نویسنده: سید مصلحالدین
زکات
بخش دوازدهم
زکات و صدقات در آیین مسیحیت
حضرت عیسی علیهالسلام قانونی عمومی و گسترده که با شریعت حضرت موسی علیهالسلام برابر باشد، نیاورده است. بلکه کار اصلی ایشان در اصلاحات و تغییرات مختلف متمرکز بوده است. دعوت اصلی ایشان به برانگیختن روحیۀ راستین بندگی و اخلاص، و بیدار کردن عواطف محبت الهی و مهرورزی در وجود انسانها بوده است. ایشان تلاش کردهاند حقیقت را به جای اشکال و صورتهای ظاهری قرار دهند؛ اشکال و صورتهایی که نتیجۀ تقلید کورکورانه از آداب و رسومی بود که یهودیان به آنها پایبند بودند.
بنابراین، حضرت عیسی علیهالسلام برای پیروان خود نظام مستقلی برای زکات و صدقات نیاوردهاند و در دیگر ارکان و جوانب زندگی نیز نظام فراگیر و مستقلی ایجاد نکردهاند. این نظامها شامل آموزهها و قوانین دقیقی در برابر شریعت یهودیت و احکام تورات نیستند.
حضرت عیسی علیهالسلام سعی کردهاند احساس حقیقت، روح، اخلاص، حقطلبی، محبت الهی و نوعدوستی را در نظام دینی گذشته بیدار کنند. به همین دلیل، سیستم روشن و قانون منظمی برای صدقات در چارچوب راهنماییهای کلیسا وجود ندارد و مباحث مطرح شده در این زمینه بیشتر به راهنماییهای اخلاقی و عمومی و اندرزهای دینی محدود میشوند.
جایگاه زکات در «عهد جدید» (انجیل) چیست؟ آموزههای بنیادین و راهنماییها و احساسات شخصی حضرت عیسی علیهالسلام دربارۀ آنها چگونه بوده است؟ و به چه اندازه این تفکر پس از حضرت عیسی علیهالسلام در کلیسا پایدار مانده است؟ و جهان مسیحیت با این تفکر چه برخوردی داشته است؟
نویسندۀ مسیحی در «دانشنامۀ ادیان و اخلاق» مختصراً این موضوع را بررسی کرده و میگوید: «حضرت مسیح علیهالسلام در سخنرانیاش بر کوه، فریضۀ زکات و صدقات را ذکر کرده است و با همان تأکید و اخلاصی که علمای یهود پیش از وی به آن تظاهر میکردند، در مناسبتهای دیگر نیز زکات و صدقات را یادآوری کرده است. بنابراین زکات بر پیروان وی واجب است؛ اما میباید این صدقه تنها با انگیزۀ اخلاص و نیت خیرخواهانه باشد. هر مسیحی که میخواهد به کمال برسد؛ چنانکه «پدر» در شخصیتش در آسمان به کمال رسیده است، نباید در نیتش شائبۀ ریا و ستایشطلبی و برتری شخصی باشد.» (MT۶-IFF).
همچنین پندها و اندرزهای انجیل «لوقا» در بردارندۀ احکام صدقات بوده و در این مورد از سایر کتابها و موعظهها روشنتر و گویاتر هستند. در انجیل مذکور آمده است: «بدهید تا داده شوید. به کسانیکه از شما درخواست میکنند، بدهید و هرکس کالایی از شما گرفت دوباره آنرا پس نگیرید. دشمنانتان را دوست داشته باشید و به آنها وام بدهید و آنان را ناامید نکنید و در عوض آنچه که انجام میدهید پاداش بزرگی به شما میرسد. (این کارها را انجام دهید) تا فرزندان آن ذات بلند مرتبه و والا بشوید. زیرا ایشان به تمام مردم رحم میکند و حتی بر شخص ناسپاس و سرکش نیز مهر میورزد».[1]
حضرت مسیح علیهالسلام آنچه را که به مردم آموزش میداد، عملاً آنها را انجام میداد (و کردارش از آموزههایش بیشتر بوده است) او پس از نبوت، بخش بزرگی از اوقاتش را صرف زدودن سختیهای مردم، خدمت به آنان و شفادادن کسانیکه شیطان به ایشان آسیب رسانده بود، کرد؛ زیرا الله تعالی به او در این باره کمک میکرد.[۱۰۳۸ AC]
اما نباید چنین پنداشت که حضرت مسیح علیهالسلام در یاری کردن انسانیت عملکرد ضعیفی داشته است؛ زیرا خود وی گفته است: «شایستۀ انسان است که پیش از هر چیزی خواهان ملکوت الهی و حق باشد؛ زیرا صفات ستودۀ دیگر از آن نشأت میگیرند».
و نیز گفته است: «هنگامیکه انسان، دیگران را کمک میکند، باید به سلامت روح و روان آنان بیش از سلامت جسمشان بیندیشد».
وی هنگامی که مردم را معالجه میکرد و یا در کارهایشان به آنان کمک میکرد؛ پیش از آنکه دربارۀ منافع جسمی و موقتشان بیندیشد؛ بیشتر به مصلحت روحیشان توجه میکرد. در اینجا باید به یک نکتۀ دیگر نیز توجه داشت و آن، این است که حضرت مسیح علیهالسلام اساس کمک کردن به دیگران و نیکی کردن به ایشان را همان رابطهای میداند که انسان به وسیلۀ آن با پروردگارش ارتباط مییابد، رابطه و پیوندی که بر اساس آن مردمان برادر یکدیگرند و همۀ مردم در حقیقت، اعضای یک خانواده هستند، بر آنان لازم است که به خاطر اینکه بندگان یک پروردگار هستند، یکدیگر را یاری رسانند.
