نویسنده: محمد عاصم اسماعیل­زهی

آتئیزم «خداناباوری»

بخش هفتم

دانشمندان و محققان در جستجوی خداوند
علاوه از اینکه خداگرایی در فطرت انسان موج می­زند، وجود خدا چنان واضح و بدیهی است که هر انسانی با تفکر معمولی و سر در گریبان بردن، به وجود و قدرت خداوند اعتراف می­کند؛ و دانشمندانی که عقل و تفکر آن­ها آراسته و مزین با تحقیقات و مشاهدات علمی است بیشتر به این موضوع اقرار و اعتراف نموده­اند.
پس از تتبع و تحقیق در مقالات و نظریات علمی بسیاری از دانشمندان و مخترعین، چنین نتیجه­گیری می­شود که اکثریت آن­ها خداوند را اثبات و تمجید نموده و به قدرت نامحدود او اعتراف نموده­اند.
برخی افراد ارائۀ سبب و علت در تحولات نظام هستی توسط دانشمندان را بر ملحد و منکر بودن آن‌ها حمل می‌کنند؛ اما باید دانست که ارائۀ سبب و علت در تغییرات نظام هستی، توسط دانشمندان را نمی­توان بر منکر بودن آن­ها حمل نمود؛ زیرا سنت و روش خداوند در تغییرات نظام هستی مبنی بودن آن تغییرات بر پایۀ اسباب و علل است.
و همچنین انگیزۀ انکار خداوند توسط عدۀ کمی از دانشمندان ممکن است از روی تصویر و جلوۀ خرابی باشد که علمای سوء و تنگ­نظر مسیحی و یهودی از خداوند ارائه نموده­اند؛ زیرا تنگ­نظری کلیسا در رابطه با اکتشافات علمی مشهور است؛ و کلیسای روم به­عنوان دادگاه تفتیش عقاید، هر نظریۀ ثابت علمی را به دلیل اینکه در کتب آن­ها ذکری از آن به میان نیامده است، محکوم و مخالف ارادۀ خداوند می­دانست.
چنانکه مشهور است کلیسا حکم حبس دانشمندی که مبلّغ و تائید کنندۀ چرخش زمین دور خورشید بود را صادر نمود.[1]
در حالی­که علمای اسلام نه تنها آن را پذیرفتند؛ بلکه اولین مدعیان چرخش زمین دور خورشید و پایه‌گذاران اصول جدید کیهان­شناسی نوین بوده­اند.[2] و این طبیعی است که خداوند مخالف تحقیق و پژوهش و سرکوب­کنندۀ حقایق علمی که کلیسا آن را معرفی می­کند قابل تنفر و بغض است؛ اما خداوندی که ما از آن بحث می­کنیم خداوندی است که همگان را به تفکر و تدبر در مخلوقات و نظام آفرینش فراخوانده و به صاحبان تحقیق، چاشنی معرفت خویش را می­چشاند، پس نه تنها قابل تنفر و انکار نیست؛ بلکه سزاوار ایمان آوردن، عبادت و بندگی است.
ناگفته نماند که بسیاری از محققین و زیست­شناسان فراتر از ماده به یک چیز برتر و قوی که قدرت تغییر و پیدایش دارد اعتراف نموده­اند و او را ازلی و همیشگی نامیده و صفات کمال و محاسن را برای او ثابت نموده­اند که در واقع این خود اعترافی بر وجود خداوند است، اما آن­ها به جای اینکه این نیرو را «خدا» بنامند، از او به نام طبیعت و زمانه یاد می­کنند که در این صورت نزاع این گروه از دانشمندان با مسلمانان فقط نزاع در لفظ الله و طبیعت است نه در حقیقت وجود یک ذات برتر و قوی. گذشته از این عوامل بازهم تعداد دانشمندان معتقد به خدا بسیار بیشتر از منکرین است.[3]
«جون كلوفر مونسیما» فیلسوف و مدرس مسیحی سی مقالۀ علمی تحقیقی از سی دانشمند و محقق برجسته که دربارۀ وجود خداوند به­عنوان خالق نظام هستی به مقاله­نویسی پرداخته­اند، گردآوری نموده که همگی آن­ها در لابلای تحقیق‌شان به وجود و عظمت خداوند اعتراف نموده­اند.[4]
«اندروکونوای ایفی» دانشمند و زیست­شناس مشهور و رئیس پوهنتون طبی شیکاگو می­گوید: «من معتقد نیستم که اکثر کسانی‌که به علم مشغول هستند، ملحد و منکر خداوند می­باشند؛ بلکه در تحقیقات و مناقشات خویش بیشتر محققین و پژوهشگران میدان­های علمی را غیر ملحد و غیر منکر خداوند یافته­ام؛ اما مردم در نقل و فهم کلام دانشمندان دچار مغالطه و اشتباه شده­اند»؛ و چنین ادامه می­دهد: «همانا انکار خداوند و اثبات ماده به­عنوان خداوند، با مسیر فکری، عملی و حیاتی دانشمندان در تعارض است؛ زیرا شخص دانشمند از این قانون اتباع می­کند که وجود اله بدون سازنده امکان ندارد».[5]
