نویسنده: عبدالحی لیان

دانش‌ورزی در اندیشه اسلامی

بخش اول

چکیده
دانش، دانش‌آموزی و دانش‌ورزی از برجسته‌ترین خواسته‌های دین اسلام است. اهمیت این مسئله آن‌گاه بیشتر نمایان می‌شود که جایگاه علم و معلم از منظر اسلام به خوبی تبیین گردد. نوشتۀ حاضر، پس از بررسی برخی از آیات و روایات، ‌کوشیده است تا به این دو پرسش‌؛ دانش در اسلام از چه جایگاهی برخوردار است؟ و معلم دارای چه مقامی است؟ پاسخی مناسب ارائه دهد. این تحقیق در نتیجۀ بررسی‌های خود دریافته‌ است که دین اسلام در آیات و روایات متعددی دعوت به شناخت کرده است و دانش‌پروری را قوام دین و دین‌داری، منشاء قدرت و پیشرفت، بصیرت و آگاهی، سرآغاز ایمان و تقوا و تعلیم را از اهداف بلند انبیاء معرفی نموده است و نیز کسب آن را فریضه‌ای شرعی و برتر از عبادت دانسته و کتمان آن را گناهی بزرگ قلمداد کرده است. هم‌چنین دریافته است که معلم عامل بارز آزادی انسان‌ها و معلمی وظیفۀ پیامبران و معلم وارث انبیاءعلیهم‌السلام است. که در نزد الله متعال دارای رتبه و درجات عالیه می‌باشد.
کلید واژه‌ها: اسلام، آیات، روایات، علم، معلم و متعلم.
مقدمه
اَلْحَمْدُ لِلّهِ نَحْمَدُهُ وَ نَسْتَعیْنُهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَعُوْذُ بِاللّهِ مِنْ شُرُوْرِ اَنْفُسِنا وَ مِنْ سَیِّئاتِ اَعْمَالِنا مَنْ یَّهْدِهِ اللّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ وَ مَنْ یُّضْلِلهُ فَلَا هَادِیَ لَه وَ اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلهَ اِلَّااللّهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدَاً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ، أمّا بَعد:
اسلام دین دانش‌پرور است و انسان را به دانش‌ اندوزی توصیه می‌کند. همین رویکرد مثبت و سفارش‌های ویژۀ اسلام به کسب دانش و شیفتگی مسلمانان به یادگرفتن و یاددادن، باعث پیدایش دستآوردهای بزرگ مادی و معنوی در دوره‌های طلایی تاریخ اسلام شده است. سفارش و تاکید بسیار اسلام بر علم آموزی را می‌توان از نخستین آیاتی که توسط جبرئیل امین علیه‌السلام بر پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وسلم نازل شد به خوبی دریافت؛ «إقرأ» بخوان.
شکوه و عظمت علم و دانش از دیدگاه اسلام به‌قدری ویژه است که خداوند متعال، انسان را پس از آفرینش با زیور علم و دانش آراست و دانشمندان و عالمان را برتر و والاتر از همۀ رده‌های جامعۀ انسانی معرفی کرد. بی سبب نیست که پیامبر اکرمصلی‌الله‌علیه‌وسلم بهترین انسان‌ کسی را معرفی می‌کند که قرآن (منبع علم و معرفت) را می‌آموزد و به دیگران می‌آموزاند. بنابراین، با اطمینان می‌توان گفت دین اسلام، دین دانش و آموزش است. دینی است که برای زندگی سعادتمندانه کسب علم را مهم‌ترین نیاز بشر می‌داند. این همه در حالی است که هیچ یک از مکاتب دیگر به پیمانۀ اسلام به کسب معرفت و آگاهی یا دانش اندوزی و ژرف‌نگری در زندگی تاکید ننموده‌اند.
نوشتۀ حاضر تحقیقی فشرده در راستای تبیین جایگاه و اهمیت دانش‌ورزی در اسلام است. امید می‌رود که معلمین، متعلمین و همۀ فراگیران علم و معرفت با خواندن این مقاله از خمودگی برهایند و با انگیزۀ بیشتر در میدان کسب دانش قدم بگذارند.
 مفهوم شناسی
چه بسا هر واژۀ علمی دارای معنای لغوی و اصطلاحی است که گاهی در نزد اهل فن کاربرد آن در‌ هر یک از دو معنا متفاوت‌تر از معنی دیگر آن می‌باشد؛ از‌‌این‌رو، پیش از آغاز هر بحث و تحقیقی می‌بایست مفاهیم کاربردی و واژه‌‌های کلیدی آن تبیین و توضیح گردد تا به درستی روشن گردد که در موضوع طرح شده از کدام معنای کاربردی آن استفاده می‌شود؛ زیرا شناخت و فهم دقیق هر ‌موضوع، پیوند ناگسستنی با درک درست از مفاهیم کلیدی آن دارد.
