قرآن مجید علاوه بر پیشگویی غلبه روم پیشگوییهای متعدد دیگری نیز دارد که در اینجا بیان همه آنها مشکل است اینجا فقط به اجمال چند پیشگویی مهم اکتفا میشود. که تفصیل آن در کتب تاریخ آمده است: 1- پیشگویی قرآن مجید دربارة حکومت مسلمانان موحد و فرمانبردار ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ يَعۡبُدُونَنِي لَا يُشۡرِكُونَ بِي شَيۡٔٗاۚ وَمَن كَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٥٥﴾ [النور: 55]. «الله تعالی به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده حکومت در زمین داده است چنانکه پشینیان را حکومت داده بود و دینی را که برایشان پسندیده است پایدار خواهد کرد و ترس و احساس خطر را به امنیت تبدیل خواهد کرد بیآنکه به من شرک بورزند مرا پرستش خواهند کرد و هر کس پس از آن کفر ورزد از فاسقان و نافرمانان به شمار خواهد آمد». 2- به قدرت رسیدن مهاجرین ونتایج آن ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَٰتَلُونَ بِأَنَّهُمۡ ظُلِمُواْۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ نَصۡرِهِمۡ لَقَدِيرٌ ٣٩ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِم بِغَيۡرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن يَقُولُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُۗ وَلَوۡلَا دَفۡعُ ٱللَّهِ ٱلنَّاسَ بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لَّهُدِّمَتۡ صَوَٰمِعُ وَبِيَعٞ وَصَلَوَٰتٞ وَمَسَٰجِدُ يُذۡكَرُ فِيهَا ٱسۡمُ ٱللَّهِ كَثِيرٗاۗ وَلَيَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن يَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ٤٠﴾ [الحج: 39-40]. «به مسلمانانی که با آنان جنگیده میشود بنا به مظلوم واقع شدن اجازۀ جنگ داده میشود. و به یقین خدا به یاری رساندن به آنها تواناست. آنان به ناحق از خانههایشان بیرون کرده شدند. جرم آنها جز این که میگفتند: پروردگار ما خداست چیز دیگری نبود. و اگر خدا مردم را به وسیلة همدیگر از هم دفع نمیکرد صومعة راهبان، کلیساهای مسیحیان، کنیسههای یهودیان، و مسجدهای مسلمانان که نام خدا به کثرت در آنها گرفته میشود از بین میرفتند. خدا حتماً کسی را که یاریاش میکند یاری خواهد کرد. به درستی که خدا توانا و غالب است». ﴿ٱلَّذِينَ إِن مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَمَرُواْ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَنَهَوۡاْ عَنِ ٱلۡمُنكَرِۗ وَلِلَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ ٤١﴾ [الحج: 41]. «اینها کسانی هستند که اگر ما قدرت اجرایی در زمین به آنها بدهیم نماز را برپا خواهند کرد و زکات را خواهند داد و به انجام کارهای خوب دستور خواهند داد و از کارهای زشت باز خواهند داشت و سرانجام همه کارها در دست خداست».
