مدارا نقشی بسیار مهم و سازنده در زندگی خانوادگی و اجتماعی دارد. زندگی پر از چالشها و سختیهایی است که انسان با آنها مواجه میشود. اگر انسان تصمیم بگیرد که در برابر مشکلات و ناهمواریها با دیگران به شدت و خشونت رفتار کند، نه تنها به اعتبار اجتماعی خود آسیب میزند بلکه به سلامت دینی و اخلاقی خویش نیز لطمه میزند.
در زندگی خانوادگی، اگر رفق و مدارا وجود نداشته باشد، تندی و خشونت آن را فرا میگیرد. در طول زندگی مشترک، موارد بسیاری پیش میآید که رفتار و گفتار همسر ممکن است مطابق با میل انسان نباشد و در صورت عدم مدارا، هر یک از این موارد میتواند زمینهای برای بروز خشونت و درگیری در خانواده ایجاد کند. در حالی که با رفق و مدارا میتوان بسیاری از اختلافات را حل کرد و آرامش و صمیمیت را در محیط خانواده برقرار نمود. همین امر در زندگی اجتماعی و تعامل با دیگران نیز صادق است.
چنانکه اهمیت این مسئله به حدی است که خداوند به پیامبرانش، حضرت موسی و برادرش هارون (علیهمالسلام)، در مواجهه با فرعون میفرماید: با او از در مدارا و ملاطفت وارد شوید، شاید به خود آید و پند گیرد و یا بترسد؛ یعنى از ترس اینکه خطرى او را تهدید مىکند مطلب را بپذیرد: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى»؛ «وبا او با کمال آرامی ونرمی سخن گویید، باشد که متذکر شود یا (ازخدا) بترسد (وترک ظلم کند)».
اینکه به موسی و برادرش هارون (علیهمالسلام) امر شد تا با فرعون به نرمى سخن بگویند، براى آن است که در دعوت به حق باید اصول و شیوههاى درستى انتخاب شود و از همان آغاز با خشونت و سختگیرى شروع نشود که طرف مقابل فرار مىکند و به سخن حق گوش نمىدهد، ولى اگر با نرمى و ملایمت باشد، طرف آمادگى مىیابد که مطالب را بشنود و دربارهی آن بیندیشد.
چگونه ممکن است زبان نرم علاج سرکشى باشد؟! سرکشى حالت استکبار و غرور است. چاره غرور گاه با خشونت و سختگیرى صورت نمىپذیرد، بلکه باید در اعماق نفوذ کرد. پس آنکه مردم را دعوت مىکند، باید بداند که هدفش سرکوب و نابود کردن متکبر نیست، هدفش ارشاد او است. نیز نباید طغیان را با طغیان پاسخ گوید، بلکه پاسخ طغیان سعه صدر و نرمخویى است.
سخن نرم برای سرکشان و طاغیان، درسی عملی است تا بدانند که طغیان آنها نابجا و بیمورد است. گاهی اوقات همین سخن نرم میتواند بنیان طغیان را سست کند و طاغی را به این درک برساند که برای رسیدن به اهدافش، راههای بهتری نیز وجود دارد.
سلامت دنیایی انسان در مدارا با مردم نمایان میشود، اما سلامت دینی او بر پایه اجتناب از ضرر و آسیبهایی است که از نظر شرعی ناپسند و حتی گاهی واجب است. واضح است که در برابر مدارا، یعنی خشونت و تندی، خطر آسیبها و زیانها بسیار است. علاوه بر این، هرگاه انسان با مردم مدارا کند، احساس امنیت بیشتری میکند و این امر به او اجازه میدهد تا بهتر به مسائل دینی خود بپردازد؛ برخلاف زمانی که مدارا نکند و از سوی دیگران دچار تشویش و اضطراب شود.
صمیمیت و دوستی از نتایج رفق و نرمی است. با رفق و مهربانی، دوستیها پایدارتر میشوند. در نرمی، برکت و فزونی نهفته است و کسی که از نرمی بهرهمند نیست، از خیر و برکت محروم میماند. با مردم مدارا کنید تا از برادری و دوستی آنها بهرهمند شوید، و با گشادهرویی برخورد کنید تا کینهها از بین بروند.