بر پایۀ این روند، این تحقیق نیز پیش از پرداختن به محور اصلی موضوع، واژه‌ها و مفاهیم کلیدی مورد نظر را به بررسی می‌گیرد.
علم
واژۀ علم بسته به آن‌که در کجا به کار می‌رود می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد. ما در اینجا معنای لغوی و سپس کاربرد اصطلاحی آن را بررسی می‌نماییم.
الف: در لغت
کلمۀ علم از دیدگاه لغت‌شناسان به معانی گوناگون آمده است. برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:
۱. علم، دانستن و دانش که نقیض جهل است؛[1]
۲. ادراک حقیقت و ذات یک واقعیت؛[2]
۳. اعتقاد جازم مطابق با واقع؛[3]
۴. علم، به معنی شعور است؛[4]
۵. یکی از لغت‌پژوهانِ سرآمد زبان عربی، علم را مترادف معرفت و شعور می‌داند و می‌افزاید، علم به معنی اتقان نیز به‌کار رفته است؛[5]
۶. برخی از واژه شناسان به تعبیری دیگر علم را هم‌سان عرفان (شناخت) می‌دانند و می‌گویند: علم، معرفت و شعور هر سه به یک معنا است؛[6]
۷. همچنین علم به معنای دانستن، آگاه شدن، آگاهی، معرفت، دانش، شناخت و یقین نیز آمده است.[7]
واژۀ علم و مشتقات اسمی و فعلی آن در حدود «775» مرتبه در آیات قرآن مجید به کار رفته است. چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ»[8]؛ هرگاه آنان را مؤمن یافتید. هم‌چنین در سورۀ انفال آیۀ 60 می‌فرماید: «لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ»؛ شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد.
هرچند در ظاهر، واژۀ علم دارای معنای بدیهی و روشن است ولی بنابر تعاریف یاد شده دیده می‌شود که این کلمه از معانی گسترده‌ای برخوردار است؛ ازهمین‌رو برخی از واژه‌شناسان، معنای حقیقی علم را «ادراک» دانسته و سایر معانی دیگر آن را حقیقتی عرفی یا اصطلاحی و یا مجاز مشهور گفته‌اند.[9]
از داده‌های واژه‌پژوهان در باب مفهوم شناسی لغوی کلمۀ «علم» چنین نتیجه به دست می‌آید؛ حاصل تلاش ذهن انسان در مواجهه با جهان بیرون، که «ادراک»، «احاطه» و «یافتن چیزی» را با خود به دنبال داشته باشد و جهل را بزداید، علم نامیده می‌شود.[10]
ب: در اصطلاح
واژۀ علم در اصطلاح دارای معانی مختلفی است. در اینجا اشاره‌ای مختصر به برخی از آن‌ها خواهیم داشت:
۱. متکلمان علم را صفتی می‌دانند که موجب تمییز اشیاء از یکدیگر می‌شود.[11]
۲. مفسرین واژۀ علم را به همان معنای لغوی آن مورد نظر قرار داده‌اند.[12]
۳. برخی از عرفاء، علم را ظهور نور می‌دانند و می‌گویند: علم عبارت است از ظهور، و ظهور همان ذات نور است، اما نور گاهی لنفسه است و گاهی نور لغیره است.[13]
۴. اندیشمندان حوزۀ منطق: علم را حاضر شدن صورت چیزی در ذهن و یا تصویر آن در ذهن می‌دانند که به علم حضوری و علم حصولی تقسیم می‌کنند.[14]
۵. عده‌ای از محققان معاصر در حوزۀ فقه و اصول فقه با استفاده از داده‌های علمای پیشین، برای واژۀ علم چنین تعریفی ارائه کرده‌اند: دانستن و درک قطعی چیزی به همان گونه‌ که هست را علم گویند.[15]
با در نظر داشت تعریف‌های ارائه شده از سوی اندیشمندان علوم مختلف، آنچه در اینجا می‌توان به قدر مسلم و محرز از آن یاد کرد و مراد گرفت این است که: علم در اصطلاح «حالت نفسانی در مقابل جهل است؛ به این معنا که علم حالت وجودی و جهل عدم آن است».[16]
این تحقیق مقصود از واژۀ علم معنای لغوی آن یعنی دانستن، آگاهی، شناخت و دانش را مد نظر دارد؛ زیرا آگاهی و دانش قدر مسلم چیزی است که معلم در تمام حوزه‌های ذکر شده به انتقال و توسعۀ آن می‌پردازد.
ادامه دارد
بخش بعدی