«فن براوان» بزرگ‌ترین دانشمند فضایی آمریکا در ضمن مصاحبۀ جالبی که از او شده است چنین می‌گوید: «خوب گوش کنید من با بسیاری از دانشمندان جهان آشنا شده­ام و تعداد زیادی از آنان را می‌شناسم ولی هرگز به دانشمندی برخورد نکرده­ام که شایستگی عنوان دانشمند را داشته باشد و بتواند طبیعت را توجیه و تفسیر کند، بدون آن‌که «خدا» را به میان آورد».[6]
«ادموند کارل کورنفلد» می­گوید: «من هر قدر که در آزمایشگاه خویش به کار و تجربه می­پردازم ایمانم راسخ­تر و محکم­تر می­شود و دربارۀ حال بعضی از همکاران بی­دین خودم در هر نقطه­ای از جهان که باشند، بیشتر می­اندیشم، وضعیت آنان برایم معمایی شده است که چگونه با مشاهدۀ این همه دلیل بارز باز هم نمی­خواهند به وجود خداوند اقرار کنند. فعل و انفعالات سلول حیوانی به­قدری عجیب و پیچیده است که اگر کوچک­ترین انحرافی در آن­ها رخ دهد باعث بیماری حیوان می­شود. واقعاً تعجب­آور است که سازمانی به پیچیدگی یک سلول حیوانی بتواند خود به خود به حیات و فعالیت ادامه دهد».[7]
«سیر جیمس جنیز» دانشمند نامی بریتانیا اعتراف کرده می­گوید: «عقل­های تازه و جدید ما از روی تعصب تفسیر مادی حقایق را ترجیح می­دهد».[8]
«وليم جيمس» فیلسوف آمریکایی می­گوید: «مناسب است انسان مفکر، به وجود خداوند اعتقاد داشته باشد. اگرچه دلایل علمی و برهانات یقینی برای اثبات و یا عدم اثبات خداوند به ذات خود کافی نباشند؛ زیرا احساسات و عواطف انسان جانب اثبات خداوند را ترجیح می­دهد»؛ و در آخر چنین نتیجه­گیری می­کند که: «در هر صورت ایمان آوردن به خداوند بهتر از ایمان نیاوردن است؛ زیرا در صورت ایمان آوردن به خدا، اگر خدایی حقیقتاً وجود داشته باشد، پس کاملاً فایده نموده و رستگار شده است؛ و اگر هم بالفرض (محال) خدایی در کار نباشد پس ایمان آوردنش به او ضرر نمی­دهد».[9]
پرفسور «ایدوین کو تکلین» می­گوید: «این سخن که حیات و زندگانی نتیجۀ اتفاق است (و خداوندی وجود ندارد) به منزلۀ این می­ماند که ساخت دستگاه بزرگی (مانند ماشین و هواپیما) را نتیجۀ یک انفجار اتفاقی در کارخانه­ای بدانیم».[10]
«مورس میترلینگ» که از دانشمندان و نابغه­های غرب است می­گوید: «محال است که نوع انسان بتواند به خدا معتقد نشود و من از گفتۀ بعضی از بزرگان کلیسا در حیرتم که می­گویند میترلینگ به خدا معتقد نیست.»[11]
«جورج هربرت بلونت» استاد فیزیک و هندسه در کالیفورنیا می­گوید: «من ایمان می­آورم به خدا؛ بلکه فراتر از آن امرم را به او می­سپارم و تفکر الوهیت (اعتقاد به خدا) برای من نه تنها یک قضیۀ فلسفی است؛ بلکه در وجودم از اهمیت و قیمت بسیاری برخوردار است و ایمان به خداوند از مصممات زندگی روزانه­ام است».[12]
جای تعجب است که در چند قرن اخیر، بر اثر پیدایش اکتشافات و اختراعات و مشاهدۀ نظم و قانونمندی و راه­یابی در تمام پدیده­ها اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان متخصص در فیزیک، شیمی، جانورشناسی، گیاه­شناسی، زمین­شناسی و فضاشناسی، ایمان قطعی خود را به وجود خدا و به علم و قدرت بی­نهایت او، اعلان کرده­اند؛ و تجلیات برهان نظم و برهان هدایت، در کشورهای پیشرفتۀ صنعتی، چه شور و غوغایی را در قلب هزاران استاد متخصص و صدها مكتشف و مخترع معروف در ایمان به حقانیت خداگرایی برپا نموده است.