3- پیشگویی دربارة مسلمانان جدید و خدمات آن ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖ﴾ [المائدة: 54]. «ای مؤمنان! اگر کسی از شما از دینش برگردد خدا در مقابله با آنها کسانی را با این صفات خواهد آورد که: خدا دوستشان دارد و آنان او را دوست دارند، و با مؤمنان نرمخویی و با کافران درشتخویی کنند؛ در راه خدا جهاد کنند و از ملامت ملامتگر ترسی به دل راه ندهند». 4- جنگ با مرتدین و ایران و روم ﴿قُل لِّلۡمُخَلَّفِينَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِي بَأۡسٖ شَدِيدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ يُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِيعُواْ يُؤۡتِكُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ كَمَا تَوَلَّيۡتُم مِّن قَبۡلُ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا ١٦﴾ [الفتح: 16]. «به عربهای بادیهنشین به جنگ نرفته بگو: شما برای مقابله با قومی بسیار جنگجو فراخوانده خواهید شد یا با آنها خواهید جنگید و یا آنها تسلیم خواهند شد. اگر شما اطاعت امر بکند خدا پاداش نیکی به شما خواهد داد و اگر مثل گذشته روی برگردانید خدا شما را به عذابی دردناک دچار خواهد کرد». 5- پیشگویی درباره غالب شدن دین حق ﴿يُرِيدُونَ أَن يُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَيَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن يُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٣٢﴾ [التوبة: 32]. «اینان میخواهند نور خدا را با پف کردن خاموش کنند و خدا تا وقتی که نورش را به اتمام نرساند دست نخواهد کشید اگرچه به کافران بر بخورد». ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُشۡرِكُونَ ٣٣﴾ [التوبة: 33]. «او ذاتی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاده است تا آن دین را بر تمام ادیان غلبه دهد اگرچه مشرکان ناراضی باشند». ﴿يُرِيدُونَ لِيُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَٱللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨﴾ [الصف: 8]. «میخواهند چراغ خدا را با پف کردن خاموش سازند و خدا نورش را تکمیل خواهد کرد که اگرچه برای کافران ناخوشایند باشد». 6- حفاظت از قرآن مجید ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: 9]. «همانا ما قرآن را فرودآوردیم و خودمان از آن حفاظت خواهیم کرد». 7- جمعآوری قرآن و نشر و تفسیر آن ﴿لَا تُحَرِّكۡ بِهِۦ لِسَانَكَ لِتَعۡجَلَ بِهِۦٓ ١٦ إِنَّ عَلَيۡنَا جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ ١٧ فَإِذَا قَرَأۡنَٰهُ فَٱتَّبِعۡ قُرۡءَانَهُۥ ١٨ ثُمَّ إِنَّ عَلَيۡنَا بَيَانَهُۥ ١٩﴾ [قیامت: 16-19]. «(ای محمد ﷺ) به هنگام وحی به منظور زود فراگیری آن آیات را زیر لب زمزمه مکن، همانا جمع قرآن و خواناندن آن وظیفة ماست، پس هنگامی که ما میخوانیم تو پس از گوش فرادادن بخوان، آنگاه وظیفة دیگر ما بیان معانی و مفاهیم قرآن است». شاه ولیالله دهلوی در تفسیر این آیه میفرماید: ﴿إِنَّ عَلَيۡنَا جَمۡعَهُۥ﴾ آن است که لازم است وعده جمع کردن قرآن بر ما در مصاحف، و ﴿َقُرۡءَانَهُ﴾ یعنی توفیق دهیم قراء امت آن حضرت ص و عوام ایشان را بر تلاوت آن تا سلسلة تواتر از هم گسسته نشود. خدای تعالی میفرماید که در فکر آن مباش که قرآن از دل تو فراموش شود و مشقت تکرار آن را مکش: یکی از خرق عوائد است که آن حضرت صعوبت تکرار که جمهور مسلمین در حفظ قرآن میکَشند نمیکشیدند و به مجرد تبلیغ جبرئیل به خاطر مبارک متمکن میشد چه جای این فکر که ما بر خود لازم گردانیدهایم. آنچه به مراتب از تبلیغ تو متأخر است و