نویسنده: شکران احمدی

دلیلی دیگر از قرآن برای حجیت حدیث و سنت

در اینجا دلیل دیگری را از قرآن برای حجیت حدیث، می‌خواهیم ذکر نماییم. کسانی‌که حقیقتاً براثر اشتباه و سوءبرداشت علمی، چنین می‌گویند که حجت دینی، فقط قرآن کریم است و هیچ وسیله‌ای دیگر غیرازآن برای اثبات احکام و مسائل شرعی وجود ندارد و وظیفۀ رسول، فقط ابلاغ و رساندن قرآن بوده و بس؛ اگر مانند یک نفر طالب حق و جویای هدایت به قرآن کریم، تدبّر و اندیشه کنند، در قرآن کریم مثال‌های زیادی درک خواهند کرد که به‌طور حکایت یا واقعه و یا به صورتی دیگر، عملی از اعمال دین در آن ذکر شده که از آن معلوم می‌شود، این عمل در زمان نزول قرآن، به حیث یک عمل دینی انجام می‌گرفت؛ حال‌آنکه در قرآن کریم آن عمل بیان نگردیده؛ لذا باید قبول کرد که حکم آن از طریق سنت بیان شده است.
در اینجا فقط به ذکر دو سه مثال بسنده می‌کنیم:
  1. در سورۀ توبه به رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم با این الفاظ دستور داده شده است که بر منافقین نماز جنازه نخوانید: «وَلَا تُصَل عَلَى أحد مِنْهُمْ مَات اَبَداً» یعنی: «بر هیچ‌یک از آنان که بمیرد هرگز نماز نخوان.»
از این آیه معلوم می‌شود که پیش از نزول این آیه خواندن نماز جنازه، مشروع شده بود و آن‌حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم بر مردگان نماز جنازه می‌خواندند؛ درحالی‌که در قرآن از هیچ آیه‌ای معلوم نمی‌شود که پیش از نزول این آیه، در آن به رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و مسلمانان دستور خواندن نماز جنازه داده شده باشد؛ پس لزوماً باید پذیرفت که دستور نماز جنازه از طریق سنت داده ‌شده بود.
  1. هم‌چنین در سورۀ جمعه در آیۀ: «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوَ انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قائماً» ترجمه: «هرگاه مسلمانان، کاروان یا بازی‌ای را ببینند، به‌سوی آن متفرق شوند و تو را تنها در نماز ایستاده، رها کنند (در خطبه).»
ضمن بیان یک حکایت و گلایه، خطبۀ نماز جمعه ذکر شده است. از نظر ما، فکر نمی‌کنیم، منکرین حدیث، خطبۀ جمعه را که یک حکم شرعی و عمل دینی است و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم آن را ایراد فرموده و در امت نیز به‌طور متوارث تا به حال جریان داشته، منکر شوند؛ ولی هیچ آیه‌ای در قرآن کریم نیست که در آن به ایراد خطبه دستور داده شده باشد. پس لزوماً باید گفت که این دستور از طریق سنت داده شده است.
  1. هم‌چنین هیچ مسلمانی در رابطه با اذان که یک شعار اسلامی است و از زمان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم تابه‌حال قبل از نماز گفته می‌شده است، نمی‌تواند آن را انکار کند و در قرآن کریم نیز به‌عنوان بیان واقعه، درجایی به‌طور ضمنی از آن بحث شده است؛ مثلاً در سورۀ مائده مذکور است: جهالت و شرارت کفار در حدی است که اذان را مسخره می‌کنند: «وَاذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصلوة اتخَذُوهَا هُزُواً ولَعِبَاً ذلك بأنهُمْ قَوْمُ لا يَعْقِلُوْنَ»؛ یعنی: «و هرگاه به‌سوی نماز ندا کنید، آن را به بازی و مسخره می‌گیرند [و دلیل این است که] این‌ها قومی نادان‌اند.»
در سورۀ جمعه نیز به‌طور ضمنی از اذان بحث شده است: «اذَا نُوْدى للصلوة مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا البَيع»؛ یعنی: «هر گاه برای نماز جمعه اذان داده شود، پس بشتابید به‌سوی یاد الله و خریدوفروش را ترک کنید.»
به‌هرحال از این آیات ثابت و معلوم می‌شود که در عصر نبوت، پیش از نزول این آیات، اذان به‌عنوان یک عمل و برنامۀ دینی اجتماعی مسلمانان رواج داشت و هیچ آیه‌ای در قرآن وجود ندارد که از آن حکم و مشروعیت اذان، ثابت گردد. لذا باید گفت که مشروعیت اذان از طریق سنت، ثابت شده است.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version