همانگونه که قبلاً اشاره نمودیم،یکی از مشکلات اصلی والدین شیوهٔ برخورد و ارتباط برقرار کردن با جوانان خود است. نخستین و مهمترین مسأله این است که پدر و مادر فکر میکنند که برقرار کردن رابطه دوستی با فرزندان مشکل می باشد، ولی اگر پدر و مادر قدری صبوری کنند و با آرامش به حرفهای بچههایشان گوش دهند حتما خیلی از گرهها باز میشود.
هنگامی که جوانان حس امنیت داشته باشند میتوانند با پدر و مادر خود حرف بزنند بدون ترس از طرد شدن، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، مورد تحقیر قرار گرفتن و مورد مقایسه قرار گرفتن. در این صورت آن جوان، پدر و مادر خود را محرم اسرار دانسته و ارتباط خوبی بر قرار میکند. البته این اولین و اساسی ترین قدم است.
حالا به چند روش خوب برای برای برخورد با فرزندان جوان اشاره میکنیم:
اـ مشوره کردن
از جمله وظایف والدین در این دوره میتوان به مشوره کردن با فرزند، اشاره کرد.مشوره کردن با جوان، نشانه قائل شدن احترام و تکریم به شخصیت اوست. این گونه توجه و عنایت، اندیشه و تفکر آنان را بارور میسازد و استعدادهای نهفته در وجودشان را به سوی خلاقیت و نوآوری علمی و استقلال فکری و نظر دادن در مسایل مختلف سوق میدهد و توانایی بالقوه آنان را آشکار میسازد و فرزندان را در اداره زندگی خود در آینده آگاه و توانمند میگرداند.
۲ـ باور کردن خواستههای جوانان
والدین باید خواستههای فرزندتان را مخصوصا در این سن باور کنند. او نیز انسان است و دارای فکر و اراده است. به فکر و خواست او احترام بگذارند. چنانچه مخالف نظر آنان است، با علت و منطق و با محبت وی را راضی کنند، نه با زور و فشار. یک مشکل اساسی در برخورد والدین با فرزندان جوان خود همین است که از موضع بالا به او مینگرند و باور نمیکنند که فرزندشان بزرگ شده و شخصیت پیدا کرده و قدرت تحلیل و تجزیه مسایل را دارد. و این نوع برخورد در بسیاری از موارد، باعث دلسردی و فرار جوانان(اعم از پسر و دختر) شده است و فرزندان را از والدین به شکل نامناسب دور ساخته است.
۳ـ نادیده گرفتن مخالفتها و لجبازیهای جوانان
فرزندان جوان بخاطر خام بودنشان شاید بسیار اشتباه کنند، و با اشتباهات پیهم خود والدین را اذیت کنند، دست به لجبازی و مخالفت بزنند. باید خطاها و لجبازی و مخالفتهای آنها را نادیده بگیرند. فرزند در سنین جوانی خطا میکند والدین معمولاً بجای مدیریت این موضوع، از روشهای اشتباه استفاده میکنند. از تندی و پرخاش کار میگیرند و گاهی از کتک زدن استفاده میکنند و بیشتر از آنکه به فکر فرزند خود باشند عصبانیت و خشم خود را خالی میکنند تا احساس راحتی وجدان کنند. این روش نمیتواند مؤثر باشد بلکه موضوع را بدتر میکند.
۴ـ دوری کردن از روشهای دستوری
والدین خیلی به فرزندان جوان امر و نهی نکنند. به او دستور ندهند. با محبت از او کار بخواهند. متأسفانه در جامعه ما تربیت به شکل دستوری است، به فرزندان از موضع بالا نگاه کرده میشود. والدین مخصوصا پدر که دست بالا را در خانواده دارد، به فرزندان امر و نهی میکنند درست است که در برخی موارد، امر و نهی لازم است اما همیشه مؤثر نیست.
۵ـ دوری از لجبازی در هنگام عصبی بودن فرزند جوان
جوان به خاطر احساس پیچیده و توأم با خامیای که دارند زود عصبی شده و از کوره در میروند. حالا اگر این عصبانیت با عصبانیت جواب داده شود و والدین بخواهند عصبانیت او را از راه خشم و غصب کنترل کنند راه بجایی نمیبرند، بلکه موضوع را پیچیدهتر کرده و مشکلات را بیشتر میکنند. آتش را با آتش خاموش کردن محال است. والدین در این چنین مواردی از صبر و حوصله کار گرفته و سعی کنند خشم فرزند جوانشان را با آرامش فرو نشانند و هرگاه خشمش فرونشست شروع به نصیحت کنند.
۶ـ گوش دادن به حرفهای جوان
والدین باید سعی کنند به حرفهای فرزندان جوان خود با دقت گوش دهند و نشان دهند که نظرات و احساسات آنها برایشان مهم است. این شیوه، شخصیت آنان را تقویت میکند و آنان را به این باور میرساند که نزد والدین خود دارای ارزش هستند و میتواند در آینده و امید به زندگیشان تأثیر مثبت و سازنده بگذارد.
این کار باعث تقویت اعتماد به نفس در آنان میشود، زمانی که فرزندان احساس کنند که نظرات و احساساتشان مورد توجه قرار میگیرد، اعتماد به نفس آنها افزایش مییابد. ارتباط آنها با والدین عمیقتر و صمیمیتر میگردد. احساس و آرامش پیدا کرده و استرس کمتری را تجربه میکنند، و نیز یاد میگیرندکه چگونه به سخنان دیگران گوش دهند و این رفتار را در روابط خود به کار ببرند.
از طرفی والدین هم با این کار، میتوانند نیازها، خواستهها و نگرانیهای آنها را بهتر درک کنند، و به آنها کمک کنند تا راهحلهای مناسبی پیدا کنند واحساسات و تجربیات فرزندان را بهتر درک کنند و با آنها همدلی بیشتری داشته باشند و زودتر به مشکلات احتمالی آنان پی ببرند و پیشگیری کنند و از همه مهمتر، این کار باعث تقویت پیوندهای خانوادگی و ایجاد فضایی مثبت در خانه میشود.