آن جمع قرآن است در مصاحف و خواندن امت است آن را چه خواص و چه عوام پس خاطر خود را مشغل مشقت حفظ آن مگردان بلکه چون ما بر زبان جبرئیل تلاوت کنیم در پی استماع آن باش. باز بر ماست توضیح قرآن، در هر عصری جمعی را موفق به شرح غریب قرآن و بیان سبب نزول آن فرماییم تا صدق حکم آن بیان کنند و این همه به مراتب متأخر است از حفظ تو و تبلیغ تو آن را، چون آیات قرآن متشابهاند بعض آن مصدق بعض است، و آن حضرتص مبین قرآن عظیم است. حفظ قرآن که موعود حق است به این صورت ظاهر شد که جمع آن در مصاحف کنند و مسلمانان توفیق تلاوت آن شرقاً و غرباً و لیلاً و نهاراً یابند، و همین است معنی «لایغسله الماء». باز ﴿جَمۡعَهُۥ وَقُرۡءَانَهُۥ﴾ کجا ایراد فرمودند و در «بیان» وعد کلمه «ثم» که برای تراخی است ذکر نمودن میفهماند که در وقت جمع قرآن در مصاحف اشتغال به تلاوت شایع شد و تفسیر آن منبعد به ظهور آمد و در خارج هم چنین متحقق شد» . 8- موفقیت صلح حدیبیه و پیشگویی فتح مکه ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَكَ فَتۡحٗا مُّبِينٗا ١﴾ [الفتح: 1]. «(ای محمد ﷺ) ما به تو فتح و پیروزی آشکاری دادیم». 9- حصول غنایم و فتوحات در آینده ﴿وَعَدَكُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ كَثِيرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَكُمۡ هَٰذِهِۦ﴾ [الفتح: 20]. «خدا به دست آوردن غنیمتهای زیادی را به شما وعده داده است. او در اعطای غنایم به شما تعجیل فرمود». ﴿وَأُخۡرَىٰ لَمۡ تَقۡدِرُواْ عَلَيۡهَا قَدۡ أَحَاطَ ٱللَّهُ بِهَا﴾ [الفتح: 21]. «و غنیمتهایی به شما داد که در قدرت شما نبود آنها را به دست بیاورید. آنها در قدرت خدا قرار دارند». 10- ورود پیروزمندانه به مسجدالحرام ﴿لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمۡ وَمُقَصِّرِينَ﴾ [الفتح: 27]. «ان شاءالله شما در کمال امنیت و آرامش مو تراشیده یا کوتاه کرده حتماً وارد مسجدالحرام خواهید شد». 11- رحلت رسول اکرمص و توسعه اسلام ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ ١ وَرَأَيۡتَ ٱلنَّاسَ يَدۡخُلُونَ فِي دِينِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا ٢﴾ [النصر: 1-2]. «هنگامی که نصرت خدا و فتح و ظفر فرارسید و تو مردم را در حالی که گروه گروه به دین خدا روی میآورند دیدی». 12- عدم موفقیت و بیآینده بودن دشمنان رسول اکرم ص ﴿إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ ٣﴾ [الکوثر: 3]. «بدون تردید دشمنت بیفرزند [ناموفق] خواهد ماند».
هدایت و انقلاب از معجزات بزرگ قرآن مجید حضرت رسول اکرمص توسط قرآن مجید و سیره و اخلاق پیامبرانهاش که خودش تفسیر زنده قرآن بود. «کان خلقه القرآن» چنان تحول و انقلابی بزرگ در اعتقادات و افکار و اخلاق و معاشرت و اجتماع مردم به پا کرد که نمونه آن در تاریخ انسانی دیده نمیشود. و این خود یکی از معجزههای قرآن مجید است که صدها معجزه دیگر را در بر دارد. به راستی که شخصیتها و گروههایی که در نتیجه این انقلاب به وجود آمدند هر کدام از آنها معجزهای جداگانهای میباشد تاریخ بشری در هیچ نقطهای زمین و در میان هیچ گروهی از انسانها چنین انقلاب عظیم انسانی را سراغ ندارد. در این خصوص لازم به نظر میرسد که