نویسنده: رحمتالله رحمانی
آفات وگناهان زبان (بخش هفتم)
آفت هفتم: لعن و نفرين كردن
یک مسلمان وظیفه دارد تمامی اعمال خود را با قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه وسلم) تطبیق دهد تا از جایز و ناجایز بودن آنها اطلاع یابد. مبادا خداوند در روز هولناک قیامت ما را به صورت علنی مجازات کند، روزی که نه مال نفع میرساند و نه اولاد. لعن کردن، یعنی طرد کردن و دور ساختن چیزی از رحمت خداوندی، و اینکه شخصی چیزی یا کسی را از رحمت الهی دور کند، کار بسیار مذموم و ناپسندی است و یکی از آفات زبان است.
لعن در لغت به معنی طرد و دور گرداندن است.[1] و اصل لعن اگر از جانب خالق باشد به معنی طرد و دوری از رحمت خدا میباشد و از طرف مخلوق به معنی بدگویی و مذمت شخص بخاطر اعمال ناروا و دعای بد کردن برای اوست.[2] گفته میشود: «لَعَنَ فُلاناً» یعنی او را بدگویی کرده و خوار نمود.[3]
راغب اصفهانی (رحمه الله) میگوید: «اللعن: طرد و دور گردانیدن همراه با خشم، که اگر از جانب پروردگار باشد در آخرت به معنی عقوبت و عذاب و در دنیا به معنی دور بودن از رحمت و توفیق الهی است. و از جانب انسان، به معنی: نفرین نمودن دیگری است.»[4]
لعنت فرستادن بر افرادی که مستحق آن نیستند از گناهان کبیره میباشد. از حضرت ثابت بن ضحاک (رضی الله عنه) روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «لعنت نمودن مؤمن مساوی با کشتن اوست.»[5]
در جایی دیگر پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «اَلمُومِنُ لَيْسَ بِلِعَانِ؛ مومن واقعی هرگز لعنت نمیکند.»[6] همچنین پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: «لَا يَكُونُ اللَّعْانُونَ شُفَعَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ نفرین کنندگان در روز قیامت شفاعت کننده و گواه قرار نمیگیرند.»[7] پیامبر (صلی الله علیه وسلم) در حدیثی میفرمایند: «هرگاه بندهای لعنت کند، لعنت او به آسمانها میرود و درهای آسمان بر آن بسته میشوند؛ بعد از آن به زمین بر میگردد و درهای زمین نیز بر آن بسته میشوند بعد از آن به مشرق و مغرب میرود و اگر از آنها نیز راهی برای عبور پیدا نکند به طرف کسی که لعنت شده است میرود و اگر او مستحق لعنت نباشد به طرف خود لعن کننده بر میگردد.
از حضرت عایشه (رضی الله عنها) روایت شده است که روزی پیامبر (صلی الله علیه وسلم) از حضرت ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) شنید که یکی از خدمت کارانش را لعن کرد! رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) به طرف او نگاه کرد و فرمود: «يَا اَبَابَكر ألِعَانِينَ وَصِدِّيقِينَ ؟ كَلَّا وَ رَبِّ الكعبة»؛ ترجمه: «ای ابوبکر آیا هم از لعن کنندگان و هم از صدیقین هستی؟ هرگز قسم به پروردگار کعبه امکان ندارد که هم از لعنت کنندگان و هم از صدیقین باشی.»[8]
آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) این کلمه را سه بار تکرار کردند. سپس حضرت ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) در همان روز خدمتکارش را آزاد کرد و نزد رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) رفت و اظهار پشیمانی نمود، از آن کار خود توبه کرد و گفت دیگر چنین سخنانی را تکرار نمیکنم. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) حتی نفرین کردن زمانه را نپسندیدهاند و از آن نهی کردهاند. گاهی انسان به خاطر برخی مشکلات و ناراحتیها که در زندگیاش پیش آمده و در زندگی خلاف محاسباتش عمل شده، مرتکب لعن و نفرین زمانه میشود. حضرت ابوهریره (رضی الله عنه) میفرماید که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: خداوند متعال میفرماید: «يَسُبُّ بَنُو آدَمَ الدَّهْرَ وَ أَنَا الدَّهْرُ وَ بِيَدِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ»؛ ترجمه: «انسانها زمانه را ناسزا میگویند در حالی که زمانه من هستم و گردش شب و روز در دست من است.»[9]
گاهی برخی از انسانها دچار بیماری میشوند و به دلیل آن، بیماریها را لعن و نفرین میکنند. در حالی که بیماریها از طرف خداوند هستند و با حکم الهی به انسان میرسند و حکمتهای گوناگونی در آن وجود دارد. بیماریها درجات انسان را در روز قیامت بلند میکنند و سبب آمرزش گناهان میشوند. سختیهایی که به انسان به وسیلهی بیماری میرسد، باعث رهایی از آتش جهنم میشود. حضرت عایشه (رضی الله عنها) میفرماید که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: هرگاه خاری یا بیشتر از آن به پای مؤمن اصابت کند، خداوند گناهی از گناهان او را میبخشد و یک درجه به درجات او میافزاید.
یکی دیگر از نادانیها و جهالتهای مردم، لعن و نفرین کردن بلایا و مصیبتهای طبیعت است. گاهی مصیبتی به انسان میرسد و او شروع به لعن و نفرین میکند، در حالی که همین بلا و مصیبت از طرف خداوند هستند. گاهی اینگونه مصیبتها به شکل طوفان، زلزله، سیل و انواع دیگر مصیبتها میآید و انسان از روی جهالت شروع به لعن و نفرین طبیعت میکند. در روایت مسلم آمده است که باد چادر مردی را برد و آن مرد شروع به نفرین کردن باد کرد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: باد را نفرین و لعن نکن زیرا باد مأمور است. قطعاً کسی که چیزی را که قابل نفرین نیست، نفرین کند، سرانجام آن لعن و نفرین به خودِ لعنکننده بازمیگردد.
