بعضی از مسائل مرتبط با دین، به دلیل سوءفهم، برداشت نادرست، عدم احتوا و کمبود آگاهی کامل و صحیح از آنها، اسباب الحاد برخی افراد شدهاند. با توجه به شبهات و اعتراضات ملحدین دربارهی مسائل مرتبط با دین، نمونههای مختلفی از این مسائل برجسته شده و مورد بحث قرار گرفتهاند.
الحاد و دین ستیزی در جهان اسلام و اسباب گسترش آن
از آیات قرانکریم چنین بر میآید که قبل از اسلام کسانی بودند که دهر را همچون خالق کائنات میپنداشتند: «وَ قَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ»؛ ترجمه: «آنها گفتند که چيزی جز همين زندگی دنيا در كار نيست، گروهی از ما میميرند و گروهی جای آنها را میگيرد و جز طبيعت و روزگار ما را هلاك نمیكند. آنها به اين سخنی كه میگويند، يقين ندارند، بلكه تنها گمان بیپايهای دارند.»
مسلمانان، افرادی را که معتقد به خالق بودن دهر اند و حوادث و تغییرات را به دهر منسوب میکنند، «دهریه» مینامند.
پس از تأسیس جامعهی اسلامی، ترویج الحاد در بین مسلمانان با توجه به ترجمهی فلسفهی هندی، ایرانی و یونانی به عربی و پذیرش بعضی از اندیشههای فلاسفهی مسلمان، باعث شکوک و شبهاتی دربارهی دین و پارهای از مسائل دینی شد. این شبهات باعث ظهور فرقهها و گروههای مختلف اسلامی شد که از مسیر اصلی اسلام و باورهای اسلامی انحرافاتی داشتند. غالباً، به همین دلیل این فرقهها را به عنوان ملحدین و زنادقه میشناسند.
در این میان، بهطور خاص به افراد محدودی نیز اشاره شده است که آنان به معنای خاصِ الحاد، ملحد بودند. برای مثال، ابن الراوندی در ابتدا معتزلی بود و بعداً شیعه شد؛ پس از ملاقات با ابی عیسی الوراق، ملحد گردید و اسلام را ترک کرد. وی از مهمترین و برجستهترین شخصیتهای لاأدریه به حساب میآید.
به ابوبکر رازی، توسط مستشرقین کتابها و نوشتههایی منسوب شده است که بر مبنای آنها، الحاد وی ثابت میشود. با این حال، دربارهی صحت نسبت این کتابها به ابوبکر رازی، تردیدهای قوی و روشنی وجود دارد.
بعد از فروپاشی خلافت اسلامی و غلبهی استعمار غربی بر جوامع اسلامی و تحمیل نظامهای حکومتی و قوانین انسانی، با تصویب قوانین فرانسه یا انگلیس در مجازاتها، دخالت در تعیین سیاست خارجی و نظام اقتصادی، دوری از رویکرد اسلامی، تعطیل و از بین بردن مدارس دینی و تأسیس مراکز علمی که در آن تنها علوم جدید و فلسفهی غربی به دور از علوم، فرهنگ، اخلاق و تربیت اسلامی تدریس میشد، تلاشهای فراوانی برای رشد فرهنگ و ارزشهای غربی صورت گرفت. در آن زمان، نسلهایی تربیت شدند که در شناسنامه مسلمان بودند، اما از اسلام و اخلاق و ارزشهای آن آگاهی نداشتند و حامل اندیشه و فرهنگ غربی بودند. آنها تدریجاً مجذوب تمدن غربی شده و به اسلام و احکام آن بی اعتنا گردیدند.
این شرایط زمینه را فراهم ساخت تا دعوتهای تبشیری، ماسونیت، استشراق، سکولاریزم، کمونیزم و سایر حرکات الحادی به واسطهی استعمارگران که بستر مناسبی برای آنها فراهم شده بود، از میان این طبقهی به اصطلاح تحصیلکرده و روشنفکر سربازگیری نمایند و آنها را به دام الحاد و بیدینی گرفتار کنند.
در واقع، این شکست تمدنی منجر به جدایی برخی از مسلمانان از دین و مذهب خود شد و به همین دلیل، گفته میشود که استعمار، بازکنندهی درهای الحاد یا پدر الحاد بود.
بعضی از اندیشمندان مسلمان نوشتهاند: «شکست فکری جوانان، تحسین غرب و شیفتگی به رشد فکری و علمی آنها، از عواملی است که مورد سوءاستفادهی ملحدان قرار گرفته و باعث القای شبهه در جوانان شدهاست. این شبهات شامل ادعای عقبماندگی امت اسلامی بوده و متمسکان به قرآن و سنت را عقبمانده توصیف نمودهاند.»[1]
شیخ عبدالرحمن بن عبدالخالق، در این زمینه مینویسد: «چهارمین دلیلی که مردم را به کفر به خدا و حرکت به سوی الحاد کامل ترغیب میکند، همراهی قدرت مادی با الحاد است؛ زیرا مردم میدیدند که اروپا پیشروی نکرد، قدرتهای مادی را در اختیار نگرفت و اسرار زندگی را کشف نکرد مگر پس از آنکه افکار و عقاید کلیسا را رها نمود. کشوری مثل روسیه تا زمانی که اعلام نکرده بود یک کشور الحادی است، ابرقدرت دنیا نشد. مردم متوجه شدند که کشورهایی که هنوز به دین پایبند هستند، از نظر قدرت و صنایع عقبمانده هستند. به همین دلیل، فکر میکردند که الحاد دلیلی بر قدرت و دانش است و دین به معنای عقبماندگی و نادانی است. آثار علم مادی، مانند آسانی زندگی انسان و گسترش آسایش و فراخی، مردم را از عقاید دینیشان منحرف کرد. آنها به علم مادی به عنوان خدایی جدید اعتقاد پیدا کردند که میتواند به سبب آن بر همهی مشکلات در این زمینه غالب آیند. همچنین، همراه شدن علم مادی و اکتشافات جدید با الحاد، کمک کرد که مردم بر این گمان کنند که علم ثمره و نتیجهی الحاد است. این اشتباه بزرگ، باعث گسترش موج بیخدایی شد.»
ادامه دارد…
[1] – نگاه شود به: الإلحاد الأسباب والعلاج: أ. د. خالد بن عبدالله المصلح، ص۸ ؛ وملیشیا الإلحاد مدخل لفهم الإلحاد الجدید: عبدالله بن صالح العجیری، ص۲۳. و الإلحاد الجدید فی المجتمعات الغربیة والعربیة مفهومه ونشأته وأسباب ظهوره وسبل مواجهته: د. فلاح عبد محمد الدلیمی.