مقایسهای میان جاهلیت و اسلام صورت بگیرد و درباره ابعاد گوناگون این انقلاب فراگیر روشنگرانه بحث شود. برای این منظور لازم است اوضاع دینی فکری و اجتماعی دوران جاهلیت و اسلام از منابع متعدد بررسی و مطالعه شود. آنگاه میتوان به عظمت آن انقلاب بزرگی که توسط قرآن پدید آمد پی برد. نکته شایان توجه در این معجزه این است که این انقلاب بزرگ و گسترده بدون آن امکاناتی که عموماً در جهان شناخته شدهاند و مورد استفاده مصلحان و معلمان قرار گرفتهاند، پدید آمد. زیرا مصلحان عمومی معمولاً از امکانات و وسایلی مانند درس و تدریس، تألیف و نگارش، مدارس و مراکز علمی، رسانههای دستهجمعی و غیره استفاده مینمایند. خود قرآن مجید نیز به این نکته اشاره کرده است که چگونه این انقلاب بدون امکانات متعارف پدید آمد. باید نگریست که چه عاملی سبب شد که دشمنان سرسختی که تشنه خون یکدیگر بودند و امکان نبود با خرج کردن اموال هنگفت میانشان الفت و برادری برقرار شود اما خداوند متعال دلهایشان را به هم پیوند داد. چنانکه میفرماید: ﴿… هُوَ ٱلَّذِيٓ أَيَّدَكَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٦٢ وَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٦٣﴾ [الأنفال: 62-63]. «او همان ذاتی است که تو را به نصرت خویش و به وسیلة مؤمنین تأیید کرد و در دلهای آنان الفت به وجود آورد. اگر تو برای ایجاد الفت در دلهایشان تمام دنیا را صرف میکردی قادر به آن نمیشدی. اما خدا در دلهایشان الفت پدید آورد. به راستی او غالب با حکمت است». قرآن مجید در خیلی جاها این انقلاب بزرگ را به خود نسبت داده و تصریح نموده است که این انقلاب به وسیله خود قرآن پدید آمده است. ﴿هُوَ ٱلَّذِي بَعَثَ فِي ٱلۡأُمِّيِّۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٢ وَءَاخَرِينَ مِنۡهُمۡ لَمَّا يَلۡحَقُواْ بِهِمۡۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ٣﴾ [الجمعه: 2-3]. «او همان کسی است که رسولی را در بین ناخواندگان از میان خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنان بخواند و از هر نوع پلیدی پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد گرچه قبلاً در گمراهی صریحی به سر میبردند». در جایی دیگر میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦٓ ءَايَٰتِۢ بَيِّنَٰتٖ لِّيُخۡرِجَكُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾ [الحدید: 9]. «او کسی است که آیههای واضحی را بر بندهاش فرود میآورد تا شما را از تاریکیها به سوی نور سوق دهد». ﴿ الٓرۚ كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾ [ابراهیم: 1]. «الف لام را. ما این کتاب را فروفرستادیم تا که مردم را از تاریکیها درآوری و به سوی نور ببری». قرآن مجید تفاوت دوران جاهلیت و اسلام را خیلی واضح و رسا بیان کرده میفرماید: ﴿وَٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ إِذۡ كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنۡهَاۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمۡ ءَايَٰتِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ﴾ [آلعمران: 103]. «یکی از نعمتهای الهی را به یاد آورید زمانی که دشمن همدیگر بودید. آنگاه فضای الفت بین شما