یکی از مهمترین عوامل در ساختن شخصیت انسان دوستی و معاشرت است. از آنجاییکه انسان موجودی اجتماعی است، صرفنظر از اینکه در چه جامعهای زندگی میکند طبعاً به دنبال یافتن یاران و دوستان و همراهانی برای خود است. انسان در سایه دوستان وفادار و صمیمی است که میتواند پلههای ترقی و تعالی را یکی پس از دیگری طی نماید و این دوست است که گاه بشر را تا اوج افتخار و عظمت رهنمون میشود و منشأ خیرات وبرکات اجتماعی میگردد. همچنین در سایه همزیستی و همدلی است که استعدادها شکوفا شده و بشر میتواند اختراعات و اکتشافات وآثار ماندگار از خود بر جای بگذارد که جامعه از آنها سود ببرد.
از سوی دیگر دوستان ناشایست و شرور هستند که بشر را به منجلاب فساد انداخته و او را تا سر حد فنا و نیستی پیش میبرند. امّا مسلمانی که با چراغ راهنمای عقل و با تدبیر اندیشه، کلیه نیازهای مادّی و معنوی و از آن جمله دوستیابی خود را تأمین میکند قطعاً دوستان خود را با ملاک صحیح و انگیزه الهی و برای خدا بر میگزیند. او میداند که تنها دوستیهای پایدار، این نوع دوستی یعنی دوستی اهل ایمان است که در دنیا وآخرت باقی خواهد ماند، چنانکه خداوند متعال میفرماید: «الأَخلاّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌ إلاّ الْمِتَّقین»؛ «در قیامت همه دوستان به استثنای متّقین، دشمن یکدیگرند.»[1]
مقدمه:
همنشینی با نیکان و بدان، تأثیر نیک و بد بر انسان میگذارد. از اینرو، علاقهمندان به سلامت روح خویش، باید در گزینش دوستان و معاشران و مصاحبان دقت کنند تا دچار ندامت نشوند. به عبارت دیگر، آینه روح انسان، از دیگران «صورت» و «سیرت» میپذیرد. زندگی هم مجموعهای از رابطهها، آشناییها، رفاقتها و رفت و آمدهاست. برای پیمودن راه تا رسیدن به سرمنزل کمال، نیاز به «همراه» دارد. نقش همراه هم در انسان و رفتار و کردار و خصلتهای او روشن است. توصیه قرآن این است که: «کُونُوا مَعَ الصَّادِقِین»؛ «با صادقان و راستان باشید.»[2]
تفسیر «صادقین» هر که باشد، این نکته روشن است که «صدق» یک ارزش مورد توجه در قرآن است و برای رشد و تقویت صداقت در مؤمن، دستور داده میشود که انس و همنشینی و رفاقت و همراهی خود را با «صادقان» قرار دهد. با توجه به تأثیر الگوها در شکلگیری روحیه و شخصیت افراد، قرآن هم به الگوبرداری از صالحان و نیکان دعوت میکند، هم الگوهای مناسب را معرفی میکند و هم ویژگیهای مثبت آنان را به خوبی برمیشمرد.
شایستهترین الگو، وجود مبارک حضرت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) است که در کلام الهی از او بهعنوان «اسوه حسنه» یاد شده است. در جای دیگر، از حضرت ابراهیم خلیلالله بهعنوان اسوه یاد میشود و از جمله جنبههای الگویی او، پرستش خالصانه خدا، برائت و بیزاری از شرک و مشرکان و مرزبندی دقیق و جدی با کسانی که خدای یکتا را قبول ندارند، به شمار میآید.
این نکته در زندگی یک مؤمن بسیار مهم است که با چه کسانی طرح دوستی و همبستگی میریزد و با چه کسانی رابطه و رفاقت را قطع میکند. آیا ممکن است یک مسلمان با کافر دوست باشد؟ آیا ممکن است یک خداپرست با مشرک، شیطانپرست یا هواپرست، طرح دوستی بریزد؟ اگر مسلمان با الهام از توصیههای قرآنی، در مورد رفقا و همنشینان خود حساسیت نداشته باشد، گاهی ناخواسته در همین دام میافتد. از اینرو، قرآن میفرماید: مؤمنان راستین هرگز با دشمنان خدا و رسول، طرح دوستی نمیریزند و با آنان همدم و همراه نمیشوند: «لا تَجِدُ قَوْماً یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ» این گامی برای حفاظت از عقیده و پاسداری از «هویت مکتب اسلام» است.[3]
پس باید اطرافیان را با دقت انتخاب کرد و دوستان و معاشران را از میان بهترینها برگزید؛ چرا که نشست و برخاست با صالحان و فاسدان، مطیعان و عاصیان، یا ابرار و اشرار، هر کدام به نوعی بر ما تأثیر مثبت یا منفی میگذارند؛ تأثیری که دامنه آن تا قیامت هم کشیده میشود و ندامت آن روز، جبرانناپذیر است.
در قرآن، از حسرت و اندوه کسانی یاد شده که راه خود را از پیامبران و اولیای الهی جدا کردند و با بدان همدم و دوست شدند. میفرماید: آنان در روز قیامت، با دریغ و درد میگویند: «یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً یا وَیلَتَی لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلاً»؛ «کاش راهی برای دوستی با پیامبر برگزیده بودم! کاش فلان را دوست خود انتخاب نکرده بودم!»[4]
شاعران و ادیبان درباره دوستی با بدان، حرفهای زیبای بسیار گفته و سرودهاند و دوست بد را همچون مار گزنده به شمار آوردهاند، بلکه بدتر؛ چراکه اگر مار دست و پای انسان را میگزد، دوست بد غارتگر «جان و ایمان» است.
زمینهسازی برای حسرت در آخرت از انتخابهای نادرست دوست در همین دنیا آغاز میشود. نشستن و به زبان آوردن حرفهای بیمحتوا، غیبت کردن، مسخرهکردن و شوخیهای نامناسب، هرچند ممکن است خواستهی دل باشد، اما دشمن عقل و دین است.
انتخاب یک دوست شایسته و همدم پاکدامن، گامی است در جهت پرهیز از بیهودگیها و گذران عمر بیثمر. کسی که به دنبال سعادت واقعی خود است، دل به دوستان هرزه و بیمسئولیت نمیبندد و تلاش میکند تا میان یک دوست واقعی و دوستنما تمایز قائل شود.
سعدی (رحمهالله) چه زیبا گفته است:
همنشین تو از تو بِه باید تا تو را عقل و دین بیفزاید
آرزوی اهل ایمان و دعای بلند آنان، این است که همراه با ابرار باشند، چه در دنیا و چه در آخرت. حتی دعا میکنند که در کنار نیکان از دنیا بروند و با آنان محشور شوند: «وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ».[5] تربیت قرآنی بر مبنای الگوپذیری از بهترین انسانها استوار است. وقتی که سعادت و شقاوت افراد تا این حد به همنشینان و معاشران وابسته است، پس انتخاب دوست، شریک، همکار، همدرس، معلم، همسفر و هماتاق بسیار مهم است؛ زیرا فضایل اخلاقی آنان به ما منتقل میشود و اگر خدای ناخواسته دارای نقایص اخلاقی باشند، ما را نیز آلوده خواهند کرد.