بسیار نامساعد بود، تبعید کردند.
وقتی تمام تلاشها برای رویارویی مستقیم با استعمار انگلیس که عامل اصلی زوال و نابودی حاکمیت مسلمانان در هند بهشمار میرفت، چندین مرحله با شکست مواجه شد و استعمار پیر توانست سیطرهاش را بر سراسر هند بگستراند؛ آخرین اقدام جسورانه، ورود به میدان جهاد و مبارزهای بود که بنیانگذار دارالعلوم دیوبند، امام محمّدقاسم نانوتوی رحمهالله با دوستان و همرزمان بزرگوارش در منطقۀ شاملی شهرستان مظفرنگر در ایالتِ اتراپرادش پیش از همه وارد آن شدند. همان معرکهای که حافظ ضامنعلی رحمهالله یکی از علمای برجسته و ربّانی با جمعی در آن جام شهادت نوشیدند.
سرانجام تاریکی سراسر هند را فراگرفت، دولت انگلیس تمامی موقوفات، مستغلات و منابع درآمد مدارس اسلامی را مصادره کرد و جهت نابودی مراکز اصلاح، فکر، دعوت و تعلیم و تربیت وارد عمل شد تا بدینترتیب مسلمانان در گذر زمان جاهل و ناآگاه بارآیند و جهتدهی آنان بهسوی مسیحیّتِ تحریفشده به آسانی صورت پذیرد.
هنگامیکه فعالیتهای تبشیری با حمایت استعمار پیر و تبلیغات گستردۀ هندوها که بیشتر اوقات با تبشیریهای مسیحی همصدا بودند، علیه دین اسلام افزایش یافت، علما و سکانداران کشتی اسلام و مسلمین در هند، همۀ راهکارهایی را که به حفاظت از کیان اسلام و فرهنگ و عقیدۀ اصیل اسلامی در این کشور کمک میکرد، مورد بحث و بررسی قرار دادند. و سرانجام به این نتیجه رسیدند که تنها راهحل، راهاندازی مراکز و مدارس آموزش علوم اسلامی با حمایت و پشتیبانی تودۀ مردم مسلمان است؛ زیرا با این شیوه علوم کتاب و سنّت و معارف دینی انتشار یافته و مسلمانان بر دین و عقیدهشان استوار خواهند ماند.
در رأس این علما و بزرگمردان، امام محمّدقاسم نانوتوی رحمهالله (متوفای ۱۲۹۷ق./ ۱۸۷۹م.) بود که با همکاری و رایزنی دوستان خود مولانا رشیداحمد گنگوهی رحمهالله (متوفای۱۳۲۳ق./ ۱۹۰۵م.)، مولانا ذوالفقارعلی دیوبندی رحمهالله (متوفای۱۳۲۲ق./ ۱۹۰۴م.)، حاج سید محمدعابد دیوبندی رحمهالله (متوفای ۱۳۳۱ق./ ۱۹۱۲م.)، مولانا یعقوب نانوتوی رحمهالله (متوفای ۱۳۰۲ق./ ۱۸۸۴م.)، مولانا رفیعالدین رحمهالله (متوفای ۱۳۰۸ق./ ۱۸۹۰م.)، مولانا فضلالرحمن عثمانی دیوبندی رحمهالله (متوفای ۱۳۲۵ ق./ ۱۹۰۷م.)، روز چهارشنبه ۱۵ محرمالحرام سال ۱۲۸۳ق./ ۳۰ می ۱۸۶۶م. در مسجدی قدیمی به نام «مسجد چتّه» که در جنوب شرقی محوطۀ فعلی دارالعلوم دیوبند واقع است، اقدام به تأسیس مدرسه و مرکزی نمودند که هستۀ اولیّه آن با یک مدّرس به نام «ملا محمود» و یک طلبه به نام «محمودالحسن» آغاز به کار کرد.
بعدها همان طلبه به جایگاهی رسید که رهبری مسلمانان و مردم هند را در نهضت آزادی هند از استعمار انگلیس به عهده گرفت و به «شیخالهند» معروف شد، سرانجام این نهضت به استقلال هند منجر شد.
دیوبند
این مدرسه در روستایی به نام دیوبند (Deoband) آغاز بهکار کرد؛ منطقهای که در آن زمان ویژگی خاصی نداشت، اما به برکت این مدرسه که در بدو تأسیس «مدرسۀ عربیۀ اسلامیه» نام داشت، توسعه و شهرت یافت. نام و آوازۀ دیوبند در مدت کوتاهی در اطرافواکناف شبهقارۀ هند و حتی فراتر از آن، در سرزمینهای دیگر نیز منتشر شد. امروزه دیوبند از بسیاری از کلانشهرهای هند نیز شهرت بیشتری دارد.
دیوبند در شهرستان (ولسوالی) سهارانپور، در ایالت اتراپرادش و در ۱۵۰ کیلومتری شمال دهلی، پایتخت هند، واقع است. رودخانۀ «گنگ» از شرق سهارانپور و رودخانۀ «جمنا» از غرب آن عبور میکند.
دیوبند از قدمتی دیرینه برخوردار است و ۵۵ درصد جمعیت آن را مسلمانان تشکیل میدهند. دیوبند علما، فقها، ادبا و شعرای بسیاری را در دامان خود پرورده و چنانکه پیشتر گفتیم، به یُمن دارالعلوم دیوبند شهرتی جهانی یافته است.
اکنون دیوبند به شهر تبدیل شده است و در آن آثار باستانیای، از جمله قلعۀ امپراتور مغول، اکبرشاه (متوفای ۱۰۱۴ق./ ۱۶۰۵م.)، وجود دارد. مورِّخ شهیر، ابوالفضل در کتاب «آیین اکبری» در مورد این قلعه مینویسد: «دیوبند، قلعهای از خشت پخته دارد.»[1] در دوران حاکمیت مسلمانان در هند، مساجد زیادی در این شهر بنا شده است که از میان آنها میتوان به بنای مسجد «قلعه» در دوران سلطان «سکندر لودهی» (متوفای ۹۲۳ ق./ ۱۵۱۷م.)، مسجد خانقاه تکیهکلان در دوران امپراطور اکبر و مسجد محله ابوالمعالی در دوران پادشاه نیکوسرشت مغول، اورنگزیب عالمگیر (متوفای۱۱۱۸ق./ ۱۷۰۶م.) اشاره کرد.
اینها مساجد باقدمتی هستند که تاریخ تأسیس آنها بر در و دیوارشان حک شده است. مساجد دیگری نیز در دیوبند وجود دارد که گفته میشود از قدمت بیشتری برخوردارند، اما دلیل مستندی برای میزان قدمت آنها وجود ندارد.