پدید آورد. در نتیجه به فضل او با یکدیگر برادرانه رفتار کردید. هنگامی که شما در لبة پرتگاهی از آتش قرار داشتید نجاتتان داد. الله اینگونه نشانیهایش را برای شما واضح میسازد تا راه یابید». در سورة انعام میفرماید: ﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ﴾ [الأنعام: 122]. «کسی را که قبلاً مرده بود زنده کردیم و به او نوری دادیم تا بدان وسیله در بین مردم راه رود». در واقع نمیتوان تصویر واضحتری از جاهلیت و اسلام بهتر از تعبیر فوق ارائه کرد. و تفاوتها و ویژگیهای آن دو را جالبتر از این به تصویر کشید. به راستی که تاریخ جاهلیت و اسلام تفسیر روشن آیات فوق و تفصیل اجمال مذکور میباشد. جاهلیت چیست؟ مظهر ﴿كُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ﴾ و مظهر: ﴿وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ﴾ [آلعمران: 103]. اسلام چیست؟ تفسیر: ﴿فَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِكُمۡ﴾ تصویر ﴿فَأَنقَذَكُم مِّنۡهَا﴾! برای مترقیترین انسان عهد جاهلیت تعبیری بهتر از ﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا﴾ نمیتوان پیدا کرد چنانکه برای انقلاب اسلامی و تحولهای ناشی از آن تصویری بهتر از: ﴿فأحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ﴾ [الأنعام: 122]. نمیتوان یافت.
قرآن مجید و دیگر صحیفههای آسمانی در ترازوی علم و تاریخ صحیفههای آسمانی قبل از قرآن مجید مورد تحریف و تغییر قرار میگرفتند، زیرا خداوند متعال حفظ و بقای آنها را به عهده نگرفته بود. بلکه این کار را به عهدة علما آن زمان گذاشته بود. از طرفی دیگر نیاز بشریت به صحف گذشته فقط تا یک زمان معینی تعلق گرفته بود. قرآن مجید در همین خصوص میفرماید: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِيهَا هُدٗى وَنُورٞۚ يَحۡكُمُ بِهَا ٱلنَّبِيُّونَ ٱلَّذِينَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِيُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن كِتَٰبِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيۡهِ شُهَدَآءَ﴾ [المائدة: 44]. «به درستی که ما توراتی را که دارای هدایت و نور بود فروفرستادیم. پیغمبران فرمانبردار و مشایخ و علما به وسیلة آن به یهودیان حکم میکردند. چرا که آنان به عنوان محافظین کتاب خدا تعیین شده بودند و بر آن گواه بودند». مطلب فوق یک واقعیت علمی و تاریخی است طوری که خود امتهای گذشته به آن اعتراف کردهاند، صحیفههای عهد عتیق مرتباً دستخوش غارتگری و آتشسوزی قرار میگرفتند، مورخین یهود بر این امر اتفاق نظر دارند که سه بار حوادثی اتفاق افتاده است نخستین بار زمانی بود که بخت النصر [Nebuchadezzar] (5-6-564 ق. م) پادشاه بابل بر یهودیها در سال (586 ق. م.) حمله کرد. و بیتالمقدس را که حضرت سلیمان(ع) در آنجا نسخههای تورات و تبرکات آل موسی و آل هارون را در آن محفوظ کرده بود به آتش کشید. یهودیهای باقی مانده را اسیر کرد و به بابل برد. و پنجاه سال در آنجا نگاه داشت، بعد از آن «عزیز پیامبر» پنج صحیفه را که به نام تورات بودند دوباره از حافظه خود دیکته کرد. و واقعات را به شیوة تاریخی ثبت کرد و سپس «نحمیا» کتابهای دیگری را اضافه کرد. و زبور داود (ع) را ملحق نمود. بار