[1]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۲۰۰۳م، ج۲، ص۱۵۲.

[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، بی‌جا: المکتبة المرتضوی، بی‌تا، ص۳۴۳.

[3]. جرجانی، علی بن محمد بن علی، التعریفات، بیروت: دارالشئون الثقافیة، بی‌تا، ص۸۸.

[4]. زمخشری، محمود بن عمرو بن احمد، أساس البلاغة، بیروت: دارالمکتبة العلمیة، ۱۴۱۹ه، ج۱، ص۶۷۶.

[5]. ابن منظور، محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی، لسان العرب، ج۱۲، ۴۱۷.

[6]. زبیدی، محمد بن محمد بن عبدالرزاق، تاج العروس من جواهر القاموس، بی‌جا: دارالهدایة، بی‌تا، ج۳۳، ماده علم، ص۱۲۷.

[7]. نحوی، سید محمد، فرهنگ وام واژه‌های عربی، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص۲۸۰.

[8]. الممتحنه: ۱۰.

[9]. حائری، محمد حسین اعلمی، دائرة المعارف الشیعة العامة، بیروت: منشورات موسسة الأعلمی للمطبوعات، بی‌تا، ج۱۳، ماده علم، ص۹۳.

[10]. میرترابی حسینی، زهره السادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، بی‌تا، ص۷.

[11]. سجادی، سید جعفر، فرهنگ و معارف اسلامی، تهران: انتشارات کومش، چاپ سوم، بی‌تا، ج۲، ص۱۳۱۱.

[12]. منصور آبادی، محمد، راسخان در علم از دیدگاه فریقین، بی‌جا: اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۳۹۵هش، ص۱۳.

[13]. سهروردی، یحیی بن حبش، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالی، بی‌تا، ج۲، ص۱۱۴-۱۱۶.

[14]. مظفر، محمد رضا، المنطق، بی‌جا: دارالتعارف للمطبوعات، بی‌تا، ص۱۴.

[15]. نمر، علی السید اسماعیل، أحکام المعلمین فی الشریعة الاسلامیة، مصر: جامعة کفرالشیخ، ۱۴۴۱ه، ص۳۲.

[16]. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، قم: مهر امیرالمومنین، چاپ اول، ۱۳۹۵هش، ص۱۵.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version