نویسنده: م. فراهی توجیگی

آسیب‌های اجتماعی رسانه‌ها

تهاجم فرهنگی از منظر اسلام
از منظر دین مبین اسلام تهاجم فرهنگی مردود و مطرود است و کسی حق ندارد فرهنگ و ارزش‌های خویش را، ولو اینکه حق باشد، بر دیگران تحمیل و اجبار نماید؛ چرا که در پذیرش ارزش‌های راستین تحمیل اکراه و اجبار ممنوع است و آحاد جامعه باید با
اختیار و انتخاب آزاد خودشان مسیر حق را برگزیند و به‌عنوان گزینهٔ پسندیدهٔ دلی‌شان بپیمایندش؛ چنانکه قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:
«لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَى؛ در قبول دین اکراهی نیست؛ زیرا راه درست از راه نادرست روشن شده است.» (بقره: ۲۵۶)
از آیه‌ی فوق چنین استفاده و برداشت می‌شود که از منظر و نظرگاه اسلام آنچه در عرصه‌ی فرهنگی مهم تلقی می‌شود، روشنگری، تبیین حقایق، رساندن پیام‌های الهی، تبلیغ ارزش‌های راستین به دیگران و آشناکردن آنان با آموزه‌های دین حق است؛ اما تحمیل ارزش‌ها و تحمیل عقاید خویش بر دیگران جایز نیست و ارزشی نخواهد داشت.
اگر فرض را بر تحمیل و اجبار نگرشی و عقیدتی بگیریم، شاید در ظاهر موفقیتی چشمگیر حاصل شود و صف سیاهی لشکران طولانی گردد، اما از کیفیت، مقبولیت و روشنی‌انداختن در دل‌ها تهی خواهد بود و به وقت نیاز و ایثارگری، کسی حاضر نخواهد شد حتی انگشتش خونی شود و ذره‌ای از مال و ثروتش فدای آرمانی شود که با زور و فشار پذیرفته شده و در ذهنش جا داده شده است؛ زیرا جوشش حس فداکاری از درونی باورمند مشتعل می‌شود و در کل اندام جریان و سریان پیدا می‌کند و در قالب ازخودگذشتگی و جان‌فدایی بروز می‌کند و همین امر سبب خلق وقایع و اتفاقاتی خارق‌العاده و نادر می‌شود که دل تاریخ را پر می‌کند و خواندن و شنیدن رشادت‌های آنچنانی آدمی را دچار شک و تردید می‌نماید که آیا چنین رخدادهایی ممکن است که پیش بیاید؟ اما همین اتفاقات بی‌نظیر حقیقتی عیان خواهد بود که در پرتو پذیرش مختارانه صورت و شکل گرفته است.
در آیه‌ی دیگر نیز خداوند متعال متذکر شده است که اگر خداوند اراده کند، می‌تواند به اجبار همه‌ی انسان‌ها را باایمان نماید، اما اراده‌ی خداوند بر این تعلق گرفته است
که مردم با اختیار خودشان مسیر حق را انتخاب کنند و حق را چنانکه هست، بپذیرند؛ چنانکه خداوند می‌فرماید:
«وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِى الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مؤمنين؛ و اگر پروردگار می‌خواست تمام آنها که در روی زمین هستند همگی از روی اجبار ایمان می‌آوردند؛ آیا تو می‌خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟» (یونس: ۹۹)
براین‌اساس، دین مبین اسلام تهاجم فرهنگی و تحمیل فرهنگ خویش را بر دیگران، حتی اگر همراه با مقاصد خیرخواهانه و هدایت‌گرایانه باشد، مورد نکوهش قرار داده است، چه برسد به اینکه تهاجم فرهنگی به‌منظور دستیابی به اهداف مادی‌گرایانه صورت پذیرد که در این صورت به طریق اولی مورد نکوهش است و جایگاه و مقامی درخور و شایسته نخواهد داشت و مثل کاخی شنی در تیررس شعاع خورشید خواهد بود که در لحظه فرومی‌ریزد.

ویژگی‌های تهاجم فرهنگی

تهاجم گاهی نظامی است و گاهی اقتصادی و گاهی سیاسی و گاهی فرهنگی است و تهاجم فرهنگی در مقایسه با تهاجم نظامی، اقتصادی و سیاسی، ویژگی‌های منحصربه‌فردی دارد؛ به‌طور مثال:
۱. تهاجم فرهنگی یک فعالیت آرام و بی‌سروصداست؛
۲. برای بیشتر مردم نامرئی و نامحسوس است؛
با برنامه‌های دقیق توأم با به‌کارگیری ابزارهای گسترده‌ صورت می‌گیرد؛ به‌طور مثال: در آن از حربه‌های سیاسی، نظامی، روانی، تبلیغاتی و اقتصادی بهره گرفته می‌شود؛
۴. گستره‌اش همه‌جانبه و فراگیر است؛ برخلاف تهاجم نظامی که تنها بخشی از مرزهای مجاور در تیررس دشمن قرار می‌گیرد؛
۵. کارساز است و برخلاف تهاجم نظامی حساسیت‌ها را به خواب می‌برد و خاموشانه جلو می‌رود و نفوذ می‌کند؛
۶. فعالیت ذره‌ای است که در درازمدت اتفاق می‌افتد و بروز آثار و پیامدهایش دیرپاست. معمولاً تأثیرات تهاجم فرهنگی به‌صورت تدریجی ظاهر می‌شود و مثل تهاجم نظامی نیست که به زودی زود اثرات آن ظاهر گردد؛
۷. ریشه‌ای و عمیق است و ذهن و قلب انسان‌ها را نشانه گرفته و تسخیر می‌کند.
با توجه به این شاخصه‌های انحصاری، آثار مخرب و مغرضانه‌ی تهاجم فرهنگی، نه اینکه در شمار انواع تهاجم‌ها از اهمیت خاصی برخوردار است و مقابله با آن یک ضرورت حاد و شدید است، بلکه هرگز نمی‌شود از آن چشم‌پوشی کرد و منتظر ماند تا نخست نفوذش تثبیت شود و رگه‌هایی از ویرانی‌گری‌اش در جامعه و در درون دل‌ها آشکار شود تا سپس علیه‌اش اقدام صورت بگیرد؛ بلکه از همان مراحل آغازینش باید دست به کار شد و جلوی پیش رویش را گرفت و عملیاتش را در نطفه خفه کرد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version