دوم زمانی بود که انطیوخوس چهارم [Anticochus] که لقبش ابیقانس و پادشاه انطاکیه یونان بود در سال 168 ق. م. به بیتالمقدس حمله کرد. و صحف مدرسه را به آتش کشید، و تلاوت تورات و شعایر و روایات یهود را ممنوع اعلام کرد. بعد از آن «یهودا مقابی» صحیفههای مقدس را جمعآوری نمود و از سر نو ترتیب داد. و به صحیفههای عهد عتیق سلسله دیگری را اضافه نمود. بار سوم زمانی بود که «تیتوس» [Titus] (81-40 م) پادشاه رومی در سال 70 (م) به بیتالمقدس حمله کرد، و آن را همراه هیکل سلیمان منهدم نمود و ویران ساخت و صحیفههای مقدس را همراه خود به عنوان یادگار فتح به پایتخت روم برد. و یهودیان را تبعید کرد و در اطراف شهر مردم دیگر را سکونت داد. با توجه به حوادث فوق و دلایل دیگر دیدگاه یهودیان درباره صحت و حفاظت کتابهای آسمانیشان با دیدگاه مسلمانان درباره صحت حفاظت قرآن خیلی متفاوت است. مسلمانان هر کلمه قرآن مجید را کلام الهی و منزل من الله میدانند و به محفوظ بودن آن از بدو نزول تا آخر اعتقاد دارند. اما یهودیان نقص و اضافه را منافی کتابهای آسمانی نمیدانند. آنها در این اشکالی نمیبینند که پیامبران را مؤلف کتابها قلمداد نمایند. خوانندگان عزیز، از اقتباسهای زیر میتوانند به نقطه نظر یهودیان درباره کتب مقدسشان پی ببرند در دائرةالمعارف یهود که توسط دانشمندان ممتاز یهودی تدوین شده است این عبارت به چشم میخورد: «یهودیها در این زمینه تردیدی ندارند که در بعضی از کتابهای عهد عتیق تغییر و اضافههایی صورت گرفته است» . «طبق روایات قدیم یهود پنج کتاب نخست تورات تألیف موسی هستند (به جز هشت آیة آخر که در آن واقعه موت حضرت موسی (ع) مذکور است) اما ربیها مرتباً به تناقضات و اختلافات این صحیفهها توجه کردهاند و با حسن تدبیر در صدد اصلاح آن بر آمدهاند» . اسپینوزا [Spinoza] میگوید: «پنج کتاب نخست عهد عتیق از تألیفات موسی نیستند بلکه عذرا آنها را تألیف کرده است» . «تحقیقات جدید ثابت کرده است که پنج کتاب نخست عهد عتیق از 28 منبع أخذ شده است» . اما موضوع اناجیل اربعه (که به آن عهد جدید گفته میشود) بدتر از عهد عتیق است. درباره مؤلفین آن شک و تردیدهای گوناگونی وجود دارد؛ در میان حضرت مسیح(ع) و نویسندگان عهد جدید مسافتهایی وجود دارد که طی کردن آن از عهدة مورخین و محققین خارج است، زیرا انجیلهای مزبور در ازمنه مختلف توسط شوراهای دینی مرتباً از مراحل اصلاح و تغییر گذر کرده و به این حالت رسیدهاند. در واقع این انجیلها به جای اینکه بر وحی و الهام مبنی باشند بیشتر به کتب تذکره و حکایات شباهت دارند و هر کسی که با نظر عمیق ادوار تاریخی آنها را بررسی نماید این مدعا را تصدیق خواهد کرد. این انجیلها از نظر استناد و اعتماد حتی با کتب درجه سه احادیث و سنن مسلمین نیز برابری نمیکنند چه برسند به کتب صحاح سته؛ زیرا کتابهای سته با سند متصل به رسولالله ص منتهی میشوند. و حدیث صحیح نزد مسلمانان به حدیثی گفته میشود که راویان معتبر و امین با سند آن را نقل کرده باشند. و در آن هیچگونه نقصی (علت و شذوذ) یافته نشود. اما انجیلهای مذکور فاقد هر گونه سند میباشند سند آنها تا مؤلفان و از مؤلفان تا حضرت عیسی(ع) مفقود میباشد. گذشته از این، زبانی که آن صحیفهها به آن نازل شدهاند