هرگاه با مردم مدارا کنید، آنها نیز با شما رابطهی برادرانه و دوستانهای برقرار میکنند و شما از این رفتار بهرهمند میشوید. وقتی با حسن خلق با آنها رفتار کنید، کینههایشان از بین میرود و دیگر به دنبال آزار و اذیت شما نمیآیند. کسی که با مردم آشتی کند، عیبهایش پنهان میماند. اگر انسان با همه مردم در صلح و آشتی باشد و از نزاع و درگیری پرهیز کند، این امر موجب میشود که عیبهای او پوشیده بمانند. زیرا کسی که چنین باشد، دیگران نیز به دنبال افشای عیبهای او نخواهند رفت و در نتیجه عیوب او پنهان خواهد ماند؛ برخلاف کسی که با مردم دشمنی و عداوت کند، که دشمنان به دنبال کشف عیبهای او خواهند بود و امکان ندارد که عیبها با جستجوی آنها آشکار نشوند و انسان رسوا نگردد.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) بسیار نرمخو و مداراکار بودند. بله، پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) برخی را مهدورالدم اعلام کردند؛ افرادی که کشتن آنها مجاز بود. اما به جز این تعداد اندک، بسیاری از مشرکان که به روشهای مختلف پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) را آزار داده بودند، مشمول بخشش و رحمت ایشان شدند. پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) هرگز آنها را نفرین نکردند، بلکه برای آنها دعا کردند: «اللَّهُمَّ اغفِر لِقَومی فَإِنَّهُم لَا يَعلَمونَ» که معنیاش میشود: «خدایا، قوم مرا بیامرز، زیرا آنها (حقیقت را) نمیدانند».
شمار کسانی که تحت تأثیر اخلاق والای پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) به اسلام گرویدند، بسیار بیشتر از کسانی است که با استدلالها و براهین و معجزات، اسلام را پذیرفتند. این نکته در رفتار پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) حائز اهمیت است. در تأیید این سخن، خداوند نیز خطاب به پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) میفرماید: «وَ لَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ»؛ «اگر تندخو و بداخلاق بودی، (بسیاری) از گرد تو پراکنده میشدند.»
واقع آنکه خوشرفتاری و گشادهرویی ویژگی و فضیلت والای پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) است که خداوند در این آیه آن را ستوده است. در جای دیگری نیز آمده است: «وَ ما أَرسَلناكَ إِلّا رَحمَةً لِلعالَمين»؛ «وتو را برای جهانیان جز رحمت نفرستادیم».
این شیوه در زندگانی یاران آنحضرت (صلیاللهعلیهوسلم) نیز نمایان بود. بررسی تاریخی افرادی که بر اثر رفق و مدارا توسط یاران آنحضرت (صلیاللهعلیهوسلم) مجذوب اسلام شدند نوشته و پژوهشی مفصل و فراتر از گنجایشِ مورد بحث ما است. چه بسیار توهینها و ناسزاهایی که یاران آنحضرت (صلیاللهعلیهوسلم) میدیدند و میشنیدند امّا با متانت و خویشتنداری از کنار آنها میگذشتند. در پارهای موارد رفتار ایشان بسیار شگفتانگیز و حاوی برکات و فواید ارزشمندی است و مایهی هدایت شخص ناسزاگو شده است.
سخن پایانی اینکه
تنها در سایه نرمخویی و انعطافی که پیامبران در قلب نهضتهای رهاییبخش خود بر جای گذاشتهاند، میتوان شاهد حمایتهای عمیق مردمی و امواج گسترده تودهای بود. این نرمش و ملایمت است که به هر کار و موضوعی زینت میبخشد، آن را آراسته و دامنهاش را وسیعتر میسازد. در مقابل، خشونت و تندخویی در هر چیزی راه یابد، ارزشها را کاهش داده و به آن لطمه میزند، و با گذشت زمان، محدودیتهای بیشتری ایجاد میکند که در نهایت به فروپاشی کامل میانجامد. این همان چیزی است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوسلم) به آن اشاره میکنند و میفرمایند: «ما دخل الرفق في شيء إلا زانه و ما دخل العنف في شيء إلا شانه»، که معنیاش میشود: «هر چیزی که نرمی در آن راه یابد، زیبا میشود و هر چیزی که خشونت در آن دخیل شود، زشت میگردد.»
مدارا یکی از برجستهترین فضایل اخلاقی است که هر جا ظاهر شود، آن را نیکو و زیبا میسازد. اگر مسلمانی با مردم نرمخو باشد و مدارا کند، خداوند متعال نیز در روز قیامت با او به همان نرمی و مدارا رفتار خواهد کرد. همانطور که پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) دعا میکردند: «اللَّهُمَّ مَنْ وَلِيَ مِنْ أَمْرِ أُمَّتِي شَيْئاً فَرَفَقَ بِهِمْ فَارْفُقْ بِهِ»، که معنیاش میشود: «خدایا، هر کسی که اموری از امت من را بر عهده گرفت و با آنها نرمی کرد، تو نیز با او نرمی کن.»
[3] ـ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج ۱۳، ص ۱۶۷، واژه رفق، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۱۴ق./ ابن منظور/ لسان العرب/ج۱۴/ ص۲۵۵.