نویسنده: م. فراهی توجگی

تفاوت دولت اسلامی با دولت سکولار/دموکراتیک

دولت اسلامی، همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، دولتی دینی است که در آن ساختار قدرت سیاسی، یا دست‌کم شرایط حاکمان، بر اساس معیارهای تعیین‌شده در نصوص دینی تعریف می‌شود. این اندیشه کاملاً در تضاد با دولت سکولار یا دموکراسی قرار دارد که اساس آن بر جدایی دین از سیاست بنا شده و مرجعیت دین در زندگی سیاسی را انکار می‌کند.
البته، سکولاریسم (علمانیه) در حوزهٔ اندیشهٔ سیاسی، لزوماً به معنای دین‌ستیزی یا نفی دین نیست. بلکه معیار سکولار بودن، پایبندی به استقلال عقل انسانی در شناخت پدیده‌ها و مصالح سیاسی است. به‌عبارت‌دیگر، فرد سکولار قلمرو دین را محدود به حوزه‌هایی می‌داند که از دسترس عقل بشری خارج است و سیاست را در زمرهٔ حوزه‌هایی می‌بیند که عقل توانایی سامان‌دهی آن را دارد.
در نتیجه، دو نظام فکری دولت دینی و دولت سکولار، در طراحی نظام‌های سیاسی مطلوب خود، شاخص‌هایی ارائه می‌دهند که تمایزات بنیادین میان این دو اندیشه را آشکار می‌سازد. در ادامه، مهم‌ترین تفاوت‌های این دو نوع دولت تشریح می‌شود:
۱. رئیس دولت و مشروعیت آن
در دولت اسلامی، رئیس دولت شخصی همچون پیامبر، امام، خلیفه یا امیرالمؤمنین است که مشروعیت خود را از دین دریافت می‌کند. در مقابل، رئیس دولت در نظام سکولار، به روش‌هایی نظیر انتخاب مردم، وراثت، کودتا یا انقلاب به قدرت می‌رسد و حداقل مشروعیتی قهری کسب می‌کند.
۲. مبنای قوانین
دولت اسلامی بر اساس احکام شرعی که توسط پیامبر تشریع شده است، اداره می‌شود؛ اما قوانین دولت سکولار، بر پایهٔ خرد و عقل بشری استوار است و مبتنی بر ارادهٔ انسان‌هاست.
۳. ماهیت اطاعت از حاکمان
در دولت اسلامی، اطاعت از حاکمان قبل از آنکه یک وظیفهٔ مدنی باشد، یک واجب شرعی است. چنین اطاعتی، معیار ایمان نیز محسوب می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: «فَلاٰ وَرَبِّكَ لاٰ يُؤْمِنُونَ حَتّٰى يُحَكِّمُوكَ فِيمٰا شَجَرَ بَيْنَهُمْ…»؛ «سوگند به پروردگارت، ایمان نمی‌آورند تا زمانی‌که تو را در اختلافات‌شان به داوری بخوانند و از حکم تو دلگیر نشوند و کاملاً تسلیم شوند.»
اما در دولت سکولار، اطاعت از حاکم صرفاً یک وظیفهٔ مدنی است و هیچ ارتباطی با ایمان یا عصیان در برابر خداوند ندارد.
۴. معارضه با رئیس دولت
در دولت اسلامی، معارضه با رئیس دولت می‌تواند مصداق بغاوت، محاربه یا نفاق باشد که مستلزم مجازات‌های شرعی و عقاب اخروی است. درحالی‌که در دولت سکولار، مخالفت با دولت تنها مستوجب مجازات دنیوی است و گناه شرعی محسوب نمی‌شود.
۵. قداست قوانین
قوانین دولت اسلامی که مبتنی بر کتاب و سنت هستند، از جنبهٔ قدسی برخوردارند. این قداست به قوانین و آیین‌نامه‌های دولت اسلامی منتقل می‌شود و خضوع و تسلیم بیشتری در میان مردم ایجاد می‌کند.
در مقابل، قوانین دولت سکولار چنین قداستی ندارند و در نفوس مردم همان اثرگذاری قوانین الهی را ایجاد نمی‌کنند.
۶. جاودانگی قوانین
کتاب خدا و سنت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم که اساس قوانین دولت اسلامی است، جاودانه و غیرقابل‌تغییرند. هر آنچه در آن‌هاست، حق و صدق است و هیچ‌گونه باطل یا تغییری در آن راه ندارد. حتی رئیس دولت اسلامی نیز نمی‌تواند کوچک‌ترین تغییری در این قوانین ایجاد کند.
با وجود این، نصوص دینی قابلیت تأویل و تفسیر دارند و از طریق اجتهاد می‌توان آن‌ها را با نیازهای روز تطبیق داد. به این ترتیب، تحول و انطباق در درون نظام اسلامی جایگاهی ویژه دارد.
اما قوانین دولت سکولار مبتنی بر قانون اساسی است که دائماً در معرض تغییر، اصلاح و بازنگری قرار دارد. این قوانین، نه جاودانه‌اند و نه از قداستی برخوردارند و مطابق خواست صاحبان حاکمیت، دست‌خوش تحول می‌شوند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version