امام محمد غزالی (رحمه الله) میفرماید: «سه صفت هستند که مختص لعنت کردن میباشند: یکی کفر، دومی بدعت و سومی فسق و خارج شدن از دین میباشد.»[10]
کوتاه سخن این که: طبق احادیث صحیح بخاری، مسلم، ترمذی و ابوداود، رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) عدهای را مورد لعنت قرار دادهاند از جمله:
۱. زنی که با ابتکارش مویی در خود یا چیز دیگری پیوند بزند (چون در آفرینش الهی دخالت میکند)؛
۲. رباخوار، شاهد ربا، کاتب ربا و دهنده ربا؛
۳. کسی که حدود زمین را به نفع خود تغییر دهد؛
۴. کسی که پدر و مادرش را اذیت کند؛
۵. کسی که عمل قوم لوط انجام دهد؛
۶. کسی که مرتکب عمل زشتی با مادرش شود؛
۷. کسی که نام اربابش را روی خود بگذارد و خود را به جای او معرفی کند؛
۸. کسی که با حیوانی مجامعت کند؛
۹. یهودیانی که قبر پیامبران خود را مسجد قرار دادهاند؛
۱۰. کسی که عمداً در ذبح حیوانی به جای بسم الله گفتن، نام کسی دیگر را بر زبان بیاورد؛
۱۱. مردانی که خود را به زنان تشبیه میدهند و زنانی که خود را به مردان تشبیه میدهند؛
۱۲. کسی که همسایهاش را اذیت کند؛
۱۳. کسی که در مدینه منوره انجام دهنده کار زشت را پناه بدهد.
روزی شخصی افسار اسبش از دستش افتاد و گفت: لعنت بر شیطان. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «این چنین نگو، بلکه به جای آن بسم الله بگو تا شیطان اینگونه تحقیر شود.»
از عمران بن حصین (رضی الله عنه) روایت شده است که: رسول الله (صلی الله علیه وسلم) همراه کاروانی به سفر میرفتند. ناگهان زنی از انصار که شترش او را اذیت میکرد، به آن شتر لعنت کرد. پیامبر (صلی الله علیه وسلم) فرمودند: «بار شتر را خالی کنید و او را در بیابان رها کنید، زیرا او لعنت شده است.»[11] خداوند متعال همهی ما را از این آفات شوم مصون و محفوظ نگه دارد.
ادامه دارد…
[1] ـ القاموس المحيط فيروز آبادی، ص ۱٥۸۸ ۲.
[2] ـ النهاية ابن اثیر، ج ۴، ص ۲۵۵.
[3] ـ المعجم الوسيط، ج ۲، ص ۸۲۹.
[4] ـ مفردات ألفاظ القرآن از راغب الأصفهاني، ص ٤٧١.
[5] ـ صحیح بخاری، «باب مَنْ كَفَرَ أَخَاهُ بِغَيْرِ تَأْوِيلِ فَهُوَ كَمَا قَالَ» حديث رقم: (٦١٠٤) عَنْ ثَابِتِ بنِ الضَّحَاكِ عَنِ النَّبي (صلی الله علیه وسلم) قَالَ « مَنْ حَلَفَ بِمِلَّة غَيْرِ الإِسْلامِ كَاذِبًا فَهُوَ كَمَا قَالَ، وَمَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَيْءٍ عُذبَ بِهِ فِى نَارِ جَهَنَّمَ، وَلَعْنُ الْمُؤْمِنِ كَقَتْلِهِ، وَمَنْ رَمَى مُؤْمِنًا بِكُفْرِ فَهُوَ كَقَتْلِهِ» همچنین بنگرید: صحيح مسلم «بَابُ َغلَظ تَحْرِيم قَتْلِ الْإِنْسَانِ نَفْسَهُ، وَأَنَّ مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَيء عُذبَ بِهِ فِي النَّارِ، وَأَنَّهُ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا نَفَس مُسلِمَةٌ» حديث رقم: ۱۱۰.
[6] ـ سنن ترمذى، «بَابُ مَا جَاءَ في اللَّعْنَةِ» حديث رقم: ۱۹۷۷. با الفاظ «لَيْسَ الْمُؤْمِنُ بِالطَّعَانِ وَلَا اللَّعَانِ وَلَا الفَاحِشِ وَلَا البَذيء همچنین بنگرید: مسند امام احمد بن حنبل (رحمه الله) حديث رقم: ۳۸۳۹.
[7] ـ صحیح مسلم: «بَابُ النَّهْي عَنْ لَعْنِ الدَّوَابِّ وَغَيْرِهَا» حديث رقم: ٢٥٩٨.
[8] ـ أخرجه ابن أبى الدنيا فى الصمت و شيخه بشار بن موسى الخفاف بنگرید: احیاء علوم الدین اثر امام محمد غزالی (رحمه الله)، ص ۱۰۱۲، چاپ دار ابن حزم.
[9] ـ أخرجه البخاري برقم: ٧٤٩١. ومسلم برقم: ٢٢٤٦.
[10] ـ احياء علوم الدین اثر امام محمد غزالی (رحمه الله)، ص ۱۰۱۲، چاپ دار ابن حزم.
[11] ـ صحیح مسلم حديث رقم : ۳۳۳۸. بينما رسول الله (صلی الله علیه وسلم) في بعض أسفاره، وامرأةٌ من الأنصارِ على ناقةِ. فضجَرتْ فلعنَتْها. فسمع ذلك رسول الله (صلی الله علیه وسلم). فقال: خذوا ما عليها ودعوها. فإنها ملعونة».