منظور از خشونت، آن مواردی است که زن در معرض آن قرار میگیرد؛ از قبیل: کتک خوردن، اذیت شدن یا برخورد ظالمانه یا مجبور نمودن او بر کاری که دوست ندارد. فشار بدنی و روانی، تجاوز، بدی، دعوا نمودن، ترساندن، مجبور کردن بر زنا، توسط افراد یا گروهها؛ هر یک از این موارد نیز در چهارچوب خشونت بر ضد زنان داخلاند.
از خطرناکترین اقداماتی که غربیها در این زمینه انجام میدهند، تجارت نمودن با زنان و دختران مسلمان در کشورهای متمدن است؛ بهگونهای که این اقدامات، بیشترین جنایت را در جهان پخش نموده است.
طبق سرشماری سازمان ملل متحد، سالانه بیش از هفتصد هزار زن مورد معامله و تجارت قرار میگیرند و به بدترین وجه از آنها سوءاستفاده میشود. طبق گزارش سازمان ملل متحد، سالانه یکسوم زنان جهان در معرض خشونت قرار میگیرند.
گزارشهای رسمی ایالات متحدۀ آمریکا میگوید: «در آنجا زنانی هستند که در هر پانزده ثانیه مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و سالانه هفتصد هزار زن در معرض تجاوز قرار میگیرند.»
و زنانی را که سالانه در آمریکا در معرض تجاوز جنسی قرار میگیرند، 81 میلیون تخمین زدهاند. در فرانسه، پژوهشگران تخمین زدهاند که نود و پنج درصد از قربانیان تجاوز به عنف، زنان هستند. در کانادا، شش درصد از مردان، خشونت را بر زنانشان تجربه و تمرین میکنند. البته در هندوستان؛ از هر ده زن، هشت تا قربانی خشونت قرار میگیرند و چهل درصد از زنان هندی در معرض زدن و تجاوز جنسی هستند.
در کشور پرو، هفتاد درصد از جرائمی را که پولیس، آنها را ثبت کرده است، مربوط به زنانی هستند که در معرض خشونت شوهرانشان قرارگرفتهاند. در دولتهای غربی آنچه زن را رنج میدهد، توهینی است که به صورتهای مختلفی؛ مانند: «تهدید»، «تطمیع» به کرامت او روا داشته میشود که البته زشتی آن کمتر از اشکال دیگر در سوءاستفادۀ ننگین از زن در مسابقات زیبایی نیست.
امروزه شبکههای زشت ماهوارهای، دختران جوان را برای گسترش تباهی و تحریک آنان به زنا به میلیونها دلار خریداری میکنند.
علیرغم حقایقی که پیرامون قضیۀ تجاوز بر ضد زنان با حجمی بزرگ، آن را در تمامی دنیا ذکر نموده است، بازهم این ارقام و اعداد، مقدار حقیقی را نسبت بیحرمتی به حقوق انسانها آشکار نمیکند.
بسیاری از زنان، این بیحرمتی نسبت به حقوقشان را بروز نمیدهند؛ زیرا احساس خجالت میکنند یا میترسند در گفتارشان دچار شکوتردید شوند یا اینکه مورد تجاوز بیشتری قرار گیرند.
آمارهای منتشر شده از سوی سازمان بهداشت جهانی و دیگر نهادها حکایت از آن دارد که هفده درصد از زنان دنیا در طول زندگیشان مورد ضربوشتم و خشونت قرار میگیرند. ده درصد از زنان در زندگیشان، قربانی تجاوز قرار میگیرند. در چنین اوضاعی، امید میرفت که شصت میلیون نفر از گروههای مختلف، به دنیا بیایند که البته آنها در قید حیات نیستند؛ چون در دولتهای مختلف، بر اثر سقط جنینهای انتخابی که بر اساس نژادپرستی و یا بیکفایتی در سرپرستی (زنان و دختران) حاکم بوده است، سقط شدهاند؛ زیرا ارزش آنها کمتر از پسران است. آیا دین مبین اسلام سقط جنین را اگر توجیه پزشکی خاصی وجود نداشته باشد، حرام قرار نداده است؟ آیا زندهبهگور کردن دختران و از بین بردن عادات جاهلی را حرام اعلام نکرده است؟