رمز و راز این­گونه تحولات را از اربابان و سرمایه­داران نشنوید؛ زیرا آن­ها در مسافرت به کشورهای صنعتی تنها هوتل­ها و رستورانت­ها و اماکن دور از علم و اعتقاد را می­بینند و آن کشورها را ضد خداباوری گزارش می­دهند و از برخی دانش­آموختگان جهان سوم نیز نشنوید که به علت اینکه خود از حیث اخلاق منحرف بوده و به فساد عمل متمایل هستند مصلحت خود می­دانند که خداباوری را از دانشمندان غربی و شرقی نفی کنند؛ بلکه لازم است خود تحقیق کنید و حقائق را از زبان دانشمندان اروپا دیده­ و بشنوید؛ و یک­بار کتاب «دو هزار دانشمند در جستجوی خدای بزرگ» تألیف پروفسور «ریموند راویه» را مطالعه کنید تا آشکارا ببینید که چندین هزار پروفسور در فلسفه و شیمی و فیزیک و جانورشناسی و گیاه­شناسی و جنین‌شناسی و سلول­شناسی و کیهان­شناسی و… از مشاهدۀ آن همه نظم و قانونمندی و راه­یابی پدیده­ها، ایمان قطعی و تردید ناپذیر به حقانیت خداباوری پیدا کرده­اند.[13]
دکتر «دینرت» آلمانی از مجموع دانشمندانی که در چهار قرن اخیر، براثر تخصص و اکتشافات و اختراعات در تمام جهان شهرت یافته­اند آمار گرفته که تعداد آن­ها به دوصد و نود نفر رسیده است و از این تعداد انبوه عظیم تنها بیست نفر نسبت به خداباوری بی­توجه بوده و یا در جهت مخالف با آن ابراز نظر کرده­اند و به فرض اینکه افراد بی­توجه را نیز در صف مخالفان قرار دهیم بازهم ۹۲% دانشمندان طی چهار قرن اخیر که قرون ترقی علم و فناوری است خداشناس و خدا­پرست بوده­اند.[14]
پس چنین نیست که برخی گمان می­کنند، اولین گام در راستای پیشرفت­های علمی و روشن­فکر شدن، انکار خدا و دین است؛ و انسان تا زمانی‌که مؤمن است جاهل است و همین­که کافر شود دانشمند و روشن­فکر می­گردد؛ بلکه این گمان ناشی از جهالت علمی و بد اعتقادی است؛ و علم و پیشرفت، نتیجۀ تلاش و کوشش و پشتکار است و مسلمانان به دلیل اینکه در این بعد ضعف نشان داده­اند از دیگر ملل دنیا در پیشرفت­های علمی بازمانده­اند و ایمان به خدا و دیانت نه تنها مانع دانش­اندوزی و پیشرفت نیست، بلکه آن را از واجبات دانسته و سفر علمی را سبیل الله (راه خدا) لقب داده است.
و همچنین گذشته از دانشمندان عصر نزدیک، به جرأت می­توان ادعا کرد که تمام دانشمندان و نابغه‌های علمی و پایه­گذاران نظریات علمی، در چند قرن پیش، مسلمانان بوده­اند که کتاب­های آن­ها به زبان‌های مختلف لاتینی، بریتانیایی، اسپانیایی و ایتالیایی توسط اروپاییان ترجمه شده­اند و اروپا و غرب بدون هیچ­گونه تعصب و گزاف­گویی خوشه­چین علوم دانشمندان مسلمان در قرون گذشته است.[15]
«جرج سارتن» که مشهور به پدر علم تاریخ است، می­گوید: «در این میان با ارزش­ترین بدیع­ترین و بارورترین (آثار و کتب علمی) به عربی به نگارش درآمده بود. از آغاز نیمۀ دوم سدۀ هشتم تا پایان سدۀ یازدهم، عربی زبان علمی و پیشرو بشریت بود. در اثنای آن دوران هر کس که می­خواست دارای معلومات روزآمد باشد، عربی می­آموخت (جمع کثیری از مردم غیر عرب­زبان چنین می­کردند) همچنان که امروز کسی‌که در پی پیشرفت فکری باشد باید کار را با ورزیدگی در یکی از زبان­های مهم غربی آغاز کند. کافی است چند نام پرافتخار (از دانشمندان مسلمان) را که در عصر خود در غرب همتایی نداشتند در اینجا ذکر کنیم: جابر بن حیان، کندی، خوارزمی، فرقانی، رازی، ثابت بن قره، بتانی، حنین بن اسحاق، فارابی، ابراهیم بن سنان، مسعودی طبری، ابوالوفا (بوزجانی)، على بن عباس، ابو القاسم زهراوی، ابن جزار، ابوریحان بیرونی، ابن سینا، ابن یونس، کرخی، ابن هیثم، علی بن عیسی، غزالی، زرقالی، عمر خیام، و گروه بزرگی از اسامی که همگی آن­ها در مدت نسبتاً کوتاهی در اثنای سال ۷۵۰ تا ۱۱۰۰ برآمدند.[16]
 ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. احمدیان، عبدالله، سیر تحلیلی کلام اهل سنت، ص۱۰۳، ناشر: نشر احسان، سال چاپ: ۱۴۰۰هـ، تهران.