تغییر یافته است، و اکنون فقط ترجمههایی از آنها یافته میشوند. از این جهت میتوان آنها را به کتابهای درجه چهارم حدیث تشبیه کرد که از معیار بلند تحقیق و صلاحیت و صحت برخوردار نیستند. و بنابر همین واقعیتها مقایسه آنها با قرآن هرگز درست نیست. خاورشناس نومسلمان «موسیوایتین» ضمن معرفی انجیلهای فوق آنها را چنین ارزیابی کرده است. «بدون تردید آن انجیلی که خداوند متعال به حضرت عیسی داده و به زبان قومش نازل کرده بود ضایع شده است، و اکنون نام و نشانی از آن وجود ندارد، آری آن انجیل یا خودش از بین رفته یا از بین برده شده است. مسیحیان به جای آن چهار کتاب دیگر را جایگزین کردهاند که صحت آنها مشکوک میباشد، زیرا این کتابها به زبان یونانی میباشند؛ زبانی که با زبان سامی حضرت عیسی هیچگونه هماهنگی ندارد. به همین دلیل ارتباط این انجیلهای یونانی با خداوند متعال به نسبت تورات و قرآن خیلی پایینتر است» . مطالب و مضامین عهد عتیق نیز به اشتباهات صریح تاریخی و ضد و نقیضهای واضح دلالت میکنند. مطالبی به خداوند متعال نسبت داده شده است که اصلاً شایسته جلال و کمال حضرتش نیست؛ و بر خلاف عقل سلیم میباشد. همچنین اتهاماتی بر انبیا ‡ وارد شده است که انسانهای عادی از آن مبرا هستند چه برسد به انبیا ‡. کلاً شواهد متعددی در تورات و انجیل (کتب عهد عتیق [Bible]) وجود دارد که بر تغییر و اضافه مطالب اصلی آن صریحاً دلالت میکند . مطالب خود کتاب عهد عتیق [Bible] به اشتباهات صریح تاریخی آن و ضد و نقیض موجود در آن اشارت دارند، به وضوح معلوم میشود که چیزهایی در آن به (الله جل شانه) منسوب شده است که با جلال و کمال حضرتش منافات دارند و با صفات متفق علیه در تضاد هستند و بر خلاف عقل سلیم میباشند. در عهد عتیق اتهاماتی به پیامبران الهی نسبت داده شده که انسانهای عادی از آن به دور هستند. علاوه بر آن، شواهد درونی تورات و انجیل نشانگر اضافه و تغییر در مطالب آن میباشند. این حال صحیفههایی است که از سالیان دراز دو ملت متمدن (یهود و نصاری) به آنها اعتقاد دارند و اسلام و مسلمین نیز تا این حد به معتقدان این صحیفهها امتیاز قایل شدهاند که به آنان لقب اهل کتاب دادهاند؛ اما کتاب «وید» هندیها و «اوستا» ایرانیها به درستی نمیتوان گفت که از چه مراحلی عبور کرده و با چه حوادثی روبرو گشتهاند و چقدر از مطالب اصلیشان محفوظ مانده است، و دقیقاً از چه زمانی به وجود آمدهاند. «ای. بارته» [A. Barth] نماینده مجتمع آسیایی پاریس [The Society Asiatique of Paris] در کتابش «مذاهب هندوستان» [The Religions of India] مینویسد: «اگر ما مطالب الحاق شده را جدا کنیم که این کار مشکل هم نیست، آنگاه عبارات اصلی این صحیفه کماکان باقی میماند که در هیچ جایش ادعا نمیکند که از جانب خداوند است. در عبارت آن به کثرت تحریف و اضافه صورت گرفته است، البته قصد بدی در کار نبوده است. دربارة عمر این صحیفه به طور قطع نمیتوان چیزی گفت آن قسمتهایی که دوران اخیر توسط براهمه نوشته شده است بیش از پانصد سال قدمت ندارد. اما بقیه مطالب «وید» به قدری قدیمیاند که تعیین زمان آن امکانپذیر نیست». اکنون ببینیم دانشمندان ممتاز هندوئیسم و محققان صاحب نظر هندوستان درباره این کتابها چه میگویند، در این خصوص به دو اقتباس