نویسنده: ابوالخیر عبدالرحمن «معتصمی»

پدیده‌­ی الحاد و راه‌های مبارزه با آن (بخش سوم)

الفاظ مرتبط به الحاد
بعض مصطلحات دیگری است که به نوعی با الحاد مرتبط می­باشد. برای آن‌که فهم ما از الحاد دقیق‌تر، جامع­‌تر، و وسیع‌تر شود، مناسب است که آن مصطلحات در سطور آتی  ذکر گردد:
لادینیت (بی‌دینی)
لادینیت عبارت است از عدم باور به تمام ادیانی که صاحب کتاب، عقاید، عبادات و عبادت‌خانه هستند و عدم اعتبار و احترام به اندیشه‌­ای که دین را برای تنظیم امور زندگی انتخاب می­‌کند. شخص لادین یا بی­دین ممکن است ملحد ربوبی ویا لاادری باشد؛ یعنی لازم نیست که حتماً آتئیست و منکر از وجود خدا باشد.
دئیزم (ربوبیت)
دئیزم به انگلیسی «Deism»، یا ربوبیت خداباوری، از واژه‌ی لاتین deus به معنای «خدا» برگرفته شده است. این فلسفه می‌گوید که خدایی وجود دارد و به عنوان آفریننده و دادار، عامل خلق همه چیز است. دئیزم مداخله‌ی مستقیم خداوند ﷻ در عملکرد جهان را رد می‌کند، به این معنی که خداوند ﷻعالم را آفریده است اما پس از آفرینش، آن را به حال خود رها کرده و هیچ نوع تدبیر و تصرفی در آن نمی‌کند، مانند یک مالک غایب از ملک که آن را رها کرده تا خودش به کار خود ادامه دهد یا مانند سازنده‌ی ساعت که پس از ساختن، کاری به آن ندارد. با این حال، دئیزم، با وجود اعتراف به یک خالق الهی برای جهان، هر نوع وحی الهی را رد می‌کند و اعتقاد دارد که عقل بشر به تنهایی کافی است تا برای ما یک زندگی دینی و با اصول اخلاقی صحیح فراهم کند.
دهریت
دهریت مذهبی است که معتقد به وجود واجب الوجود است؛ اما قائل به قِدَم عالم و قِدَم دهر است، حوادث و متغیرات را به سوی دهر نسبت می‌­دهد و از وحی، دین، رسالت و زندگی پس از مرگ، جنت و دوزخ  انکار می‌ورزد. پیروان این مذهب ملاحده نامیده می­‌شوند و خداوند  متعال از این الحادشان خبر داده و فرموده است: «وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْر» [الجاثية: ۲۴] «و گفتند: نیست آن جز (همین) زندگی دنیوی ما؛ می­‌میریم و زنده می‌­شویم و هلاک نمی‌­کند ما را جز روزگار.»
از آنچه که در مورد دهریه ذکر شد، آشکار می‌شود که دهریت همان ربوبیت و دئیزم است و تفاوتی میان آن‌ها به نظر نمی­‌رسد.
سکولاریزم
سکولاریزم (علمانیت) به فرانسوی: «sécularisme»، دین‌جدایی یا جدااِنگاری دین از سیاست و در لغت به معنای گیتی‌گرایی، دنیاگرایی، عقیده‌ی مبنی‌ بر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت می‌نشینند از نهادهای دینی و مقام‌های دینی است. سکولاریزم به  اینکه کسی دینش را در سینه‌اش یا در خانه‌اش نگه‌ می‌دارد، کاری ندارد؛ اما اجازه نمی‌دهد که با آن دین در زندگی اجتماعی، تعلیم و تربیه، حکومت و سیاست حضور یابد و دخالت نماید، بلکه طرفدار حذف کامل آن از زندگی است. سکولاریزم اگرچه در ظاهر به عقیده‌ی دینی فرد کاری ندارد؛ یعنی در ظاهر به سوی انکار از خداوند ﷻ و انکار از دین دعوت نمی‌دهد و دشمنی خود را ظاهر نمی‌سازد،  اما در واقع اکثر سکولارها خصوصاً در غرب ملحد و بی‌دین هستند.
عبدالکریم سروش، سکولاریزم را به‌طور کلی به دو دسته تقسیم کرده است: «سکولاریزم سیاسی» و «سکولاریزم فلسفی».
سکولاریزم سیاسی یا حکومت فرا دینی: یعنی انسان، نهاد دین را از نهاد دولت جدا کند و حکومت نسبت به تمام فرقه‌ها و مذاهب نگاهی یک‌سان داشته باشد، تکثر آن‌ها را به رسمیت بشناسد و نسبت به همه‌ی آن‌ها بی‌طرف باشد.
سکولاریزم دیگری داریم به نام سکولاریزم فلسفی که معادل با بی‌دینی و بی‌اعتقادی به دین است و نوعی ماتریالیزم (ماده‌گرایی) است. این نوع سکولاریزم با اندیشه‌ی دینی غیر قابل جمع است.
ادامه دارد…
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version