[2]. بازی، شیخ موسی، النجوم النشطی حاشیه­ی الهیئة الوسطی، ص۲۱، چاپ پاکستان سال ۱۴۲۰هـ.

[3]. احمدیان، عبدالله، سیر تحلیلی کلام اهل سنت، ص۱۰۳، ناشر: نشر احسان، سال چاپ: ۱۴۰۰هـ، تهران.

[4]. نخبة من العلماء الأمریکیین، زیر نظر: جان کلوور، مونسما، الله یتجلی فی عصر العلم، ص۷۳، مترجم: سرحان، دمرداش عبدالمجید، ناشر: دار وحی القلم ـ دمشق، سال نشر: ۱۴۳۴هـ. سوریه.

[5]. نخبة من العلماء الأمریکیین، زیر نظر: جان کلوور، مونسما، الله یتجلی فی عصر العلم، ص۷۷، مترجم: سرحان، دمرداش عبدالمجید، ناشر: دار وحی القلم ـ دمشق، سال نشر: ۱۴۳۴هـ. سوریه.

[6]. میترلینگ، مورس، خدا و هستی، ص۳۴، مترجم: منصوری، ذبیح الله، انتشارات انیشتین، سال ۱۳۸۹هـ. ایران.

[7]. سارتن، جرج، مقدمه­ای بر تاریخ علم، ص۳۳۱، مترجم: صدری افشار، غلام حسین،ناشر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، سال چاپ: ۱۳۸۹هـ، تهران. 

[8]. همان. 

[9]. میدانی، عبدالرحمن حسن حبنکه، كواشف الزيوف في المذاهب الفكرية المعاصرة، ص۱۸۹، ناشر: دارالقلم ـ دمشق ـ سوریه، سال نشر: ۱۴۱۲هـ.

[10]. احمدیان، استاد عبدالله، کلام جدید، ص۸۷، ناشر: نشر احسان ـ تهران، سال نشر:چاپ چهارم ۱۳۹۱هـ. 

[11]. میترلینگ، مورس، خدا و هستی، ص ۲۲، مترجم: منصوری، ذبیح الله، انتشارات انیشتین، سال ۱۳۸۹هـ. ایران.

[12]. حوی، سعید، کتاب «الله»، ص۳۴۲، مترجم: مصطفى خرم­دل، ناشر: نشر احسان، سال چاپ ۱۳۸۸هـ، تهران.

[13]. برشان، عبدالغفور، اسلام و عقلانیت معاصر، ص۳۶۶، انتشارات: اولوالالباب ۱۳۹۹هـ زاهدان ـ ایران.

[14]. احمدیان، عبدالله، سیر تحلیلی کلام اهل سنت، ص۲۸۱، ناشر: نشر احسان، سال چاپ: ۱۴۰۰هـ، تهران.

[15]. رضایی، عبدالعلیم، تاریخ ادیان جهان، وجود الله، ص۹۲، ناشر: انتشارات علمی، سال نشر:۱۳۸۹هـ ایران ـ تهران.

[16]. سارتن، جرج، مقدمه­ای بر تاریخ علم، ج ۱ ، ص ۴۱، مترجم: صدری افشار، غلام حسین، ناشر: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، سال چاپ: ۱۳۸۹هـ، تهران.  

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version