نویسنده: مهاجر عزیزی
مقدمه
حجاب اسلامی از جملۀ احکام اساسی و برجستۀ دین مبین اسلام است و یک تفسیر خاص برآمده از قرآن و فقه اسلامی است. حجاب، حصار محفوظ و استوار برای زنان است که باعث حفظ عفت، عزت و طهارت و پاکی برای آنها میگردد؛ ازاینرو، حجابِ زن نوعی عبادت است و برای تعالی نفس و روح و همچنان برای حفظ کرامت و شخصیتشان مفید میباشد. درجات حجاب شامل پوشش سر و بدن و پوشش چهره و زدن برقع/نقاب بر صورت میباشد که علما آن را دومین درجۀ حجاب ذکر کردهاند.
موضوع پوشش و عدم پوشش چهره، از مسائل مهم و داغ جامعۀ امروزی است که برخی از افراد به نام مسلمان، به دلایلی مختلف با پوشش چهره و برقع/رویبند مخالفت میکنند و زنان مسلمان را به سوی ترک پوشش دعوت میدهند. این مخالفتها اغلب با استناد به ادعاهایی مبنی بر عدم عورت بودن صورت و دو دست، مطرح میشود. این مسئله، بیشتر در بین جوانان و افراد تحصیلکرده ترویج مییابد که به دلیل عدم آگاهی از احکام اسلامی در این زمینه، شبهاتی دربارۀ آن وجود دارد. افراد بیخبر از دین و شریعت، به دلیل تأثیر شیطان و خواستۀ نفس، به این بدعت پیوسته و آن را ترویج میدهند.
در این باره بیشتر سخنان ما متوجه طیفی از زنان مسلمان است که قایل بر حجاب کامل شرعی و پوشش چهره نیستند و یا به آن علاقه ندارند؛ همچنان متوجه کسانی است که زنان مسلمان را به طرف ظاهر ساختن چهرههایشان به اسم دین دعوت میکنند و در چنین عصری که فتنه و فساد به اوج خود رسیده، ایشان را به بیحجابی تشویق میکنند.
من از این برادران و خواهران مسلمان خود که این مسئله را عادی پنداشتهاند، سوالی دارم؛ آیا نمیدانند که اجماع علما و تمام ائمۀ کرام بر این است که باید زنان مسلمانان به خاطر اینکه فتنۀ فراگیر، جامعه را در آغوش کشیده است، چهرههای خود را بپوشانند؟ چنانکه زنان مسلمانان در قرنهای متمادی همواره چهرههایشان را میپوشانیدند؟! بله، بر این ادعای خود دلایلی از علمای گذشته و عصر حاضر خود داریم که این امر را ذکر کردهاند:
-
ابوحیان اندلسی در قرن هشتم زندگی کرده است، او در تفسیر «البحرالمحیط» میگوید: «همچنان عادت مردم اندلس چنین بوده است که غیر از یک چشم، تمام جسم زن [درمقابل مردان] پوشیده میبود.»
-
علامه حافظ ابنحجر که در قرن هفتم میزیست، چنین میگوید: «همواره شیوۀ زندگی زنان گذشته و حال ما اینچنین بوده است که صورت را در مقابل مردان نامحرم میپوشانیدند.»