زیر توجه کنید: 1- «سریش چندر چکرورتی» استاد دانشگاه کلکته در کتابش [Philosophy of the Upanishads] مینویسد: «در این خصوص دو نظریه ارائه شده است، که طرفدار نظریه اول «بال گنگادهرتلک» و طرفدار نظریه دوم [Maxullar] میباشد «بال گنگادهرتلک» معتقد است که مناجات ویدها 4500 سال قبل از مسیح به وجود آمده است اما نظر «مکس ملر» این است که قدمت وید از 2200 سال بیشتر نیست در عین حال او معتقد است که «رگ وید» قدیمیترین مدرک از اندیشههای آریایی میباشد. به هر حال بدون اینکه درباره عمر «رگ وید» به طور دقیق بتوانیم چیزی بگوییم آنچه واقعیت دارد این است که مجموعه مناجاتهای «رگ وید» در زمان واحد به رشتة تحریر در نیامده است، و باید بپیذیریم که مناجاتهای «رگ وید» در ظرف چند قرن تألیف شده است» . 2- دانشمند معروف هندی دکتر رادها کرشنن (رئیس جمهور اسبق هند) درباره اندیشه اساسی ویدها در کتاب خود «فلسفه هندسی» [Indian Philosophy] چنین مینویسد: «رویهمرفته ایدئولوژی ویدها نه مشخص است و نه روشن، به همین دلیل مکتبهای گوناگونی در این زمینه وجود دارند، علاوه بر این ویدها به قدری دارای وسعت میباشند که نویسندگان با کمال آزادی میتوانند برای اعتقادات خود از آن بهره بگیرند» .
اوستا اما دربارة حقیقت «اوستا» صحیفه مقدس ایرانیان قدیم به تحقیق دانشمند معروف غرب بسنده میکنیم. «رابرت ایچ پفائفر» [Robert H Pfeiffer] رئیس اسبق دانشکده ادبیات دانشگاه هاروارد در کتاب «دائرةالمعارف دینی» [An Encyclopedia of Religion] مینویسد: «اوستا (به لحاظ روایت) مجموعه علوم بود، اسکندر قسمت بیشتر آن را از بین برد سپس کتابی دیگر مشتمل بر قسمتهای باقی مانده در قرن سوم تدوین گردید. اما در واقع یک بخش یا «نسک» [Nosk] از آن به نام ویندیداد [Vendidad] محفوظ مانده است در قرن نهم میلادی فقط بخشی که متعلق به عبادات بوده به هندوستان برده شد. که اکنون در پنج حصه یافته میشود که عبارتند از «یاسنا» [Yasna]، «گاتها» [Gatha]، «ویسپرد» [Vespered]، «ویندید» [Vendid] و «خورد اوستا» [Khorda Avesta]. اما قرآن مجید که آخرین کتاب منزل خداوند و عهدهدار هدایت بشر و ارتباط خالق با مخلوق، و دعوت الیالله تا قیامت میباشد، دارای وصف متفاوتی از سایر کتب میباشد. خداوند متعال خودش عهدهدار حفاظت آن از هر گونه تحریف و تغییر است. چنانکه میفرماید: ﴿وَإِنَّهُۥ لَكِتَٰبٌ عَزِيزٞ ٤١ لَّا يَأۡتِيهِ ٱلۡبَٰطِلُ مِنۢ بَيۡنِ يَدَيۡهِ وَلَا مِنۡ خَلۡفِهِۦۖ تَنزِيلٞ مِّنۡ حَكِيمٍ حَمِيدٖ ٤٢﴾ [فصلت: 41-42]. «این کتابی است عالیمقام، دروغ به آن راه ندارد نه از جلو و نه از پشت، فروفرستادة دانای ستوده است». خداوند متعال حفظ و صیانت قرآن مجید را از دستبرد هر حادثهای تضمین کرده است چنانکه میفرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾ [الحجر: 9]. «همانا ما قرآن مجید را نازل کردیم و خودمان آن را حفاظت خواهیم کرد». همانا این وعدة الهی متضمن حفظ و بقای قرآن مجید، نشر و گسترش کلمات آن و مفهوم شدن معانیاش در هر زمان میباشد، و به عبارت دیگر این وعدة الهی ناقابل فهم بودن، ناقابل عمل بودن و فراموش شدن قرآن مجید را کاملاً نفی مینماید زیرا کلمة حفظ در زبان عربی دارای معانی گسترده و عمیقی میباشد.