«پولس» نیز گفته است: «همدیگر را پشتیبانی کرده و به یکدیگر کمک کنید، چنانکه حضرت مسیح علیهالسلام به مردم کمک میکرد و به قانون وی عمل کنید». [۶۲ GAL].
اما حقیقتی که مانند روز آشکار است، این است که تا مادامی که رابطۀ سخاوت و صدقه با این اهداف و انگیزههای بلند و نیت خالصانه همراه باشد، دیگر جایی برای تظاهر و فخر فروشی نیست. ازاینرو، باید بررسی کنیم که تا چه حدی پیروان حضرت مسیح علیهالسلام و یاران نخستینش به آموزههای وی و الگوی عملیای که آن را به مرحلۀ اجرا درآورده بود، پایبند بودهاند؟
به دنبال «کشیدن روح» در روز ((PENTA COST یک سیستم سوسیالیستی (اشتراکی) بهعنوان نتیجۀ حتمی آن، به وجود آمد. مردم این روز را بنابر تمایلاتشان برپا کرده و توانگران بیشتر اموالشان را در برآوردن نیازهای همسایههای نیازمندشان انفاق کردند؛ اما تمام مردم اینگونه عمل نکردند و تمام اموالشان را انفاق نکردند. کسانیکه چیزی بیش از نیازشان نداشتند، همان اموال مورد نیاز را در برآوردن خواستههای نیازمندان انفاق میکردند. اما آنانیکه اموالی بیش از نیازها و خواستههایشان داشتند، آنها را فروخته و در جهت مصالح اجتماعی انفاق میکردند.
بدون تردید، چنین صدقۀ بزرگی تا مدت طولانی نمیتواند ادامه یابد. از نمونههای (ANANIA و SABHIRA) چنین برمیآید که انگیزۀ خدمت بیشتر مصنوعی و تکلفآمیز بوده است و چه بسا تمام مفاسدی که در نتیجۀ عملکرد افراد تنپرور و ناتوان به وجود میآیند، در کلیسای قدس ظاهر شدهاند؛ چنانکه از تهدید «پولس» برمیآید، این مفاسد به کلیساهای دیگر نیز سرایت کرده بودند.
گرچه زکاتِ دورۀ ابتدایی، هنگامیکه آن شور و خروش سابق مردم فروکش کرد، ادامه نیافت، اما خود زکات همچنان پایدار ماند و به یکی از ویژگیهای اصلی کلیساها، بلکه مهمترین ویژگی کلیسا تبدیل شد.
هنگامیکه مسیحیان جدید با «پولس» پیمان بستند و با او متحد شدند و تجدید ایمان کردند، بهطور ویژهای برای کمک و یاری رساندن به نیازمندان مسیحی و غیرمسیحی انفاق کردند. این اصل، یکی از مواردی بود که «پولس» به پایدار ماندن و نگهداشتن آن بسیار اهمیت میداد.
با توجه به این هدف و همچنین شکلگیری اتحاد گسترده بین کلیساهای یهودیان و غیرمسیحیان، «پولس» کلیساهای مقدونیه [ACHAI] را با احتیاط زیاد ساماندهی کرد و اموال زکات جمعآوریشده را خود به خادمان قدس میرساند. در این کار، نمایندگان برخی از کلیساهای دیگر نیز با او همکاری میکردند.
فرمانهایی که «پولس» به این مناسبت در رابطه با صدقات هفتگی صادر کرد، مبنای همین صدقات هفتگی است که در طول تاریخ بهصورت عمومی در چند کلیسا باقی مانده و در عصر حاضر در بیشتر کلیساها اجرا میشود.
به جز «پولس» دیگر راهبران و پیشوایان مسیحی نیز به صدقه دادن و مهرورزیدن با نیازمندان ترغیب دادهاند و تعدادشان هم کم نیست. «سانت جیمز» با سخنان تندی ستم و تجاوز توانگران بر نیازمندان را رد کرده است.
وی قانون خدمات دینی را به صورت مختصر به تصویر کشیده است و گفته است: «از دیدگاه «معبود و پدر» آیین اصلی، که در آن هیچ عیب و نقصی وجود ندارد، این است که ایتام و بیوهزنان مورد تفقد قرار بگیرند و با آنان همدردی شود و نفس از غرور، فخرفروشی و تکبر پیراسته گردد».
«سانت جوهن» نیز فریضۀ زکات را به شکل واضح و شفاف بیان کرده است. او انگیزۀ خدمت به انسان را برگرفته از عاطفۀ محبت الهی میانگارد و میگوید: «چگونه کسیکه اسباب رفاه و آسایش برایش فراهم است و از کمککردن برادر فقیرش فرار میکند؛ حال آنکه از شدت نیازمندیاش آگاهی دارد، محبت الهی در وجودش ادامه مییابد؟».
و این چنین، این حقیقت روشن میشود که زکات و یاریرساندن به نیازمندان یک تکلیف اساسی در تاریخ مسیحیت و در آموزههای حضرت مسیح علیهالسلام و پیروان نخستین ایشان بوده است و نیز ثابت میشود که این تکلیف با آن رابطهای که بین مردم و پروردگار از طریق حضرت مسیح علیهالسلام انجام میپذیرد، پیوند دارد و نتیجۀ حتمی پذیرفتن این رابطه، پرداخت زکات و نیکی کردن است.
ادامه دارد…
[1]. ۳۵-۳۰-۶ LUKE.